آشنایی با انواع کلاس بندی بدنه خودرو
احتمالا در وبسایتها و مجلات خودرو بارها به این عبارات برخوردهاید؛ یک سدان زیبا، کوپهای اسپرت، رودستری جوانپسند، کراساووری خانوادگی و البته مثالهایی دیگر. سؤال این است که این واژههای تخصصی، چه معنایی دارند؟ اینها درواقع بخشی از کلاسبندی بدنه خودرو هستند. چیزی که متخصصین از آن به Car Classification یاد میکنند.
فهمیدن فرم بدنه خودروها کار سختی نیست. این مطلب هر آنچه را باید در این زمینه بدانید با شما به اشتراک میگذارد. بعد از پایان این گزارش خواهید فهمید که یک خودرو میتواند در آنِ واحد عضوی از چند خانواده باشد.
Buggy
سال ۱۹۶۱ میلادی فولکسواگن آلمان خودروی جالب را بر پایهی شاسی بیتل (قورباغهای) طراحی کرد که در اندک زمانی تبدیل به یک جریان عجیب در این صنعت شد. آنچه فولکس ساخته بود در واقع یک محصول Off-Road (خارج جادهای) با قابلیت حرکت سریع روی شن و ماسه بود. فولکسیها هیچگاه تصور نمیکردند که این خودرو با استقبالی بینظیر روبهرو شود. این تیپ از محصولات سریعا از سوی شرکتهای جوانگرا جذب شدند. بهطوریکه حتی گاهی برخی از شرکتهای خودروسازی تنها بهمنظور ساخت یک باگی تأسیس شدند. باگیها با شروع دههی ۹۰ کمکم از رونق افتادند. در حال حاضر محبوبیت آنها تنها محدود به مسابقات این حوزه است و شرکتهای تیونینگ و زیرزمینی آنها را بهصورت دستی میسازند.
Convertible
معنی تحتاللفظی این کلمه «قابل تبدیل» است. کانورتیبلها اشاره به خودروهای دو درب روبازی دارند که سقفشان بهصورت اتوماتیک باز و بسته یا به عبارتی دیگر، جمع میشود. این خودروها معمولا بهصورت چهار نفره هستند. سقف جمعشونده میتواند از جنس پارچه، کِولار یا برزنت باشد که در اینصورت Soft Top نام دارد؛ اما در صورتیکه سقف جمعشونده از جنس فلزی و رنگ بدنه باشد به آن Hard Top میگویند. در برخی از بازارها به خودروهای کانورتیبل Retractable (قابل برداشتن) یا Cabriolet هم میگویند. غیر از چند مورد استثنا، تمامی خودروهای روباز به فرم دو درب دارای دو صندلی یا دارای چهار صندلی هستند.
Coupé
یکی از معروفترین کلاسهای بدنه در دنیا، کوپه است. در تعریف کلی این کلاس اشاره شده که هر خودروی دو درب مسقف، یک کوپه است؛ اما در دنیای مهندسان طراح، تعریف دیگری نیز از کوپه مطرح میشود؛ خودروهایی که فارغ از تعداد درهایشان، ساختار بدنهی آنها تخممرغی و کمی محدب است. بر همین اساس است که مرسدسبنز مدل CLS و بامو مدل X6 خود را نوعی از کوپه میدانند.
Crossover
آمارهای جهانی نشان میدهد، سلیقهی مردم با شیبی فزاینده به سمت کراساوورها رشد میکند. کراساوورها نوعی از شاسیبلندها هستند اما در قد و قوارهای کوچکتر. دلیلش این است که زیرساخت و پلتفرم آنها از یک خودروی سواری الهام گرفته شده است. بازار ایران مملو از کراساوورهای رنگارنگ چینی، کرهای، آلمانی و فرانسوی است. همانطور که گفتیم تمام این مدلها بر پایهی یک خودروی سواری ساخته شدهاند. مثلا پورشه ماکان بر روی پلتفرم آئودی A3، نیسان مورانو بر روی پلتفرم سدان آلتیما، پژو 2008 بر روی پلتفرم هاچبک 208، بامو X3 بر روی پلتفرم مدل 3-Series و حتی هیوندای توسان و کیا اسپرتیج نیز بر روی پلتفرم هیوندای الانترا تولید شدهاند. کراساوورها بهدلیل ابعاد بزرگی که دارند بهشدت از سوی خانوادهها با استقبال روبهرو شدهاند. اگرچه تواناییهای آفرود (خارج جادهای) آنها محدود است ولی با این حال توانستهاند بخش اعظمی از بازار را در اختیار خود بگیرند.
