فراموش کردن کینه و کدورتها با ۱۲ راهکاری که باعث آرامش روان میگردد
کینه و کدورت بخشی از طبیعت هر انسان است. این احساس جان انسان را از درون میخورد و درصورتیکه کنترل نشود میتواند صدمات جبرانناپذیری بهبار آورد. البته رهایی از کینهها کار سادهای نیست و نیاز به تلاش زیادی دارد. اما زمانیکه خود را از کینهها رها کنید، احساس باارزش بودن خواهید کرد و میبینید که برایتان آسودگیخاطر بههمراه خواهد داشت. در این مطلب میخوانید که چطور کینهها به شما لطمه میزنند و چه راهحلهایی برای آزادشدن از آن وجود دارد.
دلایل ایجاد کینه و کدورت
اتفاقات زیادی ممکن است شما را ناراحت کند و سبب ایجاد حس شکایت، کینه و کدورت در شما شود. بیوفایی همسرتان، والدینی که مراقب شما نبودند، دوستان خوبی که از شما دور شدهاند، افرادی که در محیط کار به شما تحکم میکنند، درحالیکه ممکن است از شما کوچکتر باشند، جرائم و نظایر آنها میتوانند از جملهی این عوامل باشند.
تأکید کردن بر آسیبی که از طرف مقابل دیدهایم میتواند به وسیلهای برای احساس قدرت بیشتر در رابطه تبدیل شود. برای نمونه فردی که از همسرش آسیب دیده هر بار میتواند بگوید: «از من ناراحت هستی؟ یادت نیست خودت چه کار کردی و نظایر آن.»
هریس میگوید: اگر به دلیل عدماعتماد به شریکتان از او فاصله بگیرید، روابطتان به جای عمیقتر و رضایتبخشتر شدن بدتر خواهد شد، حتی اگر یکی از طرفین پیشنهاد عذرخواهی بدهد و واقعا سعی کند که در رفتارش تغییر ایجاد کند، هیچ فرقی نخواهد داشت.
یادتان باشد که کینه تأثیر بدی برروی سلامت روحی و جسمیتان دارد. اگر مدام به وقایع گذشته که شما را آزار میدهند فکر کنید و خشم و کینه را از خودتان دور نکنید، جسمتان را در وضعیت جنگ و گریز (یک واکنش فیزیولوژیکی به موقعیتهای خطرناک) قرار میدهید. هورمونهایی که در این حالت آزاد میشوند روی فشارخونتان تأثیر میگذارد، و تپش قلبتان را بالا میبرد. ذهن منفی و بیاعتماد شما روی سایر روابطتان هم تأثیر خواهد گذاشت و بهنوعی شما را خرد خواهد کرد.
۱۲ روش برای فراموش کردن کینه و کدورتها
کینه و کدورتها در طول زمان رشد میکنند و ممکن است رهایی از شر آنها راحت نباشد. میتوانید با استفاده از روشهای زیر از شر کینههای خود خلاص شوید. درغیر این صورت، میتوانید به یک درمانگر مراجعه کنید.
۱. قبول کنید که آسیب دیدهاید
با شما رفتار خوبی نشده است و این یک واقعیت است. چیزی را که برایتان اتفاق افتاده شرح دهید و احساستان در آن لحظه را توصیف کنید. میتوانید این خاطره را در دفترچه خاطراتتان بنویسید یا یک نامه بنویسید، ولی هیچوقت برای شخصی که این کینه را برایتان ایجاد کرده ارسال نکنید. این روش، قدرتی باورنکردنی دارد. خودتان را در آن شرایط تجسم کنید و احساس خشم خود را بیان کنید و حقایق را بگویید. چه کارهایی کردید تا از آن توهین یا اتفاق بد جلوگیری کنید؟ آنها را بنویسید و اگر خوب بودند به خودتان امتیاز دهید.
۲. تصمیم بگیرید که ببخشید
بخشیدن کسی که به شما صدمه زده است، درواقع هدیهای است که به خودتان میدهید. این روش اصلا به این معنی نیست که شما آن توهین را فراموش کنید یا با آن شخص آشتی کنید. یا فردی که با شما رفتار بدی داشته مجبور کنید رفتارش را اصلاح کند. حتی ممکن است به این معنی باشد که خودتان را برای کاری که انجام دادید یا رفتاری که داشتید، ببخشید و سعی کنید که خودتان را اصلاح کنید یا بهنوعی آن موضوع را جبران کنید.
۳. بهیاد داشته باشید که بخشیدن بهمعنی چشمپوشی نیست
پذیرش یک اتفاق به این معنی نیست که با آن موافق هستید. برخی افراد بهدنبال عدل و انصاف هستند، اما اگر نتوانند آن را بهراحتی بهدست بیاورند، میخواهند با مبارزه این کار را انجام دهند. این افراد فکر میکنند اگر این کار را نکنند، ممکن است فرد مجرم پیروز شود، اما درواقع پذیرش به این معنی است که «من هرگز به گذشته برنمیگردم، ولی از آن عبرت میگیرم تا آیندهی بهتری را بسازم».
