اهلیت در حقوق به چه معناست؟
اهلیت در حقوق به این معناست که هر شخص بتواند به لحاظِ قانونی حقی را دارا شود یا حقِ خود را اجرا کند. بنابراین اهلیت یعنی توانایی و شایستگیای که قانون به اشخاص اِعطا میکند تا حقوقی را داشته باشند و این حقوقِ خود را به مرحلهی اجرا دربیاورند.
در اصطلاح حقوقی به تواناییِ دارا شدنِ حق، اهلیتِ تمتع و به اجرا گذاشتن حق، اهلیتِ استیفا میگویند. بنابراین طبق مطالب بیان شده اهلیت در حقوق ایران بر ۲ نوع است: اهلیتِ تمتع و اهلیتِ استیفا که در ادامه نکاتی دربارهی آنها بیان میشود.
اهلیت اشخاص حقیقی
۱. اهلیت تمتع
همانطور که در ابتدای مقاله بیان شد اهلیت تمتع به این معناست که اشخاص بهطور قانونی بتوانند مالک حقوقی باشند. حال سؤال پیش آمده این است که آیا تمام افراد جامعه از اهلیت تمتع برخوردارند؟
در پاسخ به این سؤال میتوان گفت اصل بر آن است که تمامی افراد جامعه از اهلیت تمتع برخوردارند، به این معنا که تمام افراد میتوانند آزادانه مالک حقی باشند. حتی صغیر و مجنون. مثلا یک دختر بچهی ۸ ساله میتواند مالک دوچرخهای باشد که والدین او برای وی خریداری کردهاند یا میتواند طلبکار یک دین باشد.
طبق ماده ۹۵۶ قانون مدنی ایران، اهلیت برای داشتن حقوق با زنده متولد شدن شخص آغاز و با مرگ او تمام میشود. بنابراین نکتهی مهم دربارهی اهلیت تمتع طبق قانون مدنی زنده بودن شخص است. پس میتوان گفت اشخاص مرده از اهلیت تمتع برخوردار نیستند. اما در پارهای از موارد قانونگذارِ ایران، این حق را از بعضی افراد سلب نموده است. مثلا یکی از مواردی که قانون ایران استثنا نموده در خصوص اشخاص خارجی است که در زمینهی تصاحب و مالکیت املاک زراعی و کشاورزی فاقد اهلیت تمتع هستند چون باعث سلطهی اقتصادی بیگانگان بر کشور ایران میشود، بنابراین در این موارد گفته میشود که بیگانگان اهلیت تمتع برای مالکیت املاک زراعی ندارند (یعنی حق مالکیت بر املاک کشاورزی ندارند). یا مثال دیگر در خصوص قیم شدن شخص ورشکسته است که ورشکستگی او مانع از آن میشود که بتوان او را به سِمَت قَیمومت منصوب کرد، بنابراین در این خصوص گفته میشود ورشکسته اهلیت تمتع برای قیم شدن را ندارد.
۲. اهلیت استیفا
به این معناست که شخصِ دارای حق بتواند حق خود را به مرحلهی اجرا دربیاورد و حق خود را اعمال کند. طبق قانون مدنی ایران برای اینکه اشخاص، دارای اهلیت استیفا شناخته شوند باید عاقل، بالغ و رشید باشند. پس میتوان گفت عقل، بلوغ و رشد سه شرط اصلی برای اهل محسوب شدن اشخاص است.
در اصطلاحِ حقوقی به عدم اهلیت استیفا، حَجر و به اشخاصی که فاقد اهلیت استیفا هستند محجور میگویند.
طبق قانون به چه اشخاصی عنوان محجور اطلاق میشود؟
طبق قانون مدنی سه گروه از اشخاص محجور تلقی میشوند:
۱. مجانین (اعم از مجنون ادواری و دائمی)
منظور از مجنون کسی است که توان تشخیص ضرر و زیان را ندارد و نمیتواند تشخیص بدهد که چه چیزی به مصلحت اوست و برای او مفید فایده است و به بیان دیگر قوهی درک و تشخیص ندارد. مجنون ادواری شخصی است که به طور دورهای دچار جنون میشود مثلا ممکن است ۳ ماه دچار جنون شود و بعد از ۳ ماه برای مدت طولانی در وضعیت معمولی و نرمال قرار بگیرد و بعد از یک بازهی زمانی مجددا در حالت جنون قرار گیرد. اما مجنون دائمی شخصی است که همیشه و دائما در وضعیت نابسامان عقلی قرار دارد و کارهایی خارج از اراده انجام میدهد.
۲. صغار (غیر بالغ)
سن بلوغ در ایران برای پسران ۱۵ سال تمام قمری و برای دختران ۹ سال تمام قمری است، بنابراین پسر تا قبل از سن ۱۵ سالگی و دختر تا قبل از ۹ سالگی بالغ محسوب نمیشود.
خالی از لطف نیست که بدانید صغار به دو دستهی صغیرِ ممیز و غیرممیز تقسیمبندی میشوند. صغیر ممیز خوب و بد را از هم تشخیص میدهد و قوهی درک و تشخیص دارد اما صغیر غیرممیز فاقد قوهی تشخیص است و اساسا نمیتواند نفع و ضرر را از هم تشخیص بدهد. اما در قانون ایران ضابطهی خاصی برای تشخیص این دو گروه بیان نشده است.
