چگونه با افراد زورگو مقابله کنیم؟
وجود افراد زورگو و قلدربازیهایشان محدود به دوران مدرسه یا کودکی و نوجوانی نیست، آنها همیشه و همهجا حضور دارند؛ در محل کار، در صف نانوایی و … . افراد زورگو با روشهای خود، آزارتان میدهند، آرامش شما را از بین میبرند و روی کار و روحیهتان تأثیر منفی میگذارند. اما چگونه باید با افراد زورگو برخورد کنیم؟ با ما همراه باشید، در این نوشته به بررسی راهکارهایی برای مقابله با افراد زورگو میپردازیم.
شاید شما هم در دبستان و مدرسه، مورد ظلم افراد زورگو واقع شده داشته باشید؛ همکلاسیهای زورگویی که تغذیهی شما را بهزور میخوردند و … اما هیچ فکر کردهاید که همان دوستان قلدر و زورگو اکنون چه رفتاری دارند؟ اگر خدای نکرده هنوز اصلاح نشدهاند، چگونه به رفتارهای قلدرمآبانهشان ادامه میدهند؟
مشکل بسیار وخیم و ناراحتکننده دربارهی کسانی که در بزرگسالی نیز به زورگویی خود ادامه میدهند، این است که قلدری و زورگوییشان بهشکلی مخفی و زیرپوستی پیش میرود. آنها مخفیانه و بهصورت نامحسوس همچنان در حال آزار رساندن به دیگران هستند. متأسفانه چنین شخصیتهایی گاهی در مقام رئیس و مدیر شما ظاهر میشوند و آرامشتان را مخدوش میکنند.
افراد زورگو چه رفتارهایی دارند؟
افراد زورگو معمولا در بزرگسالی در جایگاه قدرت، سایرین را آزار میدهند. آنها با سوءاستفاده از قدرت و جایگاهشان، زیردستان را با قلدری و زورگویی تحت فشار قرار میدهند و قربانیان که دستشان از حربهی قدرت کوتاه است، محکوم به پذیرش رفتارهای آنها میشوند.
این رفتارها فقط محدود به افراد زورگو در محل کار نیست. مثلا بعضی از آشنایان و دوروبَریهای شما با این بهانه که فکر میکنند به شما برنمیخورد یا تحملتان زیاد است، فراتر از مرز ادب با شما شوخی میکنند یا آنطور که باید، رفتارهایشان را در برخورد با شما نمیسنجند. از آنجایی که دوران بزرگسالی بیشتر در محل کار سپری میشود، تجربهی برخورد با افراد زورگو در این سنین معمولا در محل کار بهوقوع میپیوندد.
نمونههایی از رفتارهای افراد زورگو که به شکل نامحسوستری بروز مییابد، از این قرار است:
۱. دیگران را نادیده میگیرند
نادیده گرفتن دیگران، یکی از مصداقهای رفتار افراد زورگو در بزرگسالی است. مثلا افراد زورگو به شما محل نمیگذارند، تمام تلاشهایتان برای برقراری ارتباط مانند تماسهای تلفنی و پیامهای شما را نادیده میگیرند. به عبارت دیگر چراغ رابطه را خاموش نگه میدارند. وقتی صحبت میکنید میان حرفتان میپرند، اگر تقاضای کمک کنید، به شما بیتوجهی میکنند و شما را در برنامههای کاری شرکت نمیدهند. اسم این رفتارها اگر زور نیست، پس چیست؟
۲. به دیگران بیاحترامی میکنند
افراد زورگو برای وقت شما ارزشی قائل نیستند. آنها دیر به قرار ملاقاتهایشان میرسند، رسیدگی به کار شما را در آخرین اولویت ممکن قرار میدهند و وقتی صحبت میکنید، از قصد حرفتان را قطع و به شما بیاحترامی میکنند.
۳. در کارها سنگاندازی میکنند
این مورد به شکل خراب کردن ایدهها و پروژههای شما، نادیده گرفتن نتایج خوب کارهایتان، تحمیل دردسر و مشکل و بهطورکلی تأیید نکردن و مخالفت با شما در رفتار افراد زورگو نمود مییابد. افراد زورگو به شکلهای دیگری نیز قلدرمآبیهای خبیثانهی خود را ادامه میدهند. مثلا شما را در برابر جمع تحقیر و ضایع میکنند، شما را دست میاندازند، سرکارتان میگذارند، شایعههایی غیرواقعی دربارهتان ترتیب میدهند و حتی در مواردی آزارهای جنسی میرسانند.