۴. از خودتان بپرسید «چرا؟»
بسیاری از افراد از حس کینهتوزی خودشان خسته میشوند و میدانند که مانع از رشد و تکامل آنها میشود. بااینحال، اگر نتوانند بهدرستی احساس خود را مدیریت کنند، این شکایتها به احساسی کهنه تبدیل میشود و سرانجام به احساسی تهدیدکننده تبدیل خواهد شد. آنها بهطور کاملا عادی (چون در وجودشان نهادینه شده است) بهدنبال اتفاقات مشکلدار میگردند و میگویند «ببین چه اتفاقی برای من افتاده است». شما باید از خودتان بپرسید که چرا این کینه و کدورتها به سراغتان آمده است و کمکم کینهها را کنار بگذارید و جای خالی آن را با احساس سلامتی و شادی پر کنید.
۵. موقعیتهای بهتر را درنظر بگیرید
بهدنبال مزایایی باشید که از بخشیدن دیگران و رها کردن کینهها بهدست خواهید آورد. اغلب افرادی که آرامش ذهن دارند، انرژیهایی که در خلال رنجشها و شکایتهای مستمر از دست رفته است، حس آزادی و توان بازسازی اعتماد ازدسترفته را دوباره به دست میآورند.
۶. اجازه ندهید که خشم شما را محدود کند
حتی بدترین اشتباهات و جرمهای وحشتناک نیز بخشیده میشوند. بهعنوان مثال هریس میگوید: «رفتار افرادی که پس از حادثه تیراندازی در کلیسای محله کشیشنشین کارولینای جنوبی به کلیسا میآمدند، مرا واقعا تحت تاثیر قرار داد. آنها علنا توضیح میدادند که تیرانداز را بخشیدهاند. معمولا افراد بخشنده حتی برای چنین جنایتکارانی طلب مغفرت میکنند. آنها میخواهند عدالت برای آنها اجرا شود، اما برای آرامش خودشان آنها را در درونشان میبخشند».
۷. به عکسالعملها توجه کنید
دوستان صمیمی و شریک زندگی معمولا شنوندههای خوبی هستند که میتوانید دردهایی که از کینه و کدورتهای گذشته داشتید، برایشان تعریف کنید. زمانیکه این افراد به شما یادآوری میکنند که باید شرایطتان را عوض کنید، بهتر است به حرفشان گوش کنید و تصمیم بگیرید تا مسیر و راه جدیدی پیدا کنید.
۸. بحث را عوض کنید
اگر مدام محرم اسرار کسی هستید که دوستش دارید ولی او فردی کینهجو است، میتوانید کمی بیشتر تحقیق کنید و ببینید چرا این فرد باید در گذشته زندگی کند و مدام گذشته را به یاد آورد. اما اگر خسته شدهاید و دیگر نمیخواهید بشنوید، صادقانه با او صحبت کنید. با مهربانی به او بگویید: «کافی است. دیگر نمیخواهم بیشتر از این بشنوم. انتظار ندارم که خودت را تغییر بدهی ولی گوش دادن به حرفهای تو روی خودم تأثیر بدی میگذارد و من باید مراقب خودم باشم.»
۹. تمرین رهایی را انجام دهید
همدلی شرایط بخشش را فراهم میکند. شناختن افکار دیگران (مثل اینکه آنها هم نمیتوانند مشکلاتشان را حل کنند یا برای انجام علایق شخصی خود ناگزیر هستند که با شما مقابله کنند) کمک میکند تا با قلب خود کنار بیایید. برای مثال تجسم کنید که با یک طناب ضخیم به شخصی که میخواهید او را ببخشید وصل شدهاید و بعد اجازه دهید تا این طناب رها شود. عبارات تأکیدی روزانه، نوشتن خاطرات روزانه، مراقبه یا بررسی مداوم افکار و نگرشهای روزانه هم میتواند به شما کمک کند.
۱۰. حس قربانی بودن را از بین ببرید
کولییر زنی را به یاد میآورد که سالیان متمادی از کودکیاش به خاطر داشتن مادری بیمسئولیت خشمگین بود. او هر چیزی که در بزرگسالی برایش اتفاق میافتاد را به مسائل بین خودش و مادرش ربط میداد و به این طریق عقدههایش را نگهمیداشت و هرگز او را نمیبخشید. او متوجه شد که این فرد رنجیده (یعنی خودش) همواره همراهش بوده است. کمکم متوجه شد که انداختن همهی تقصیرها گردن مادرش اصلا برایش سودمند نبوده است.
۱۱. خودتان را در آغوش بگیرید
رها شدن از شر کینه و کدورتها سبب الهام و دگرگونی میشود و به این ترتیب یک فرد کاملا متفاوت ظاهر میشود؛ فردی که افکار، برخورد و احساس متفاوتی دارد.
