چگونه با همسر شکاک رفتار کنیم؟

14

شک و بی‌اعتمادی، قاتل ازدواج هستند. زن یا شوهر بدگمان، به زمین و زمان و علی‌الخصوص همسر خود، با عینک بدبینی نگاه می‌کند و شدیدا مستعد سوءبرداشت از رفتارهای دیگران است. چنین فردی حتی به عادی‌ترین اتفاقات زندگی روزمره، مثلا خرید رفتن همسرش، شک می‌کند و دائما در تلاش است که با توهمات بیمارگونه‌ی خود، به همسرش اتهام ناپاکی و خیانت بزند. طرف مقابل معمولا با مشاهده‌ی این قبیل بی‌اعتمادی‌ها، احساس آزردگی و توهین می‌کند و در موارد حاد، تصمیم به طلاق و جدایی می‌گیرد. در این مطلب، روی سخن‌مان به‌ویژه با کسانی است که زندگی مشترک خود را به علت بدگمانی‌های بی‌مورد همسرشان در آستانه‌ی فروپاشی می‌بینند. در ادامه، با ما همراه باشید تا با ۷ دانستنی‌ لازم درمورد طرز برخورد با همسر شکاک آشنا شوید.


حتما بخوانید: مهارت های زندگی زناشویی؛ ۱۰ مهارتی که هر زن و شوهری باید بداند

۱. شما عامل بدگمانی‌های همسرتان نیستید

چک کردن تماس‌های تلفنی همسر

رونیکس

قبل از هر چیزی، سعی کنید بپذیرید که شما علت شکاک بودن همسرتان نیستید یا اگر هم ربطی به این قضیه داشته باشید، نقش‌تان خیلی زیاد نیست. مثلا شاید همسرتان عادت دارد که تماس‌های تلفنی یا پیام‌های تلگرامی‌تان را مدام چک کند، اما باید بدانید که شما عامل چنین رفتارهایی نیستید، بلکه بدگمانی همسرتان به علت طرز برداشت متفاوت اوست، به این معنی که نوع نگاهش به وقایع زندگی با نوع نگاه دیگران فرق دارد.

شوهری که آلوده به بدگمانی نیست، در صحبت کردن همسرش با همکاران مرد هیچ مشکل خاصی نمی‌بیند، اما شوهر بدگمان ممکن است از یک مکالمه‌ی کاری معمولی، به داستان‌پردازی‌های عاشقانه و توهمات بی‌اساس برسد. بعید است که بتوانید به این قبیل افراد ثابت کنید برداشت‌شان غلط است و باید نوع نگاه‌شان را تغییر بدهند، پس چه بهتر که بدگمانی‌های همسرتان را شخصی نکنید. در واقع، تمایل افراطی شکاک‌ها به شک کردن، نشان‌دهنده‌ی احساس ناامنی یا فقدان خویشتن‌داری است که باعث می‌شود دیگران را به چشم خطاکار و مقصر ببینند تا بتوانند شک و بی‌اعتمادی خود را توجیه کنند. درست است که بدگمانی همسرتان، حتی با اینکه شما عاملش نیستید، نهایتا متوجه خودِ شما خواهد بود، اما تا حد امکان بکوشید تا سؤال و جواب‌های دائمی همسرتان را به خود نگیرید و آزرده‌خاطر نشوید.


حتما بخوانید: راههای جلب اعتماد همسر؛ چه کار کنیم تا همسرمان چشم بسته اعتماد کند؟

۲. حرف‌های همسرتان را بشنوید

به‌جای اینکه گوش‌تان را بر گلایه‌های همسرتان ببندید یا بیهوده بگومگو کنید، صبور باشید و وقتی همسرتان از چیزی گِله می‌کند و حسادتش شعله‌ور می‌شود، حرفش را بشنوید. بگذارید طرف مقابل بداند که می‌تواند احساساتش را نزد شما بازگو کند. ترس‌ها و نگرانی‌هایش را بشنوید و سعی کنید بفهمید که این احساسات منفی از کجا آب می‌خورند. وقتی همسرتان ببیند که درکش می‌کنید و می‌تواند مشکلاتش را دوستانه با شما مطرح کند، ترغیب خواهد شد که احساسات منفی و دلهره‌های بی‌موردش را کنار بگذارد.