در هرحال آنچه که در ارتباط با این افراد زورگو رخ میدهد، مأیوسکننده است. واقعا ناراحتکننده است که فردی بزرگسال نمیتواند رفتار درستی از خود نشان بدهد. متخصصان و مشاورین بنابر تجربهشان میگویند بیشتر افراد زورگو مشکلاتی اساسی در زمینهی احساس عدم امنیت دارند. این افراد معمولا بهاندازهی کافی موردتوجه قرار نگرفتهاند یا تواناییهایشان آنطور که باید، جدی گرفته نشده است. در گذشته مورد بدرفتاری قرار گرفتهاند و به همین دلیل اکنون سعی میکنند عقدههای فروخوردهی خود را با تلافی رفتارهای بدی که با آنها شده است، بیرون بریزند.
چرا قلدرها به دیگران زور میگویند؟!
دانستن ریشهی مشکلات افراد زورگو به شما کمک میکند که ضمن حفاظت از خود در مقابل آزار آنها، شیوهی درستِ حل مشکل یا برخورد با آن را پیدا کنید. در درجهی اول باید به خود گوشزد کنید که مرتکب هیچ خطا و اشتباهی نشدهاید و رفتاری که افراد زورگو با شما دارند، در شأنتان نیست.
افراد زورگو بهدنبال قدرت و کنترل دیگران هستند، زیرا در زندگی شخصیشان کمبودهایی در این زمینه احساس میکنند. مثلا:
- آنها احساس میکنند که در محل کار، آنچنان که باید و شاید از اعتبار برخوردار نیستند و در عوض شما را در جایگاه خوبی میبینند پس درصدد خرابکاری و مخدوش کردن اعتبار شما برمیآیند.
- آنها معمولا به خانواده، خانه و زندگی شما حسادت میورزند. افراد زورگو دوست دارند که در جایگاه شما باشند و همان روابطی را تجربه کنند که شما دارید.
- افراد زورگو به توانایی و هوش شما حسادت میکنند. آنها از اینکه ببینند شما پیشرفت میکنید و خودشان در مهلکهی شکست اسیر شدهاند، بهشدت ناراحت میشوند.
سازوکار رفتاری افراد زورگو دقیقا مشابه قلدربازیهای کودکانهی افراد در مدرسه است. در کودکی، حسادت افراد زورگو نسبت به شرایط زندگی دیگران، استعدادها و تواناییهایشان، آنها را به واکنشهای منفی وا میدارد. این افراد برای تخلیهی فشارها و ناراحتیهایشان، از دیگران استفاده میکنند و فکر میکنند که تاوان شکستها و مشکلات آنها را شما باید بدهید.
افراد زورگو حتی اگر به موفقیت هم دست یابند، همچنان عقدههایشان را به دوش میکشند و در تلاش هستند دیگران را زخمی کنند و از این راه دردهای گذشتهی خود را التیام ببخشند.
نحوه رفتار درست با زورگوها
۱. از آنها فاصله بگیرید
اکنون دیگر بزرگ شدهاید و تنها راهحل شما در مواجهه با افراد زورگو، صدا زدن معلم و گلایه و شکایت نیست. حالا شما اختیار زمان و معاشرتهای خود را دارید. لازم نیست قلدری و زورگویی دیگران یا شرایط نامطلوبی را که برایتان بهوجود آمده است، تحمل کنید.
شما درخت نیستید، میتوانید با اختیار و ارادهی خود، جایی را که دوست ندارید ترک کنید. میتوانید مسیر خود را از افراد اینچنینی جدا کنید. این روش برای کسانی که جرئت و توان کافی برای برخورد مستقیم با افراد زورگو را ندارند، مناسب است.
مثلا در محل کار، میزتان را از افراد زورگو جدا کنید یا در پروژههایی که آنها حضور دارند، مشارکت نکنید. این روش یک استراتژی پرهیز و دوری است. قطعا روشهای دیگری نیز وجود دارد اما با این استراتژی میتوانید خود را از قلدربازیها دور نگه دارید و آرامش داشته باشید.