Fastback
فستبکها به نوعی از سدانها اشاره دارند که قسمت انتهایی آنها با یک شیب تند به صندوق عقب میرسد. معروفترین مدلهای این کلاس آئودی A7 و فورد موستانگ هستند. در بازار ایران نیز دو مدل معروف فستبک موجود است. مرسدسبنز CLS نهتنها از نظر طراحی یک کوپه است بلکه از نظر کلاسبندی خودرو نیز یک فستبک به حساب میآید. پورشه پانامرا نیز یکی از اعضای همین خانواده است. بد نیست بدانید بر اساس همین تعریف، فولکسواگن بیتل یا همان فولکس قورباغهای خودمان نیز در کلاس فستبکها قرار میگیرد.
HatchBack
بسیاری بر این باورند که هر خودرویی که صندوق ندارد، یک هاچبک است. در حالی که هاچبکها شامل خودروهای شهری (یعنی نه خیلی کوچک) میشوند که قسمت انتهاییشان دارای یک شیشه و با قابلیت باز و بسته شدن است. در رسانههای خودرویی به هاچبکهای اسپرت و جذاب HotHatch میگویند. معروفترین هاچبک بازار ایران پراید 111 و پژو 206 است. البته مدلهای دیگری مثل تیبا ۲، امجی 3، هیوندای i20، دیاس 3 و کیا پیکانتو نیز موجود است. هاچبکها در دورهای از تاریخ بیشتر باب میل خانوادهها بودند. شرکتهای انگلیسی سابقهی درخشانی در زمینهی ساخت هاچبکهای ریزاندام برای اقشار دارند. مینی ماینر (Mini Minor) یکی از بهترین مثالها در این زمینه است.
LiftBack
دربارهی لیفتبک حرف بسیار است. بسیاری آنها را نوعی سدان با صندوق کوتاه قلمداد میکنند و برخی دیگر آنها را عضوی از خانوادهی هاچبکها میدانند. هر دو گروه حق دارند. خودروهای کلاس لیفتبک در واقع بهدلیل نداشتن صندوق نوعی هاچبک به حساب میآیند ولی صندوق آنها بهاندازهای نیست که واقعا یک سدان باشند. تعریف صحیح لیفتبک فارغ از این حواشی آن است که درب عقبی خودروهای مشمول این کلاس همراه با شیشهی عقب باز میشود. این کلاس از محبوبیت چندانی در بازارهای جهانی برخوردار نیست. البته در ایران نیز چنین است. معروفترین لیفتبکهای بازار ایران سیتروئن زانتیا، پروتون GEN2 و مدل جدید MG6 است. اگر در برخی از متون خودرویی بهجای این کلمه، عبارت NotchBack را دیدید، در جریان باشید که این دو یک معنی را دارند.
Limousine
خودروهایی بسیار کشیده مخصوص تشریفات با دربهای زیاد. این اولین تعریف دربارهی خودروهای لیموزین است. شاید غلط نباشد ولی جامع نیست. لیموزینها سابقهای حدود ۹۰ ساله در صنعت خودروسازی دارند. اواخر دههی ۲۰ میلادی برخی از خودروسازان نوپا برای جذب مشتریان متمول خود سراغ ساخت مدلهایی میرفتند که از نظر طول کمی کشیدهتر از مدلهای استاندارد بودند. طی دهههای ۴۰ و ۵۰ درست در زمانیکه صنعت خودروسازی با مدرنیته آشنا شد، شرکتها لیموزینها را دستخوش بهینهسازیهایی چشمگیر کردند. با رونق اقتصادی در غرب، وضعیت لیموزینسازی در دهه ۷۰ و ۸۰ بهشدت با اقبال روبهرو شد. حالا دیگر سران دولتها و افراد مشهور تنها گزینهشان چنین خودرویی است. اکنون لیموزینهای مختلفی در دنیا ساخته میشوند که طراحیشان برای اهداف خاصی خواهد بود. یک گروه با فانتزی کردن پروژه و پرتعداد کردن درها، خودرویی بسیار طویل عرضه میکنند. گروهی دیگر که لیموزینسازهای استاندارد هستند، خودروهای ویژهای را برای تشریفات و حملونقل شخصیتها تدارک میبینند. در این میان عبارت لیموزین در صنعت خودروسازی آلمان، معنی دیگری دارد. در مهندسی خودرو عبارت LWB (مخفف Long Wheel Base) اشاره به سدانهای لوکسی دارد که محور میانی آنها بهمنظور افزایش خواص تجملی کمی کشیدهتر از نسخهی استاندارد است. ژرمنها گاهی به خودروهای LWB نیز لیموزین میگویند.
