دلایل گوشه گیری در کودکان و راههایی برای مقابله با آن
چه دلیلی برای گوشه گیری در کودکان وجود دارد؟ چرا برخی کودکان احساسات خود را بیان نمیکنند؟ درمقالهی امروز قصد داریم موضوع گوشه گیری در کودکان را بررسی کنیم و راهکارهایی برای مقابله با آن ارائه دهیم.
برخی کودکان از احساسات خود حرفی نمیزنند و گاهیاوقات، حالتی دفاعی و پرخاشگر دارند. کمحرفی و گوشه گیری در کودکان بیانکنندهی چیست؟
سکوت کودک در اغلب موارد، رفتار غریزیِ محافظهکارانهای است که در نتیجهی پیشبینی احساسات دردناک ایجاد میشود. زمانی که کودکان احساس خشم یا شرمساری میکنند، یا حتی در مواقعی که از انتقاد ترس دارند، ترجیح میدهند که ساکت بمانند؛ این کودکان معتقدند که حرفزدن، تغییری در احساسشان ایجاد نمیکند و یا حتی موجب بدتر شدنش میشود.
کودک تصور میکند که اگر او را به حال خود بگذارید، احساسات بدش ازبین خواهند رفت.
حتی در مواقعی که هیچ مشکلی ایجاد نشده، تنها یک پرسش ما باعث میشود که کودک، برداشت دیگری از آن داشته باشد. کودک درواقع پیامدها و تأثیرات سؤال را پیشبینی میکند. او مشکوک میشود که بسیاری از پرسشهای ما، درحقیقت پرسشی معمولی نیست. (برای مثال، اگر از او بپرسید که امروز مدرسه چطور بود؟ او با خودش فکر میکند که چرا این را از من پرسید؟)
راهکارهایی برای مقابله با گوشه گیری در کودکان
برای رفع گوشه گیری در کودکان چه میتوان کرد؟ درادامه با روشهایی آشنا میشوید که به والدین کمک میکند چطور با کودکان خود ارتباط برقرار کنند.
۱. نسبت به علایق فرزندان خود اشتیاق نشان دهید؛ حتی اگر کاملا موافق نباشید
این یکی از مطمئنترین روشها برای مقابله با گوشه گیری در کودکان و برقراری ارتباط با آنها در تمامی سنین است.
۲. به کودک بگویید که از ناامیدیها، نارضایتیها و سرخوردگی او اطلاع دارید
زمانی که با کودک خجالتی و گوشهگیر خود ارتباط برقرار میکنید، از او بپرسید که چه چیزهایی در زندگی او منصفانه نیست. این روش در اکثر مواقع میتواند آغازکنندهی گفتوگوی شما باشد. به کودک خود بگویید که احساس خشم و سرخوردگی او را میشناسید و میدانید که در شرایط مختلف، چه احساسی داشته است.
با استفاده از این روش، به کودک خود کمک میکنید که دربارهی احساسات خود حرف بزند. علاوهبراین، او میآموزد که ناامید شدن از خود یا دیگران، بخشی از زندگی است و احساس خشم و بیانصافی برای همیشه ماندگار نیست.
۳. از تجربههای شخصی خود بگویید
چیزهایی که در زندگی تجربه کردهاید برای کودکتان بازگو کنید؛ مخصوصا شرایطی که احساس غم، اضطراب و ناامیدی را تجربه میکردید. آنها باید بدانند که شما نیز با چنین احساساتی آشنا هستید.
۴. اگر با مشکل یا مسئلهای دائمی در خانوادهی خود روبهرو هستید، کودک را نیز در روند حل مشکلات دخیل کنید
از او بخواهید که ایدههای خود را بگوید. برای مثال بخواهید که دربارهی روند آماده شدن برای مدرسه، نظر خود را بگوید و از او بخواهید که راهکار بهتری ارائه کند. اگر کودکان بدانند که به نظر آنها اهمیت میدهید و برای احساساتشان ارزش قائل میشوید، با اشتیاق در روند حل مشکلات شرکت میکنند. شک نکنید که در بسیاری از مواقع، از راهکارهای آنها شگفتزده میشوید.