۲. نقش قربانی را بازی نکنید
افراد زورگو همواره بهدنبال افراد ضعیف و آسیبپذیر میگردند تا با زورگویی بتوانند از آنها سوءاستفاده کنند. مثلا تمایل دارند بهسراغ کسانی بروند که دربارهی ظاهر خودشان اعتماد به نفس کافی ندارند و به نقاط ضعف آنها حمله میکنند. یا در مواردی نیز بهسراغ افراد شاخص میروند تا از این طریق برای خود اعتبار و اعتماد به نفس فراهم کنند و در ضمن دیگران نیز حساب کار دستشان بیاید.
افراد زورگو بهدنبال قربانیهایی میگردند که آنها را با ناراحت شدن و آسیب دیدن به هدف میرسانند. اگر زخمزبانها یا آزارهای افراد زورگو بر شما اثری نداشته باشد، آنها به هدف خود نمیرسند و شما از جایگاه قربانی خارج میشوید. پس:
- برای مواجهه با افرادی که شما را مورد تمسخر قرار میدهند باید راهکارهای برخورد با تمسخر دیگران را یاد بگیرید، خشم و عصبانیت خود را کنترل کنید و سریع عصبانی نشوید. آنها را همراهی و تظاهر کنید حرفی که زدهاند، برای شما کوچکترین اهمیتی نداشته است.
- اگر کسی با نیش و کنایه از شما تعریف کرد، اصلا به روی خودتان نیاورید و فقط تشکر کنید بهشیوهای که تیرش به هدف نخورد.
- اگر کسی به شما بیادبی و اهانت کرد، طوری رفتار کنید که گویی چیزی نشنیدهاید و او را نادیده بگیرید.
- اگر کسی مدام از اشتباهی که قبلا مرتکب شدهاید، صحبت میکند و سعی دارد روحیهتان را تخریب کند، بههیچعنوان واکنش نشان ندهید و به او بگویید که این موضوع دیگر برایتان کوچکترین اهمیتی ندارد.
- وقتی گاف یا سوتی میدهید، خونسردی خودتان را حفظ کنید و بهانه دست افراد قلدر و زورگو ندهید.
با این روشها میتوانید توطئههای افراد زورگو را خنثی کنید و قربانی نشوید. افراد زورگو فقط در پیِ این هستند که شما را عصبانی کنند و حرصتان را دربیاورند. این افراد هرقدر کلهشقتر و پرخاشگرتر باشند، کنترلشان سادهتر میشود. هرگاه متوجه شُدید شخصی قلدر و زورگوست، از او دوری کنید تا طعمهی چنین فردی نشوید. وقتی سرسختی بهخرج بدهید و در تلهی او اسیر نشوید، برنامه و همت شخص زورگو برای آزار و اذیت شما از دست میرود.
۳. گاهی در مقابل آنها بایستید
گاهیاوقات، واقعا لازم است در برابر افراد زورگو بایستید و با آنها مقابله کنید. منظور از مقابله، دعوای فیزیکی نیست، میتوانید با گفتارتان در برابر چنین افرادی مقاومت نشان بدهید. این دسته از افراد معمولا انتظار برخوردهای سرسختانه را ندارند. با آنها گفتوگو کنید و به آنها نشان بدهید که آنچه در قبال دیگران انجام میدهند، زورگویی است؛ زورگویی در حق کسانی که مرتکب اشتباهی نشدهاند. با این حرفها سعی کنید آنها را متوجه رفتار زشتشان کنید تا در جایگاهی قرار بگیرند که مجبور به دفاع از حرکات و رفتارهای خود بشوند. بیشتر افراد زورگو در مواجهه با این برخورد، جا میزنند و عقبنشینی میکنند. باید مطمئن بشوید که شیوهی صحبت کردنتان درست است.
- برای مواجهه با افراد زورگو آمادگی لازم را کسب کنید. باید حرفهایتان را واضح بیان کنید. اگر از قبل بدانید چه باید بگویید، کارتان راحتتر میشود و در طول بحث دچار اضطراب نخواهید شد.
- به آنها حمله نکنید. سعی کنید مطمئن و آرام با افراد زورگو بحث کنید. اگر نتوانید محکم و مطمئن حرف بزنید، توپ به زمین شما میافتد و آنها دوباره قدرتمند میشوند. از احساسی شدن و تحت تأثیر قرار گرفتن نیز بپرهیزید.