MPV
شاید در ظاهر این کلاس کمی عجیب و پیچیده بهنظر بیاید. ولی در واقع MPV (مخفف Multi Perpuse Vehicle بهمعنی خودروی چندمنظوره) همان مینیونها هستند. محصولاتی بزرگتر از کلاس استیشن و کوچکتر از ونهای واقعی. آمار نشان میدهد اروپاییها علاقهی بسیاری به این سبک از محصولات دارند. نکته جالبتر آن است که بزرگترین تولیدکنندگان این کلاس از خودروها در کشورهای آمریکایی و آسیایی هستند. شرکتهای مختلف نمونههای متفاوتی از امپیوی را روانهی بازار میکنند. وجه تشابه در همهی آنها سبک باز و بستهکردن درها و تعداد صندلیهایشان است که کمتر از ۵ و بیشتر از ۷ نیست.
Kart
اگر بگوییم دنیای کارتینگ بهاندازهی دنیای رالی جذابیت و حساسیت دارد، پربیراه نگفتهایم. کارتها، خودروهای اسپرت و معمولا تکنفرهای هستند که بهدلیل ارتفاع و وزن فوقالعاده پایینشان محبوبیت ویژهای بین نسل جوان دارند. بسیاری از رانندگانِ مطرحِ رقابتهای فرمولا، کار خود را از دنیای کارتینگ استارت زدهاند. سرعت بالا و قابلیت مانور خیرهکننده، کارتها را تبدیل به یکی از دستنیافتنیترین اسپرتهای حال حاضر دنیا کرده است. وزن سبک آنها بهاندازهای است که میتوان حتی با تعبیهی یک پیشرانهی ۱۵ اسببخاری نیز با آن به رقابت پرداخت. خودروهای کلاس کارت به دلیل مسائل ایمنی هنوز اجازهی حضور در خیابان را ندارند.
PickUp
عموما به هر خودرویی که در قسمت انتهایی خود محلی برای قرارگیری بار داشته باشد، پیکاپ میگویند. چرا راه دور برویم؟ پیکاپها همان وانتهای خودمان هستند. کلاس فوقالعاده پرفروشی که بازار آن در آمریکای شمالی از خودروهای سواری داغتر است. تاریخ دقیقی از پیدایش اولین خودروی پیکاپ در دست نیست. برخی از اسناد به ساخت نخستین ویرایش آن در سال ۱۹۱۳ توسط کمپانی آمریکایی Galion اشاره کردهاند. برخی دیگر نیز اولین پیکاپ را دستپروردهی فورد معروف برای حملونقل بشکههای شیر میدانند که در سال ۱۹۲۲ روی کار آمد. هرچه هست، وانتبارها سابقهای طولانی در این صنعت دارند. استفاده از آنها بهقدری گسترده است که حتی در دورهای مینیِ انگلستان یک ویرایش باربری را روی مدل Minor اجرا کرد. از سویی دیگر کمپانی دوج پیکاپی ساخته که بر اساس استانداردها، در حد و اندازهی یک کامیون است. بهشت خرید و فروش پیکاپها در آمریکای شمالی، کانادا و استرالیاست. یکی از دلایل محبوبیت پیکاپها فارغ از ماهیت باربریشان، استفاده از یک محصول تنومند برای پیمایشهای خارج جادهای است. بهمعنی دیگر، استفاده از آنها در قامت یک شاسیبلند آفرود.
RagTop
در دورهای که سانروف تا این اندازه تبدیل به یک آپشن حیاتی نشده بود، برخی از شرکتها از ایدهای جالب برای سقف متحرک خودروهایشان استفاده میکردند. چیزی مانند یک صفحهی تاشو از جنس مقاوم که راننده آن را بهصورت دستی باز و بسته میکرد. رَگتاپها با اینکه چندان محبوب نبودند ولی این روزها بهعنوان نماد خودروهای کلاسیک دههی ۶۰ میلادی شناخته میشوند. این سبک از سقف متحرک، پایهگذار سانروفهای مدرن امروزی بودند.
