۱۰ افسانه درباره حافظه که آنها را باور کردهایم
نگاهی تصورات غلط ما دربارهی به خاطر سپردن
حافظه یکی از شگفتانگیزترین تواناییهای ذهن انسان است، اما آیا واقعاً حافظهی ما پر از خطا و غیرقابلاعتماد است؟ آیا خاطرات روزمره بهسرعت محو میشوند؟ و آیا فراموشی نشانهای از ضعف ذهنی ماست؟
در این مطلب، با ۱۰ افسانهی رایج دربارهی حافظه روبهرو میشویم و حقیقت علمی پشت آنها را بررسی میکنیم. این حقایق علمی به ظاهر ساده باورهای کهنه و نادرستی را زیر سؤال میبرند.
افسانه ۱: حافظه بیش از حد ناقص و ناپایدار است و نمیتوان به آن اعتماد کرد
ما میتوانیم برای رخدادهای احساسی و نقاط عطف زندگیمان، مانند سال اول دانشگاه، به حافظه تکیه کنیم. در مقیاس وسیعتر، مطالعات گستردهی روانشناسان پژوهشی ماریگلد لینتون و ویلم واگنار نشان داده است که حافظهی بلندمدت ما برای به خاطر سپردن هزاران رویداد شخصی دقیق است.
علاوه بر این، برخی از این خاطرات ماندگار همراه با درسهایی هستند که سالها به ما انگیزه میبخشند.
یکی از نمونههای قابل توجه از قابلیت اطمینان حافظه، پژوهشی آزمایشگاهی درباره حافظهی تصویری است. بر اساس این آزمایش، هر کس میتوانند پس از تنها یک بار دیدن صدها، و حتی هزاران تصویر، تقریباً تا یک سال بعد همهی آنها را به یاد بیاورند.
فقط یک لحظه فکر کردن کافی است تا اطلاعات شخصی را که بهراحتی و با دقت به یاد میآوریم، مرور کنیم: نام دوستان، همکاران و اعضای خانواده؛ تاریخ تولدمان؛ اولین باری که عاشق شدیم؛ محل کارمان؛ جایی که برای خرید میرویم؛ صحنههایی از فیلمها؛ ملودیها و اشعار صدها آهنگ محبوب؛ توهین تندی که در کلاس شنیدم و اولین فرزندمان.
افسانه ۲: رویدادهای روزمره فراموش میشوند
در یک مطالعهی جامع، روانشناختی، ویلیام بروئر از شرکتکنندگان خواست تا برای ۲.۵ هفته یک دستگاه بوقزن همراه داشته باشند و هر بار که این دستگاه بهطور تصادفی به صدا درمیآمد، یادداشت کنند که دقیقاً قبل از آن چه میکردند. آنها جزئیات فعالیتهای خود، افرادی که همراهشان بودند، مکانی که در آن حضور داشتند، لباسهایی که به تن داشتند و شرایط آبوهوایی را ثبت کردند.
نتایج نشان داد که افراد، تا پنج ماه بعد، نزدیک به ۸۰ درصد از این فعالیتهای تصادفی روزمره را با اطمینان به خاطر میآورند.
افسانه ۳: خاطرات با گذر زمان محو میشوند
مطالعات گسترده بر افرادی که تجربهی آسیبهای روانی طولانیمدت داشتهاند، نشان داده است که رویدادهای آسیبزا و رویدادهای مرتبط با آنها میتوانند برای یک عمر بهوضوح در حافظه بمانند. همین امر دربارهی خاطرات غیرآسیبزا که به مکانهای خاصی از گذشتهی ما گره خوردهاند نیز صادق است.
در واقع، حافظهی انسانی از نظر رمزگذاری و ذخیرهسازی فوقالعاده است. حافظه ما اطلاعات جهان را بدون هیچ محدودیتی دریافت و ثبت میکند. این بازیابی اطلاعات است که محدودیت دارد. حتی زمانی که مسیرهای بازیابی کمکم محو و غیرقابل دسترس شوند، خودِ خاطرات، دقیق و روشن باقی میمانند. به همین دلیل است که خاطرهای که سالها به آن فکر نکردهایم، میتواند با یک محرک غیرمنتظره، مانند بوی عطر، ناگهانی بازگردد.