- کلیگویی نکنید. نباید به این افراد بگویید که «دست از سرم بردار» یا «اینقدر زور نگو». شفاف صحبت کنید و دقیق بگویید چه چیزی شما را رنجانده است.
۴. از دیگران کمک بخواهید
باید اوضاع را بهخوبی بررسی کنید. بعضی وقتها لازم نیست که برای مقابله با افراد زورگو از کمک دیگران بهره ببرید. چون گاهی زورگویی و قلدری در چشم دیگران بیاهمیت و حتی خندهدار است. در این مواقع بهتر است تنها به میدان بحث بروید. اما در مواردی که آزار جدیتر است، مواجهه با زورگویی توان و اقدامات جدی میطلبد. در این موقعیتها غرور و خجالت را کنار بگذارید و از دیگران کمک بگیرید. بعضی از موارد زورگویی توأم با آسیبهای فیزیکی و خطرناک است. در این صورت باید با مراجع ذیربط هماهنگیهای لازم را انجام بدهید و مسئله را به شکل قانونی پیگیری کنید.
در محل کار نیز باید حواستان جمع باشد. تحمل محیط کار بی رحم و پُرخطر، مشکل و نوعی زورگویی است که باید با اطلاع به مراجع قانونی آن را پیگیری کنید. منابع انسانی در هر سازمان و شرکتی، سیاستها و اقداماتی برای مقابله با وضعیتهای اینچنینی طراحی میکنند.
اصلا از مطرح کردن مشکل خود با دیگران و کمک گرفتن از آنها خجالت نکشید و شرمسار نباشید. در ابتدا سعی کنید موضوع را خودتان حل کنید، ولی اگر نشد کمک بخواهید و با قدرت بیشتری به جنگ افراد زورگو بروید.
برای دریافت کمک از منابع انسانی یا سایر مراجع باید بهاندازهی کافی شواهد و مستندات ارائه کنید. مصادیق زورگویی را بهطور شفاف مشخص کنید و اگر شاهدی برای گفتههایتان نداشتید، سعی کنید دفعهی بعد که با فرد زورگو مواجه میشوید، افرادی را بهعنوان شاهد در کنار خود داشته باشید.
چگونه میتوانید بر صدا و لحن و شیوه بیان خود مسلطتر شوید تا ارائه تاثیرگذارتری داشته باشید؟
۱۰،۰۰۰ تومان
سلام ببخشید من یک هم کلاسی دارم که خیلی قلدر است من بارها باهاش دعوا شده ولی هربار که می یاد دفتر مدیر یک دورغی می گه و بازهم به همان رفتار را ادامه می ده من سعی کردم که با صحبت این کار را حل کنم ولی هرچی می گم یک جوابی داره من واقعا دیگه موندم چکار کنم
دوست خوب سعی کنید که ارتباطتون به اون را کم کنید و جوری رفتار کنید که بفهمه براش اهمیتی قائل نیستید
سلام من 13 سالمه
پدرم اصلا خوش اخلاق نیست یه آدم سمیه همینطور خیلی مذهبی هستش واسه یه تال مو خیلی گیر میده در حالی که مادر و خواهر خودش هر کاری که بخوان انجام میدن پدرم هر چی که بخواد و انجام من مادرم و خواهرام هم هیچ کاری نمیتونیم بکنیم
هر بار که از خونه میرم بیرون فقط به مردم نگاه میکنم
اینکه اونا چه راحتن هرجور می خوان میان بیرون
حتی به پیرزن ها هم نگاه می کنم .
یه مدتیه دارم کلاس جدیدی میرم حتی یکبار هم نشده حجابی برم ،وسط کوچه یا خیابان مانتو و روسری ام را دراوردم با تیشرت رفتم .یکبار بابام منو دیده بود که روسری م دور گردنم بود دیگه نزاشت برم بیرون کلی حرف بد بهم زد و بماند که چقدر سیلی بهم زد و گوشیم را ازم گرفت تا الان هم بهم ندادتش.
خلاصه دلم می خواد از زندگیم بره.
