با کسی که سرمان فریاد میزند چگونه برخورد کنیم؟
یادگرفتن مهارتهایی از قبیل مقابله با افراد زورگو و نحوه برخورد صحیح با افراد بی منطق را که کنار بگذاریم، شیوهی برخورد مناسب با کسانی که سرمان فریاد میکشند، مهارت دیگری است که بعضیاوقات به کارمان میآید. «فریادزدن» بخشی از زندگی هر فردی روی این کرهی خاکی است، چراکه هر کسی در دوران زندگیاش، یکبار هم که شده صدای خود را بلند کرده است. البته بعضی افراد بهنظر دائما در حال فریادزدن هستند. شما با فردی که سرتان فریاد میکشد، چه برخوردی میکنید؟ آیا اجازه میدهید به رفتار خود ادامه بدهد یا از این موقعیت فرار میکنید؟ در ادامه به صورت جامع توضیح خواهیم داد با افرادی که همیشه سرتان فریاد میکشند، چگونه برخورد کنید.
شما میتوانید در مقابل فردی که فریاد میزند، از روشهایی استفاده کنید تا اوضاع بدتر نشود. در رابطهای دو طرفه، فریادزدن رفتاری مثبت قلمداد نمیشود. شاید شما برای توقف فریادزدن، تسلیم طرف مقابل شوید اما بعد از اینکه اوضاع به حالت عادی بازگشت، دوباره به موضع قبلی خود باز میگردید، زیرا فریادزدن سبب تغییر موضع شما نشده است.
بهعنوان مثال مادری که برای برداشتن اسباببازیها از روی زمین بر سر کودک خود فریاد میکشد، شاید او را مجبور به این کار کند اما ذهنیت کودک را برای انجام این کار تغییر نداده است. کودک زمانی یاد میگیرد که این کار را انجام بدهد که یک سیستم پاداش و مجازات در کار باشد، تا به ارزش نریختن اسباببازیها پی ببرد.
فریادزدن به روابط آسیب میرساند و راه سازندهای برای مواجه با مشکلات نیست. اما همه در مقطعی از زندگی خود فریاد میزنند. شما نیز باید نسبت به فریادزدنها خودآگاهی داشته باشید و درک کنید که چرا دیگران دائما فریاد میزنند؛ همینطور اینکه چطور با این شرایط مواجه شوید.
وقتی فردی مرتب بر سر شما فریاد میکشد، قصد دارد تا از نظر احساسی بر شما تسلط پیدا کند. هدف آنها داشتن دست بالاتر است و فریادزدن روش آنها برای بهدست آوردن کنترل روی شما است. این نوعی تهدید است.
فریادزدن ممکن است موقتا تأثیرگذار باشد، هر چند در پایداری درازمدت نتایج این رفتار، تردید وجود دارد، چراکه نوعی زورگویی است که فرد تلاش میکند تا شما را به انجام کاری وادار کند. فریادزدن یک رابطه سالم را خراب میکند و صمیمیت را از بین میبرد.
چرا مردم فریاد میزنند؟
خشم مثل اسید میماند و روی هر چه که ریخته شود، به آن آسیب خواهد رساند.
– مارک تواین
دلایل مختلفی برای فریادزدن و خشم یک نفر وجود دارد. اغلب این دلایل حتی منطقی نیز نیستند. بنابراین وقتی با این رفتار مواجه میشوید، باید درست برخورد کنید وگرنه رفتار شما انفعالی خواهد بود.
مهم است بدانید که چرا یک نفر فریاد میزند؛ به این خاطر که فریادزدن اغلب نشانهی مشکلی در روحوروان خود فرد است و هیچ ربطی به شما ندارد. فریادزدن آنها نشانهای از عدم تعادل روانی آنهاست؛ هر چند آنها قصد دارند که نشان بدهند، روی اوضاع تسلط دارند. در ادامه به دلایل فریاد زدن یک فرد، اشاره خواهیم کرد:
ضعف مهارتهای برخورد با مشکلات
افراد زیادی فریاد میزنند؛ به این دلیل که در موقعیتهای مشکل زندگی نمیدانند چطور با مشکلات برخورد کنند. اما این فرایند نتایج خوبی بههمراه ندارد.