۳. غیر رشید
واژهی غیر رشید مترادف با سفیه است و سفیه کسی است که در امور مالی، محجور تلقی میشود، بنابراین رشد اشخاص فقط در زمینهی مسائل مالی مورد توجه قانونگذار ایران است. و ضابطهی خاصی ندارد، اما معمولا در رویهی قضایی گفته میشود که سن رشد ۱۸ سالگی است. مگر اینکه در همین سن نیز دادگاه عدم رشد شخص را احراز نموده و مورد حکم خود قرار دهد.
بنابراین محجور به اشخاصی اطلاق میشود که مجنون، غیر بالغ و غیر رشید باشند و در واقع توانایی تشخیص ضرر و زیان را نداشته باشند و اصطلاحا به علت کم بودن سن آنها، یا اختلال در ذهن آنها قانونگذار به جهت حمایت از آنها حق دخالت مستقیم در اموالشان را از آنها سلب کرده و در اختیار نمایندهی قانونی آنها قرار داده است.
آیا اهلیت تمتع و اهلیت استیفا لازم و ملزوم هم هستند؟
داشتن اهلیت تمتع ملازمهای با داشتن اهلیت استیفا ندارد. یعنی لزوما نیازی نیست که شخصِ دارای اهلیت تمتع، اهلیت استیفا (اهلیت اعمال و اجرای حق) هم داشته باشد. به بیان سادهتر، ممکن است شخص بتواند مالک یک حق باشد اما نتواند شخصا و بدون دخالت دیگری (از جمله ولی یا قیمِ خود) حق خود را اجرا و اعمال نماید. برای نمونه میتوان گفت امروزه بسیاری از والدین اقدام به خرید مسکن به نام اولادِ صغیر خود میکنند، درست است که طبق قانون اولاد آنها مالک ملک شناخته میشود اما حق فروختن یا اجاره دادن ملک را بدون دخالت نمایندهی قانونی خود ندارند. یعنی حق مالکیت دارند اما نمیتوانند حق خود را اعمال کنند، چون اهلیت استیفا ندارند.
اهلیت اشخاص حقوقی
شخصِ حقوقی عبارت است از دستهای از افراد که هدف و منافع مشترک دارند و قانون آنها را صاحب حق و تکلیف میشناسد و برای آنها شخصیتی مستقل از شخصیت افراد تشکیلدهندهی آنها در نظر گرفته است. مانند شرکتهای تجاری، دانشگاه تهران و … .
مطابق ماده ۵۸۸ قانون تجارت: شخص حقوقی میتواند دارای کلیهی حقوق و تکالیفی شود که قانون برای افراد قائل است مگر حقوق و وظایفی که بهطور طبیعی فقط انسان ممکن است دارای آن باشد؛ مانند حقوق و وظایف ابوت (پدری) و نبوت (فرزندی) و امثال آنها.
قانونگذار ایران در این ماده، اشخاص حقوقی را به لحاظ حقوق و تکالیف با اشخاص حقیقی برابر دانسته است جز حقوق و وظایفی که مختص انسان است. بنابراین میتوان نتیجه گرفت که شخص حقوقی هم به مانند شخص حقیقی دارای اهلیت تمتع و استیفاست. اما ضابطهی تعیین این اهلیت چیست؟
۱. اهلیت تمتع
اهلیت تمتعِ اشخاص حقوقی به این معناست که شخص حقوقی در چه زمینههایی میتواند دارای حق و تکلیف باشد و این موارد بسته به نوع شخص حقوقی، موضوع، هدف و اساسنامه متفاوت است. به بیان سادهتر اهلیت تمتعِ هر شخصِ حقوقی بنابر نیازها و مقاصدش تعیین میشود.
۲. اهلیت استیفا
در حقوقِ ایران، شخصِ حقوقی اصولا دارای اهلیت استیفا و اجرای حق است مگر اینکه این اختیار به موجب قانون محدود شده باشد، مثلا ورشکستگیِ شرکت یا مواردی که مقاماتِ دولتی به موجب قانون بر امور شخص حقوقی نظارت یا مداخله میکنند، اهلیتِ تصرف شرکت را محدود میکند.
تهیه شده در: chetor.com
سلام مقاله جالب ومفيد بود . مرسي
درود
سپاس از حسن نظر شما
متشکرم بسیار مفید و کاربردی بود.میخواستم درصورت امکان توضیحی مناسب و در عین حال بسیط هم برای شخصیت و وضعیت بدهید.درواقع در توضیح شخصیت آمده که شخصیت وصف و شایستگی شخص برای داشتن حق و تکلیف است و درادامه آمده است که قانونگذار تعیین میکند که چه کسی دارای حق و شخصیت است.با توجه به تشابه و مشترک بودن کلمات توانایی و شایستگی و قانونی بودن آن در تعریف هردو کلمه شخصیت و اهلیت خواهش میکنم شما برای شخصیت و اهلیت و وضیت و رابطه آنها با یکدیگر توضیحی ارایه بفرمایید.متشکرم
سلام و سپاس از وقتی که برای مطالعه گذاشتید
حتما نظرتون مورد توجه قرار می گیره