الان پدربزرگ و مادربزرگ از طرف مادر ندارم یه مادربزرگ دارم که اصلا براش مهم نیست نوه های دیگ شو دوست داره ولی ما رو نه.
از هیچ کس خاصی نمیتونیم کمک بگیریم اصلا نمی تونیم باهاش حرف بزنیم .
پدرم میگه من با بچه هام و زنم ارتباط کلامی خوب و زیادی داریم اونم چرا چونکه یه روز اونم صبحانه اش بابام هرچی گفته ما تایید کردیم
خلاصه الان می خوام بدونم آیا راهکاری وجود داره
تازه پدرم اصلا از به روانشناسان اعتقاد نداره
لطفاً کمک کنین .
سلام دوست عزیز، خیلی ناراحتکننده است که در این سن و سال با چنین مشکلاتی روبهرو هستی. اینکه در محیط خانواده احساس راحتی و درک نشدن داشته باشی، میتونه خیلی سخت باشه. اول از همه، باید بدونی که احساساتت طبیعی هستن و مهمه که در موردشون صحبت کنی.
چند نکته که شاید بهت کمک کنه:
با اینکه شرایط خیلی دشواره و ممکنه احساس خشم، ناراحتی و ناامیدی داشته باشی، سعی کن در مواجهه با پدرت آرامش خودت رو حفظ کنی. وقتی به طور مستقیم و با احساسات تند بهشون اعتراض میکنی، احتمالاً واکنشهای شدیدتری خواهند داشت.
اگه بتونی با مادرت یا یکی از اعضای خانواده که بهش اعتماد داری، حرف بزنی، شاید بتونی راهی برای گفتگوی مسالمتآمیز پیدا کنی. سعی کن بهشون توضیح بدی که چقدر این محدودیتها برات سخته و چطور میتونه تأثیر منفی روی روحت بذاره. شاید بهتر باشه به تدریج و در شرایط مناسب با پدرت در مورد احساساتت حرف بزنی.
وقتی که احساس فشار میکنی، به جای اینکه انرژی و ناراحتیات رو در محیط خانه نگه داری، سعی کن راهی برای تخلیه اون احساسات پیدا کنی. مثلاً میتونی در فعالیتهای ورزشی، هنری یا یادگیری چیزهای جدید انرژیات رو متمرکز کنی.
اگه نمیتونی با خانوادهات راحت حرف بزنی، شاید بتونی با یک معلم، مشاور مدرسه یا یکی از بزرگترهای معتمدت صحبت کنی. گاهی حرف زدن با یک نفر که بتونه بهت گوش بده و کمکت کنه، میتونه خیلی مفید باشه.
هر چقدر هم که الان شرایط سخت به نظر بیاد، سعی کن تمرکزت رو روی آینده بذاری. الان شاید نتونی کنترل زیادی روی شرایط خانوادگی داشته باشی، ولی میتونی با یادگیری مهارتها و دانش، آیندهات رو به دست بگیری و از این محدودیتها عبور کنی، این رو بهت قول میدم.
احساساتت مهم هستن و نباید نادیده گرفته بشن. اگر بتونی راهی برای پیدا کردن پشتیبانی و کمک از بیرون خانواده پیدا کنی، مثل صحبت با مشاور مدرسه یا فردی که بهش اعتماد داری، میتونه خیلی مفید باشه.
تو لایق حال خوب، شادی و آرامش هستی و امیدوارم بتونی راهی برای داشتن اون پیدا کنی.
سلام من یک خاله و شوهر خاله دارم که خیلی زور میگن به همه یعنی یجورایی دارن کل خانواده رو برده خودشون میکنن و جالبش اینجاست باتمسخر و خیلی بد با همه حرف میزنن
اما چون مثلا دارن خودشونو مذهبی نشون میدن بابابزرگ و مادر بزرگم بجای اینکه ناراحت بشن از رفتار اونا روی بقیه خانواده حمایتشون میکنن و این موضوع واقعا عذاب آوره.
یا خالم با یه لحن خیلی بد و دستوری زنگ میزنه بهم حرف میزنه و بهم دستور میده منم معمولا دیگه به حرفش گوش نمیدم و حرفاشو نادیده میگیرم اما مامانم میگه زشته 🤦🏼♀️درصورتی که خودش بارها بخاطر مسخره شدن توسط خالم و شوهر خالم گریه کرده