افسانه ۴: مغز ما بیشتر وقتها خاطرات را جعل میکند
تصاویر ذهنی از دورههای زمانی مختلف میتوانند روی هم بیفتند و یک خاطرهی نادرست اما متشکل از اجزای واقعی ایجاد کنند.
افکار یا انتظارات ما میتوانند خاطراتمان را تغییر دهند. فرض کنید معمولاً با یک دوست صمیمی به پارک جنگلی میروید. اگر دربارهی یک پیادهروی خاص از ما سؤال شود، ممکن است در آن پیادهروی همسایه خود را به خاطر بیاوریم، نه دوستمان. در نهایت اما کل خاطره را به درستی به خاطر داریم.
این اشتباهات ناشی از ترکیب اطلاعات هستند، نه خاطرات تخیلی. حتی در مورد کودکان، القای یک خاطرهی ساختگی بدون هیچ پایهای در تجربهی واقعی نیاز به تلاش قابلتوجه و متقاعدسازی اجباری دارد.
افسانه ۵: فراموشی یک نقص در سیستم حافظهی ما است
افرادی که بهتر میتوانند خاطرات کم ارزش را حذف کنند، خاطرات مهمتر را بهتر به خاطر میآورند. به این پدیده فراموشی سازگارانه (adaptive forgetting) میگویند.
فراموشی، یادگیری مفهومی را نیز تقویت میکند و باعث میشود که خاطرات خاصی از رویدادهای مشابه با هم ترکیب شده و به دانش کلی تبدیل شوند. برای مثال، اگر بهطور مداوم به رستورانهای تایلندی برویم، درک جامعتری از آشپزی تایلندی پیدا میکنیم، هرچند بسیاری از رستورانها و وعدههای غذایی را از یاد میبریم.
از طرف دیگر فراموش نکردن خاطرات ناخوشایند میتواند باعث شود که حس تلخ و درد بار نخست را بارها و بارها تجربه کنیم.
فراموشی فواید عملی روشنی دارد، بهویژه در مورد اطلاعاتی که دیگر به آنها نیازی نداریم. به طور مثال فراموشی جایی که دیروز ماشینمان را پارک کردیم، یک رمز عبور قدیمی که دیگر استفاده نمیکنیم، یا جزئیات یک رابطهی طولانیمدت چیزهایی است که باید فراموش شود.
افسانه ۶: تعداد زیاد خطاها در شهادت شاهدان عینی نشان دهنده ضعف حافظه است
شهادت شاهدان عینی اغلب بر اساس به خاطر سپردن اتفاقاتی است که در حاشیهی توجه ما رخ دادهاند.
ما هر روز تصاویر گذرایی از رویدادهای غیرمنتظره را مشاهده میکنیم، اما هیچ دلیلی برای توجه به آنها نداریم و هیچ پیامدی برای کدگذاری نکردن آنها وجود ندارد.
شهادت شاهدان عینی ناقص است، نه به این دلیل که حافظه ذاتاً ضعیف است، بلکه به این دلیل که توجه و کدگذاری اطلاعات انتخابی است. اگر هنگام وقوع جرم، کاملاً روی آن اتفاق متمرکز بودیم، احتمالاً آن را دقیقتر به یاد میآوردیم.
افسانه ۷: خاطراتی که پس از یک دورهی فراموشی بازیابی میشوند، کمتر از خاطرات همیشگی دقیق هستند
خاطراتی که برای مدتی در دسترس نبودهاند و بعداً دوباره بازیابی شدهاند، به اندازهی خاطراتی که همواره در دسترس بودهاند دقیق هستند. این یافته بهطور مستقل توسط پژوهشگران کانستنس دالنبرگ، جنیفر فرید و لیندا ویلیامز تأیید شده است. در واقع باید گفت که هر خاطرهای که در دسترس ما باشد به یک اندازه در معرض خطا است.