۵. به اشتباهات خود اعتراف کنید
اگر به اشتباهات خود اعتراف کنید، کودک شما نیز میآموزد که مسئولیت اشتباه خود را برعهده بگیرد. مثلا اعتراف کنید که در گفتوگوی قبلی، بهشدت عصبانی شدید که شاید حق این کار را نداشتید.
۶. خردمندانه و منصفانه انتقاد کنید
زمانی که با کودک خود گفتوگو میکنید، به او بگویید که در چه مواردی درست میگوید و پس از آن، موارد اشتباه را بازگو کنید.
۷. هر شب قبل از زمان خواب کودک، ده دقیقه زمان صرف کنید و دربارهی نگرانیها و مسائل روز گذشته حرف بزنید
اگر حرفی برای گفتن ندارد، پس شما یکی از اتفاقهای روز را برای او تعریف کنید. از او بپرسید که کدام برنامهی فردا باعث نگرانی یا اشتیاق او میشود.
کودکان بهشدت منتظر چنین لحظههایی هستند. در اکثر موارد، اگر زمانی را به حرفزدن با کودک خود اختصاص دهید، بهسرعت تغییر چشمگیری را در روحیه و انگیزهی کودک مشاهده میکنید.
۸. به آنها زمان دهید
زمانی که دربارهی مسائل و مشکلات مختلف گفتوگو میکنید، باید به او نیز فرصت حرفزدن بدهید. تلاش کنید که در این لحظه، به پاسخ دادن او اصرار نکنید. این روش برخورد مخصوصا برای کودکان پسر اهمیت بیشتری دارد؛ چراکه ازبین رفتن احساس دفاعی تهاجمی آنها، به زمان بیشتری نیاز دارد. میتوانید به کودک خود بگویید: «میدانم که چه احساسی داری. فردا بیشتر با هم صحبت میکنیم تا شاید ایدهی جدیدی به ذهنمان برسد.»
۹. مراقبت اظهارنظر خود دربارهی دیگران باشید
اگر دائما از دیگران انتقاد میکنید یا اصطلاحا آنها را قضاوت میکنید، کودک شما مضطرب میشود که مبادا او نیز مورد انتقاد و قضاوت شما قرار دارد.
گوشه گیری در کودکان و تمایل نداشتن آنها به حرفزدن، نگرانی بزرگ بسیاری از والدین است. اما اگر صبور باشید و اشتباهات آنها را تحمل کنید، اگر احساسات آنها را درک کنید و بشناسید، اگر از تجربهی ناامیدی و فرسودگی خود حرف بزنید و مهمتر از همه، اگر با اشتیاق به علایق آنها بپردازید و برای نگرانیهای آنها ارزش قائل شوید، گوشه گیری کودکان شما ازبین میرود و از احساسات خود با شما حرف میزند.
سلام متاسفانه 3سال پیش پدرم فوت شد و توی مراسم پدرم دخترم خیلی بهانه گیری کرد و همش گریه میکرد من هم به دلیل خستگی و این هم بگم واقعا در کنترل خشم مشکل دارم تا جایی که همون روز دخترم رو با عصبانیت هل دادم و از پیشونی دچار پارگی پوست پیشانیش شد ودور چشمش هم پر از خون بودو منم چون خیلی ترسیده بودم شاید اگه بگم نزدیک بود سکته کنم دروغ نگفتم تا جایی که همون دختر 5ساله م چون دید حالم خرابه همش سراغم رو میگرفت و میگفت که به بابام بگین من خوبم از اون روز قسم خوردم که خودمو کنترل کنم ولی چند روزه که دوباره داره گریه های بی مورد داره و گوشه گیره و این هم بگم که من و خانم کارمند هستیم و دختر بزرگم ازشون مراقبت میکنه اینم بگم که موقعی که ما هم خونه هستیم با خواهر بزرگترش هم لجبازی میکنه