اگر دلیل کسی برای فریادزدن همین است، نیاز دارد تا روشهای بهتری برای کنترل احساسات خود در برخورد با مشکلات پیدا کند. آنها ممکن است برای مواجه با مشکلات، از طغیان احساسات استفاده کنند اما این روش سالمی برای ارتباط با بقیه نیست.
از دستدادن کنترل
یک نفر وقتی حس میکند کنترل اوضاع از دستش خارج شده، شروع به فریادزدن میکند. شاید از هجوم افکار و احساسات سرگردان شده و حس میکند کنترل همهچیز از دستش خارج شده است.
این موقعیت سبب سرگردانی بزرگی میشود و آنها برای کنترل اوضاع و تسلط بر آن شروع به فریادزدن میکنند. نداشتن توانایی حل مسئله برای بهدستآوردن کنترل دوباره سبب میشود بهعنوان آخرین پناهگاه سراغ فریادزدن بروند.
آنها شاید موقتا حس کنند که کنترل دارند اما این احساس موقتی خواهد بود چراکه اغلب مشکلات با فریادزدن حل نمیشوند. فرد مقابل فقط برای آرامکردن شما تسلیم میشود اما در درازمدت هیچ مشکلی حل نمیشود.
احساس تهدید شدن
افراد زورگو معمولا انسانهایی هستند که از نظر احساسی بسیار حساس هستند و تلاش میکنند تا از خود محافظت کنند. هر موقع حس میکنند تهدید شدهاند، واکنش نشان میدهند. فریادزدن فقط ابزاری است که آنها هر موقع تهدید میشوند، از آن استفاده میکنند.
رفتارهای تهاجمی
بعضیها فقط پرخاشگر هستند. آنها فریاد میزنند و این پرخاشگری به برخورد فیزیکی تبدیل میشود. خیلی کم پیش میآید که برخورد فیزیکیای را مشاهده کنید که قبل از آن فریادزدنی در کار نبوده است. اگر فرد ناشناسی بر سر شما فریاد میزند، باید مراقب باشید، زیرا این رفتار میتواند به درگیری فیزیکی منجر شود.
مهم است که از واکنش پرخاشگرانه به رفتارهای پرخاشگرانه پرهیز کنیم، زیرا مانند ریختن بنزین روی آتش میماند و عصبانیت آنها میتواند شکل فیزیکی به خود بگیرد.
رفتارهای از قبل آموزشدیده
بعضیها شروع به فریاد میکنند، چراکه در محیطی بزرگ شدهاند که والدین مکرر بر سر هم فریاد میکشند. آنها یاد گرفتهاند که وقتی تنشی رخ میدهد، صدای شما نیز باید بالا برود. آنها نحوه برخورد با مشکلات را یاد نگرفتهاند. فریادزدن، راهکار آنها در برخورد با هر نوع موقعیت دشوار بوده است.
احساسات نادیدهگرفته شده
بعضیها فریاد میکشند، زیرا حس میکنند طرف مقابل به حرفهای آنها توجه نمیکند. شاید آنها چند بار حرف خود را تکرار کنند و در آخر فریاد بزنند، زیرا فرد مقابل به صحبتهای آنها هیچ واکنشی نشان نداده است.
این نوع فریادزدن بیشتر از سوی والدین دیده میشود. آنها حس میکنند کودکان به حرفهای آنها گوش نمیکنند، بنابراین بهجای تکرار صحبتهای خود، آن را فریاد میزنند. مسئله این است که این کار سبب ترسیدن کودکان میشود. تحقیقات نشان میدهند فریادزدن همراه با عصبانیت بهاندازهی تنبیه فیزیکی به کودک آسیب میرساند.
نحوهی برخورد با فردی که سرمان فریاد میزند
بدترین واکنش نسبت به چنین فردی این است که رفتار او را تکرار کنیم. وقتی شما هم شروع به فریادزدن میکنید، اوضاع بدتر میشود. عوامل دیگری هم وجود دارند که اوضاع را خرابتر میکنند:
- تهییج فردی که فریاد میزند؛
- بهچالشکشیدن او؛
- قرارگیری در موضع انتقادی؛
- انتقاد از او حین فریاد کشیدن.