۱۲. بخشنده باشید
هریس همیشه مردم را تشویق میکند که به نوعی از بخشایش که خودش آن را «مورد لطف قراردادن» مینامد، روی آورند. برای تمرین آن، باید بخششها را یکجا در خودتان جمع کنید و آماده باشید، تا هر وقت در آینده یکی از افرادی که برایتان مهم است رنجشی برایتان به وجود آورد، (همسر، شریک زندگی، فرزند، والدین یا حتی همکارتان) بتوانید در برابر آن آمادگی داشته باشید.
هنگامی که از همین حالا آماده باشیم تا دیگران را برای توهینهایی که ممکن است درآینده انجام دهند ببخشیم، از انباشته شدن کینه ها جلوگیری خواهیم کرد.
سلام همسر منم ازدست خانواده منو برادرام ناراحت کینه داره هروقت اونارو می بینه ناراحتو عصبی میشه فوش میده منو پسرمم دعوا میکنه به من میگه تو جواب اونارو بده دعوا کن ماهم ساکت میشینیم جوابشو نمیدیم تا خودش اروم بشه واقعا خودشو مارو عذاب میده
سلام دوست عزیز؛
امیدوارم این موضوع بین شما و همسرتون حل بشه. شاید با صحبت کردن در زمان آرامش و پیدا کردن راه حل بتونید آرامش بیشتری رو به خانواده هدیه بدین.
سلام لطفا کمکم کنید خیلی سعی دارم فراموش کنم ولی واقعا سختع ی سال پیش ت کلاس ما توی همین مدرسه ب من ی تهمتی بدی زدند من اون روز نتونستم جلو خدمو بگیرم زار زدم همع رفیقام اونجا طرف کسی ک تهمت زدع بودو گرفتند و همع ترکم کردن الان دیگع اصن مث قبل نمتونم با کسب گرم بگیرم نمتونم اعتماد کنم چون حس میکنم اونا هم جاش برسع بدتر میکنند من ادم خیلی خونگرمی بودم نم چم شد چ کنم
سلام دوست عزیز؛
برای این موضوع متاسفم، تاحالا سعی کردی در مورد این موضوع با همون فرد یا سایر دوستان صحبت کنی و تا حدی موضوع رو شفاف تر کنی؟ شاید این قدم بتونه به شما کمک کنه پیشنهاد می کنم تو این راه از مشاور یا روان شناس هم کمک بگیری. از طرفی برای اینکه به خودت دلگرمی بیشتری بدی می تونی به چشم تجربه این موضوع نگاه نکنی، شاید این اتفاق به شما کمک کنه تا با دقت بیشتری اطرافیانتون رو انتخاب کنید و احتمالا دوستی های پایدارتری داشته باشید
سلام. ۹ سال پیش، برای بچه دوم باردار شدم، خوشحال و سرمست از اینکه قراره بچه ای به دنیا بیارم و با عشق بزرگش کنم. شغل همسرم جوری بود که یک هفته تو یه شهر دیگه نگهبان بود. و دو هفته ازاد بود.
چون بچه اولم دختر بود، همه اطرافیان دوست داشتند که دومی پسر باشه(مخصوصا خانواده همسرم) و من استرس و نگرانی همراهم بود.
اکثر ازمایشات و سونوگرافی ها رو تنها میرفتم، سونوگرافی تعیین جنسیت رو هم تنها بودم، بعد سونوگرافی دکتر جنسیت رو دختر تشخیص داد، بغض کردم….
دوره بارداری خیلی غمگینی رو گذروندم. شوخی های اطرافیان هم مثل یک شعله در درونم جمع میشد. جوری که مادرشوهرم میگفت از اعلام دختر بودن بچه ام به دیگران خجالت میکشد. و من وانمود میکردم که از حرف هاشان ناراحت نشده ام. ولی در درونم چیزی ترک برمیداشت.
همسرم یک هفته شیفت بود. و من درد زایمانم شروع شد.پدر و مادر مهربانم، مثل همیشه کنارم بودند. بدون همسرم بستری شدم و یک روز بعد از تولد دخترم ، همسرم امد. هنوز هم بعد از گذشت ۹ سال، از همسرم دلگیرم که چرا یک روز مرخصی نگرفت تا کنارم باشد؟؟؟ هنوز هم بعد از گذشت ۹ سال، هر وقت حرف از بارداری برای بچه سوم میشود، و یا اگر در اطرافیان خبر بارداری کسی اعلام میشود، این زخم و کینه کهنه، سرباز میکند و حالم بد میشود.
دیشب بعد از ۹ سال، باز هم خبر بارداری یک فامیل، حالم رو بد کرد،توانستم بگویم که از حرف ها و رفتارهای مادرشوهرم ناراحت شده ام، و کلی گریه کردم و همه گفتند که چرا تحمل شوخی را ندارم، و مادر شوهرم جدی نگفته و شوخی کرده است.
ولی این حس اذیتم میکند. نمیتوانم فراموش کنم. نمیتوانم قبول کنم که فقط یک شوخی بود.
راهنمایی ام کنید.
سلام دوست عزیز؛
اگر فکر کنیم که این شوخی نبود ولی شما اینقدر بزرگوارید که میتونید آدم ها رو ببخشید چی؟ آیا می تونید اینطور به موضوع نگاه کنید؟