حتما بخوانید: تقویت مهارت گوش دادن؛ ۱۰ اصلی که شما را تبدیل به شنونده سراپا گوش می‌کند

۳. حالت تدافعی به خود نگیرید

گفت‌وگوی صلح‌آمیز

وقتی همسرتان برای چندمین‌بار از شما می‌پرسد که مثلا پای تلفن با چه کسی حرف می‌زدید و چه می‌گفتید، هر لحظه ممکن است کاسه‌ی صبرتان لبریز شود، اما سعی کنید به‌جای اینکه حالت تدافعی به خود بگیرید، با آرامش و خونسردی برخورد کنید. اگر با عصبانیت وسط حرف همسرتان بپرید یا بداخلاقی کنید و واکنش‌های تندی از خودتان نشان بدهید، فقط اوضاع را وخیم‌تر می‌کنید و بدگمانی‌های همسرتان را تشدید می‌کنید. در عوض، به احساس حسادت همسرتان اهمیت بدهید. جملاتی مانند «واااااای! خواهشا دوباره شروع نکن …» یا «واقعا حالت خرابه که این‌جوری فکر می‌کنی …» فقط به سوءبرداشت طرف مقابل دامن می‌زنند و هیچ گِره‌ای از مشکل‌تان باز نمی‌کنند. به‌جای این جملات تحریک‌کننده، بگذارید همسرتان حرفش را بزند و فرصتِ شنیده‌شدن داشته باشد. وقتی همه‌ی حرف‌های همسرتان را شنیدید، آن‌وقت می‌توانید موضع خودتان را بیان کنید.


حتما بخوانید: چطور می‌توان خشم و عصبانیت را کنترل کرد؟

۴. مراقب رفتار و کردارتان باشید

شاید گاهی بدون اینکه حواس‌تان باشد، طوری رفتار می‌کنید که بهانه دست همسرتان می‌دهید. مثلا کسی که شب‌ها دیروقت با تلفن صحبت می‌کند یا بی‌خبر از شهر خارج می‌شود، شاید علت بدگمانی‌های همسرش فقط همین رفتارهای نامتعارف خودش باشد. ممکن است پیش خودتان فکر کنید که چنین رفتارهایی بهانه‌ی موجهی برای بدگمانی نیستند، اما این احتمال را نیز در نظر بگیرید که شاید طرف مقابل به چنین رفتارهایی به‌عنوان نشانه‌‌های پنهان‌کاری نگاه می‌کند. برای اینکه چنین شک و شُبهه‌هایی به‌وجود نیایند، باید سعی کنید با صحبت کردن درباره‌ی دلیل رفتارهایتان، شکاف‌های ارتباطی‌تان را پُر و اعتماد همسرتان را جلب کنید.

۵. روحیه‌ی خود را نبازید

حفظ روحیه

پذیرش اینکه هر روز مجبورید با بدگمانی‌های همسرتان روبه‌رو شوید، کار آسانی نیست، اما اجازه ندهید که این بدگمانی‌های بی‌مورد، روزتان را خراب کنند یا حال‌‌وحوصله‌تان را به‌هم بریزند. یادتان باشد که شما فقط می‌توانید احساسات خودتان را کنترل کنید و افسار احساسات دیگران در اختیار شما نیست. پس قدرتی را که می‌توانید روی احساسات خودتان اِعمال کنید، نادیده نگیرید. فراموش نکنید که شما مسئول احساسات خودتان هستید و همسرتان نمی‌تواند بدون اینکه خودتان بخواهید، ناراحت‌تان کند یا باعث شود که حس‌وحال ناخوشایندی پیدا کنید.


حتما بخوانید: چگونه روحیه قوی داشته باشیم؟

۶. در دسترس‌تر باشید

در دسترس بودن

در صورتی که بدگمانی‌های همسرتان ناشی از بیماری‌های روانی حاد نباشد، می‌توانید با در دسترس‌تر بودن از شدت نگرانی‌هایش کم کنید. مثلا وقتی با شما تماس می‌گیرد، تلفن را جواب بدهید و تماسش را تا حد امکان بی‌پاسخ نگذارید. یا مثلا اگر قرار است اضافه‌کاری داشته باشید و بیشتر از زمان معمول در محل کار بمانید، بهتر است به همسرتان اطلاع بدهید تا بداند دیرتر به منزل برمی‌گردید. به عبارتی، سعی کنید درمورد برنامه‌ی روزانه‌ی خود شفاف باشید.

شاید پیش خودتان فکر کنید که با چنین رفتاری مجبورید مدام همه چیز را توضیح بدهید، اما این‌طور نیست. وقتی همسرتان بداند کِی و کجا می‌تواند به شما دسترسی داشته باشد، اطمینان خاطر بیشتری در عشق احساس خواهد کرد و کمتر شکاک می‌شود. به همسرتان یادآوری کنید که عاشقانه دوستش دارید، همیشه کنارش خواهید بود و از هیچ تلاشی برای حل مشکلات زندگی مشترک تان فروگذار نمی‌کنید.


حتما بخوانید: چند راهکار برای داشتن یک رابطه ایده‌آل با همسرتان

۷. درددل کنید

اگر تمامی این راهکارها را امتحان کردید و در میزان بدگمانی همسرتان هیچ تغییری حاصل نشد، شاید لازم باشد که از راهکارهای مستقیم‌تری کمک بگیرید. در یک وقت مناسب، همسرتان را به گفت‌وگو دعوت کنید و برایش توضیح بدهید که چقدر از سؤال‌وجواب‌های دائمی‌‌ِ او احساس ناراحتی و اندوه می‌کنید. اجازه بدهید همسرتان بداند که بدگمانی‌هایش دیگر باعث نمی‌شوند که برای جلب رضایت او و رفع سوءظن‌ها تلاش کنید، بلکه با این کار از ادامه‌ی تلاش دلسردتان می‌کند و بهانه دست‌تان می‌دهد که نسبت به حریم خصوصی خود، حالت تدافعی پیدا کنید. همچنین به همسرتان یادآور شوید که اگر اوضاع به همین ترتیب ادامه پیدا کند، ممکن است به علت ناامیدیِ زیاد قادر به ادامه‌ی این رابطه نباشید.