Roadster
پیشتر در قسمت کلاس کانورتیبل به خودروهای روباز با سقف جمعشونده اشاره کردیم و گفتیم که کانورتیبلها شامل دو دربهای چهار نفره هستند. اکنون به کلاس رودستر میرسیم. خودروهای روباز دو درب و دو صندلی که همیشه مصرف اسپرت و جوانگرایانه دارند. در مجلات خودرو گاهی بهجای استفاده از این کلمه، عباراتی مانند Spider و Spyder نیز بهکار میرود که اغلب ایتالیاییها و آلمانیها از آن بهره میگیرند. شاید رودسترها رویکردی جوانپسندانه و مدرن داشته باشند ولی هرگز نمیتوان آنها را محصولاتی جدید قلمداد کرد. انجمن جهانی مهندسان خودروسازی سال ۱۹۱۶ تعریف فوق را دربارهی این کلاس از خودروها به کار بردند. اساسا تا ابتدای دههی ۳۰میلادی رودسترها، خودروهایی بودند که مقبولیتی عام داشتند؛ یعنی دونفرههایی که توسط پیر و جوان و حتی خانوادهها نیز استفاده میشد.
Sedan
چهار درهای چهار صندلی و صندوقدار؛ تعریفی خلاصه و در عین حال جامع برای خودروهای کلاس سدان. یکی از پرطرفدارترین مدلهای خودرویی در سرتاسر دنیا. محصولات این کلاس باب میل تمام اقشار جامعه است. از جوانتر و پا به سن گذاشتهها گرفته تا خانوادهها و افرادی که با خودرو کار میکنند. سدانها اغلب به دلیل فضای خوبی که برای سرنشین و قسمت بار آنها فراهم کردهاند، اقبالی درخشان دارند. دربارهی واژهی سدان، مباحث مختلفی مطرح میشود. عدهای آن را برگرفته از واژهی ایتالیایی Sedia به معنی صندلی میدانند. برخی منابع نیز به ریشهی لاتین آن Sedella بهمعنی صندلی متحرکی که توسط افرادی حملونقل میشد، اشاره میکنند. برخی از مجلات خودرو بهجای استفاده از سدان از کلمه Saloon بهره میگیرند.
Station
استیشنها، همان سدانهایی هستند که صندوق عقبشان تا سقف خودرو امتداد یافته است. به نوعی میتوان این تیپ از خودروها را باربرهای سواری نامید. طراحیهای پیچیدهی برخی از خودروسازان گاهی چنان است که بین استیشن، مینیون و شاسیبلندهای سایز کوچک اشتباه میشود. ولی دانستن این نکته که وجه تمایز استیشنها، بدنهی کشیده و سایز منطقیشان است، تشخیص را برای ما راحتتر میکند. اگر در یک متن بهجای استفاده از این عبارت به Wagon، Estate یا Avant برخوردید، تعجب نکنید، همهی آنها معنی استیشن را میدهند. گفته میشود ریشهی ساخت این محصولات به دههی ۳۰ میلادی برمیگردد. زمانیکه برخی از خودروسازان سدانهای تازهوارد خود را بهکمک درهای چوبی کمی کشیدهتر میکردند.
SUV
آنچه در زبان فارسی بهعنوان تعریف اس.یو.وی آمده، کمی بحثبرانگیز است. کلمهی SUV مخفف Sport Utility Vehicle بهمعنای خودرو با کاربرد اسپرت (ورزشی) است. این کلاس از خودروها از نظر دیکشنری وبستر همان استیشنهایی هستند که ارتفاعشان از سطح زمین بیشتر و قدشان نیز بلندتر است؛ اما این تعریف به مرور زمان دستخوش تغییراتی شد. از یکسو خودروهای غولآسا و تنومند در زمرهی SUVها قرار میگرفتند و از سویی دیگر شاسیبلندهای جمعوجور و کامپکت نیز خود را بهنوعی در این کلاس میگنجاندند. شاید این تعریف درستتر باشد که شاسیبلند در هر منطقهی جغرافیایی یک نوع ترجمه دارد. مثلا در آمریکای شمالی خودروهای فولسایز عظیمالجثه نوعی از SUV هستند. در ژاپن و کره مدلهای سایز متوسط را اس.یو.وی میخوانند. چینیها نیز به محصولاتی که تنها کمی قدشان بلند است، شاسیبلند میگویند.
عالی بود من خیلی چیز ها یاد گرفتم و یادداشت کردم
من خیلی دنبال یک مطلب به این شکل بودم خیلی عالی و کامل بود