در ادامه به بهرهگیری از روشهایی کاربردی در مقابل افرادی که بر سر شما فریاد میزنند، اشاره میکنیم:
۱. آرام بگیرید و خشم آنها را بیشتر نکنید
بهیاد داشته باشید وقتی کسی فریاد میزند، این شما نیستید که مشکل دارید. آنها هستند که نمیتواند بهشکل درست با مشکل مواجه شوند یا دلیل دیگری دارد که هیچ ربطی به شما ندارد. اگر شما واکنش نشان بدهید، آنها نیز واکنش نشان میدهند و همه چیز بدتر میشود.
حتی اگر حق با شما است اما آرام بمانید. ارزش ندارد که شما نیز شروع به فریادزدن کنید. بهندرت اتفاق میافتد که وقتی دو نفر بر سر هم فریاد میکشند، اوضاع بهتر شود.
وقتی صدای شما آرام باشد، احتمال بیشتری وجود دارد تا مشکل حل شود. با آرامش و صدایی آرام، بخشی از راهحل مشکل باشید.
۲. واکنش احساسی نداشته باشید و موقعیت را دوباره بررسی کنید
قبل از اینکه واکنشی نشان بدهید، لحظهای از نظر احساسی مکث کنید تا موقعیت را بهتر بررسی کنید. این به شما اجازه میدهد تا ببینید آیا ارزش دارد تا صبر کنید یا اینکه موقعیت را ترک کنید.
اگر در مقابل فردی هستید که با او آشنایی ندارید و به ناراحتی او اهمیتی نمیدهید، بهتر است از موقعیت فاصله بگیرید. نیازی نیست تا از طرف فردی که به او اهمیت نمیدهید، تحت آزار قرار بگیرید.
اگر فرد مقابل رئیس شما است، شاید ترک موقعیت سبب از دستدادن شغل شما شود. بنابراین اگر فریادزدن آنها زیاد اتفاق میافتد و به توانایی کاری شما آسیب میرساند، بهتر است بعدا این مسئله را با او درمیان بگذارید.
۳. با صحبتهای فردی که فریاد میزند موافقت نکنید
اگر با حرفهای او موافقت کنید تا او فریاد نزند، شما این رفتارش را تقویت میکنید. شما آنها را تشویق میکنید که در آینده نیز دوباره فریاد بزنند.
۴. بهآرامی با او صحبت کنید
در اغلب مواقع وقتی فردی بر سر شما فریاد میکشد، احساسات شما تحریک میشود و حس میکنید باید واکنش نشان بدهید. فریادکشیدن، انتقادکردن یا سایر رفتارهای منفی تنها اوضاع را بدتر میکند.
باید با تمام توان خود، احساسات و افکارتان را کنترل کنید تا با مشکل اصلی که همان فریادزدن است مواجه شوید.
جدا از مشکل و مسئلهای که وجود دارد، به فرد مقابل بگویید که این رفتار او را نخواهید پذیرفت. این حرف را آرام و مؤدبانه مطرح کنید تا واکنش مثبتی مثل عذرخواهی دریافت کنید یا حداقل به آنها یادآور شوید که در حال فریادزدن هستند. بعضیها حتی نمیدانند که فریاد میزنند.
۵. از او فرصتی برای فکر کردن بخواهید
بعد از اینکه به فریادزدن او اشاره کردید، مرحله بعدی این است که برای فکرکردن، از این فرد فاصله بگیرید. شاید نیاز داشته باشید تا خودتان هم آرام بگیرید، زیرا فریادزدن سبب افزایش آدرنالین شما نیز میشود.
وقتی قصد فاصلهگرفتن از این موقعیت را دارید، نباید این جمله را سؤالی مطرح کنید، بلکه باید فقط آن را بیان کنید. شما میتوانید یک ساعت، یک روز و یا هر چقدر که میخواهید به خود فرصت بدهید تا خودتان را آرام کنید.
۶. وقتی آرام شدید برای حل مشکل اصلی باز گردید
به خودتان برای ارزیابی موقعیت زمان بدهید؛ اینکه چه چیزهایی گفته شد و اینکه چه واکنشی نشان خواهید داد. در روابطی که پای قانون در میان است، این زمان میتواند به چند روز هم برسد تا احساسات فروکش کند.
اگر طرف مقابل شما رئیستان است و میدانید که نمیتوانید مدت زمان زیادی صبر کنید، بهتر است با استفاده از تمرین های تنفس و تصویرسازی خود را آرام کنید.