افسانه ۸: اسناد مکتوب همیشه دقیقتر از حافظه هستند
برخی اسناد به حافظه وابستهاند، مانند یادداشتهای پزشکان پس از ویزیت بیماران یا خاطرات روزانه. به همین دلیل، همان اشتباهات پیشبینیپذیر حافظهی شخصی را دارند.
برخی دیگر از اسناد، به دلیل خطاهای انسانی در ثبت اطلاعات، نادرست هستند. حتی مواردی وجود دارد که برخی اسناد عمداً گمراهکننده و تحریفشدهاند.
بنابراین، اسناد مکتوب نیز میتوانند دارای نقص باشند. در برخی موارد، شهادت شفاهی که بر اساس حافظه ارائه شده، موفق به اصلاح گزارشهای رسمی از رویدادهای تاریخی شده است.
افسانه ۹: ما حافظه را نادقیق میدانیم، زیرا واقعاً نادقیق است
ما در بیشتر موارد خطاهای حافظه را به یاد میآوریم تا دقت حافظه. بنابراین، به اشتباه تصور میکنیم که خطاهای حافظه بسیار بیش از میزان واقعی آن است.
هر بار که ما مسیر خانه را پیدا میکنیم یا نام دوستانمان را بهدرستی به یاد میآوریم، جشن نمیگیریم و از قدرت حافظه حرف نمیزنیم. در طرف مقابل بهطور واضح متوجه میشویم فراموشی نام همسایه یا آدرس خانه را به خاطر میآوریم.
مسئله این است که اشتباهات حافظه بیشتر از دقت آن جلب توجه میکنند، دقیقاً همانطور که اخبار جنایی بیشتر از رفتارهای قانونی شعرئتذ مورد توجه قرار میگیرند. جالب اینجاست که به خاطر آوردن موارد خطای حافظه دقیقاً نمونهای از دقت حافظه است.
افسانه ۱۰: در مورد تروما، آنچه اتفاق افتاده از نحوهی به خاطر آوردن آن مهمتر است
داستانهایی که دربارهی تجربیاتمان برای خودمان تعریف میکنیم و در ذهن نگه میداریم، تأثیری بسیار بیشتر از آن چه واقعاً رخ داده، دارند.
همانطور که روانشناسان، سث پولاک و کارن اسمیت، در تحقیقات خود اشاره کردهاند، نحوهی ادراک و یادآوری تروما، مستقیماً بر پیامدهای عصبی و رفتاری بلندمدت تأثیر میگذارد.
بنابراین، تجربهی تروما جنبهای بسیار ذهنی دارد. رخدادی که ما آن را یک رویداد نامطلوب میدانیم، ممکن است ذاتاً برای همه افراد نامطلوب یا آسیبزا نباشد.
روانشناسان آندریا دانیز و کتی ویدوم، در مطالعهی خود دربارهی تروماهای دوران کودکی، به نکته جالب پیبردند. آنها دریافتند که مشکلات روانشناختی ما بهطور عمده به برداشت و تجربهی ذهنی فرد از سوءاستفادهی دوران کودکی بستگی دارد، نه صرفاً به خودِ رویدادها.
حافظه: قویتر و توانمدتر از تصور ما
حافظهی انسان برخلاف باورهای رایج، دقیق و قابلاعتماد است و فراموشی بخشی از عملکرد طبیعی مغز برای بهبود یادگیری است. خطاهای حافظه معمولاً ناشی از ترکیب اطلاعات واقعیاند، نه جعل آگاهانه. خاطرات، حتی پس از سالها، میتوانند دقیق باقی بمانند و نحوهی یادآوری رویدادها، بهویژه تجربیات آسیبزا، بر زندگی ما تأثیر عمیقی دارد.
منبع: psychologytoday

در افسردگی غم به لایههای عمیق زندگی نفوذ کرده و اختلالاتی در احساسات و رفتار شما بهوجود میآورد. اگر احساس افسردگی دارید، حتما با کمک یک روانشناس متخصص مشکل را ریشهیابی کنید و برای حل آن راهکار بگیرید.برای ارتباط با مشاور متخصص افسردگی روی دکمه زیر کلیک کنید.