در پایان، مجددا به همسرتان اطمینان بدهید که عاشقش هستید و حاضرید روی بهبود جنبه‌هایی از رفتارتان که باعث تحریک آشفتگی او می‌شوند، کار کنید. چنانچه صحبتِ رودررو برای‌تان سخت است، می‌توانید برای همسرتان نامه بنویسید. در نامه نیز ضمن اشاره به وضعیت روحی خود، به همسرتان اطمینان بدهید که عاشقانه دوستش دارید و حمایتش می‌کنید.

چنانچه باز هم نتیجه‌ای نگرفتید، تنها راهکاری که برای حفظ زندگی مشترک‌تان باقی می‌ماند، مراجعه به یک مشاور یا درمانگر است. چنین فردی می‌تواند علت بدگمانی افراطی همسرتان را تشخیص بدهد و راهکارهایی را در اختیارتان بگذارد که بدانید چگونه باید با این بدگمانی‌ها برخورد کنید. گاهی علت حسادت بیش از حد فقط احساس ناامنی نیست، بلکه شاید مربوط به اختلالات شخصیتی باشد که در این مورد باید حتما از یک متخصص کمک بگیرید، چرا که خودتان و همسرتان به تنهایی قادر به حل این مشکل نخواهید بود.

برگرفته از: futurescopes.com

اگر می‌خواهید دلیل بسیاری از رفتارهای شریک عاطفی، یا حتی خودتان را در رابطه متوجه شوید، حتما این کتاب را بخوانید.
ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

آخرین دیدگاه‌ها (از 14 دیدگاه)
  1. گمنام می‌گوید

    سلام
    من شوهرم خیلی حساسه حتی به ساعت انلاین بودنم دوست نداره بیرون برم و واقعا اینا رو مراعات میکنم وقتی یه برنامه مث روبیکا یا سروش و… دارم دائم سوالاتی میپرسه ڪ ادم متوجع میشه بهش شک داره
    نمیدونم چرا دائم ساعت انلاین بودنم جابجا میشه البته هنوز عروسی نکردیم نامزدیم و شبا ڪ میگم میخوابم اگه یکم ساعت انلاین بودنم جابجا بشه یا شب یکم دیر بخوابم حساس میشع و منو خیلی اذیت میکنه😔

  2. هلنا می‌گوید

    سلام من ۱۸ساله ازدواج کردم شوهرم خیلی شکاکه حتی به پدر وبرادر خودشم اطمینان نداره تحمتهای بدی به من می زنه همشه فکر می کنه بهش خیانت می کنم بعضی وقتها خواب می بینه فکر می کنه واقعیت داره بیدار می شه فوشم می ده خیلیم دوسم داره و با محبته ولی نمی دونم چرا بعضی وقتها این کارارو میکنه همیشه بهش می گم توم مثل پدرتی چون اونم همین جوریه شکاکه نمی دونم چیکار کنم خیلی باهاش حرف میزنم میگم دوست دارم هیچ وقت بهت خیانت نمی کنم ولی فایدهای نداره باز به کاراش ادامه میده

  3. زینب می‌گوید

    سلام،من ۱۱ ساله ازدواج کردم ،شوهر منم شکاکه ،همیشه تو زندگی مشترک فقط خواسته های اون انجام شده،من پامو بدون اون حق ندارم بیرون از خونه بذارم،همه کارهایی که تو این مقاله گفته شده روو هم انجام دادم ،ولی دیگه طاقتم تموم شده،یه پسر ۹ ساله دارم به خاطر اون نمیتونم جدا شم،نمیتونین حالمو درک کنین ،مثل آدمی که ته خط رسیده ،یه زندانی…،خسته شدم میخوام خودمو بکشم و راحت شم شاید آزادی رو اونجوری بتونم بدست بیارم

    1. محسن محمدبیگی می‌گوید

      سلام زینب عزیز
      خیلی متأسفیم که در چنین وضعیتی قرار گرفتی.
      بهتره درباره این مسئله با روان‌شناس مشورت کنی تا راهکار اساسی بهت ارائه کنه و به‌کمکش بتونی این وضعیت رو تغییر بدی.
      اگر امکان مراجعه حضوری نداری، می‌تونی از خدمات مشاوره آنلاین سایت‌های معتبر هم استفاده کنی. خیلی از روان‌شناس‌ها مشاوره تلفنی هم دارن.