۷. برای رسیدن به شرایط بهتر، به جلو حرکت کنید
از آنجاییکه شما از فرد مقابل به خاطر رفتارش فاصله گرفتهاید او میداند که این رفتار مقبول نیست. به همین دلیل احتمال کمتری وجود دارد که دوباره بر سر شما فریاد بکشد. اگر آنها خواستار حل مشکل هستند، میدانند که باید آرام بمانند تا دربارهی موضوع بحث شود. نهتنها به آنها اجازه ندادهاید که آزارتان بدهند بلکه باعث شدید آنها نیز یاد بگیرند که رفتارشان پذیرفته نیست. اگر افراد زیادی این کار را انجام بدهند، تعداد افرادی که فریاد میزنند کاهش پیدا میکرد.
اگر این فریادزدنها تبدیل به رفتاری دائمی شده و عملکرد شما نیز رفتار آنها را تغییر نداده است، باید جدی بنشینید و دربارهی این موضوع بحث کنید و بگویید که فریادزدن آنها چطور روی شما اثر میگذارد.
بهعنوان مثال شما عمیقاً ناراحت هستید و نمیخواهید برای مدتی در کنار آنها باشید. همچنین اشاره کنید که این موضوع چه اثری روی روابط شما میگذارد. بهعنوان مثال این کار سبب شکاف عاطفی بین شما و او میشود. اگر آنها میگویند که این بخشی از شخصیت آنهاست به آنها بفهمانید که این رفتار پذیرفته نیست.
بعضی از افراد نمیدانند که چطور رفتار خود را تغییر بدهند. آنها میتوانند از کمک روانشناسها، مشاوران و کلاسهای مدیریت خشم استفاده کنند. مهم است آنها بدانند که این مسئله به روابطشان آسیب میزند و تغییر برای درمان رابطهی آنها ضروری است.
فریادزدن آسیبزاست، بنابراین با تحمل این رفتار، اجازه ندهید به شما و روابطتان آسیبی وارد شود.
چگونه میتوانید بر صدا و لحن و شیوه بیان خود مسلطتر شوید تا ارائه تاثیرگذارتری داشته باشید؟
۱۰،۰۰۰ تومان
والا گاهی هم فریاد و جیغ داد کردن خیلی بحث عمقی تریه…مثلا مادر آدم اولین الگو زندگیشه…برمیگردم میگم آره مامان فلان جام درد میکنه…بعد میگه اون بخاطر اینه ک در روز کاری نمیکنی همش یه ساعت ورزش میکنی! آقا من مثل همیشه دارم کارهای روزمره یه آدم رو انجام میدم…خلاصه بهش گفتم خب تو هم نمیکنی و همش میشینی…اومدم بگم چیکار کنم میخوای از دیوار بالا برم ؟ یهو جیغ داد ک اره به تو هیچ ربطی نداره یه عمر دوییدم الان میشینم تا اونورشم میرم. الان من باید بشینم استراحت کنم دختر تو خونه دارم اون بجای اینکه پاشه غذا درست کنه و….😂آقا نبینین میخندم برداشت از عصبانیت قاشق رو پرت کرد سطل زباله آشپزخونه رو شکوند در این حد، آقا من وظیفه ام این نیست که درکش کنم!!! اتفاقاً تماماااااا بچگیم صرف درک کردن اون آدم شد! الان دیگه یه بچه نیستم تا با داد و جیغاش قانع بشم یا از ترس سر خم کنم من دیگ بخوامم اونقدر ازش خشم دارم ک نمیتونم درکش کنم..اوکی تمام استرس و فشارش رو از بچگی رو سر من خالی کرده…پس من چی؟من این فشار رو همیشه سرکوب کردم آقا به من چه که تو چهل سالگی بچه دار شدی؟؟؟؟اونم یدونه؟؟؟؟الان منی ک تو اومدنم به این دنیا سهمی نداشتم بیام زندگیمو فدای تو کنم؟؟؟؟؟؟؟ فدای کسی ک تنها خیرش ب من اینه ک حداقل با حرفاش منو نرنجونه؟ اتفاقا این ظلم در حقه منه ک مادرم فکر میکنه چون یه عمر دویده و دیر بچه دار شده من الان باید تک نفره اونم در حالی که حتی ب دهه بیست سالگیم هم نزدیک نیستم بیام و از مادر پدرم مراقبت کنم بیام من بالا سر اونا باشم بعد میگه مردمم بچه دارن منم بچه دارم خبر نداره بچه های مردم تو پارتی و دور دورن نه تو خونه در حال پخت و پز وشست و شو و جارو و پارو اینکارای من رو نمیبینه.یا شایدم دختر ۱۸ سالشو داره با دخترای زنای همسن خودش مقایسه میکنه بابا تو از من انتظارات یه زنه ۳۰ ساله رو داری نه یه دختر ۱۸ ساله بچه نخواستن یکیو خواستن دم پیری کاراشونو انجام بده همین بعد میان منو با بچه های اون مردمی مقایسه میکنن که زندگیشون زمین تا آسمون فرق داره با من! این ظلمه اینکه یکی که همسن مادر بزرگ منه مادرمه…این ظلمه، بعدم مردم تا منو میبینن به مادرم حرف میزنن میگن ماشاالله چه دخترتون عاقله و فلان عاقل؟؟؟؟پاره شدم! از لحاظ روانی اگه به همسن و سالام تعریف کنم تجربیاتم رو نمیکشن! لطفا بخاطر عاقل بودن امثال من!از خودمون تشکر کنید نه از مادرامون!ببخشید این همه نوشتم فقط خواستم خودمو خالی کنم.پول تراپیست درست حسابی رفتن ک ندارم حداقل بنویسم:)
اینکه مادر آدم با جیغ و داد و انتظارات بیجا زندگی رو زهر مار کنه از همه بدتره
سلام ،
من با مستأجرم چند ماه پیش مشاجره لفظی و تلفنی داشتیم که من روابط موجر و مستأجری رو به دادگاه بردم و تمام مراحل رو مو به مو طی کردم و نقشه های ایشان رو نقش برآب کردم .
چند روز پیش هم تماس گرفت که تصمیم به تخلیه دارم ( نزدیک به انقضای قرارداد اجاره اش هستش ) و دعوت کرد که در کمال احترام ، بدون هیچ دروغ و دغل دو طرفه ، در کمال صداقت و انصاف ، جلسهای برگزار کنیم و محاسبه و تسویه حساب کنیم و ماهم در حال تخلیه واحد مسکونی هستیم .
در جایی من دلیل و تقصیر دادگاهی شدن روابط موجر و مستأجریمون رو خود ایشان دونستم که کم کم شروع به بلند کرد صدا و فریاد زدن نمود ، در اینجا که مشغول فریاد زدن بودن من هم خواستم دوباره مانند مشاجره پیش مقابل به مثل کنم ولی با خودم گفتم : تو آرام باش! و گوشی رو گذاشتم روی اسپیکر تا گوشم اذیت نشود و صدای گوشیم رو کم کردم! بعد بهش گفتم : آقای فلانی ، باز ما صدات رو بردی بالا ، دوباره می خوای مثل سری قبل بشه !؟ باز ادامه داد … بعد گفتم : آقا جان ، شما همینطور فریاد بزن!!! خودت رو خالی کن!!! من گوشیم رو گذاشتم رو اسپیکر و روبه دیوار ، هرچقدر خواستی به دیوار داد بزن و اینکه صدای گوشیمم کم کردم و از اتاق میرم بیرون! میرم برمی گردم اگر دیدم آروم شدی حرف میزنیم ، اگر نه که تایم دیگه ای صحبت می کنیم. باز آرام نشد! و برگشتم گفتم : آقای فلانی ،شما که داد میزنی ، طرف مقابلت نمی ترسه ، باز شدیدتر شد ، برگشتم گفتم : آقای فلانی ، خیلی به خودم ترسیدم خیلی!!! 😅 و شدیدتر شد تا اینکه : من هم صدام رو بردم بالا و گفتم : آقای فلانی ، من باید باز یادآوری کنم که ، تن صدای من بلندتر از شماست!؟ الان من هم با این تن صدا صحبت کنم و ادامه بدم و داد بزنم ، مسئله حل میشه !؟ که در اینجا عصبانیتش فروکش کرد و در ادامه مکالمه به خوبی و ملایمت و احترام به پایان رسید .
خوشحال میشم نظرتون رو بدونم .