کتاب سگ سالی؛ روایت ۲۴ سال انزوا و فراموشی
کتاب سگ سالی نوشته بلقیس سلیمانی نویسنده کرمانی کشورمان در سال ۱۳۹۳ توسط انتشارات چشمه به چاپ رسید. این کتاب، روایت شرایط سیاسی و اجتماعی یک سازمان سیاسی در طول ۲۴ سال است و رنجها، مشکلات و روزگار عجیب شخصیت اصلی داستان را در طول این سالها توصیف میکند. با ما همراه شوید تا درباره این کتاب بیشتر بدانید.
شناسنامهی کتاب
- عنوان اصلی کتاب: سگ سالی
- نویسندهی کتاب: بلقیس سلیمانی
- تعداد صفحات: ۱۴۱
دربارهی کتاب سگ سالی
انزوا و تنهایی، دستمایهی نویسندگان معروف بیشماری برای خلق رمانهایی فوقالعاده بوده است؛ موضوعی که بلقیس سلیمانی، نویسندهی کتاب سگ سالی، بهشکلی جدید به آن پرداخته است.
جریان داستانی بکر و ایدهی نو کتاب سگ سالی جالبتوجه است. بلقیس سلیمانی بهگفتهی خودش موضوع کتاب را از حادثهای واقعی الهام گرفته است.
«قلندر» شخصیت اول کتاب است. او از تهران گریخته و به روستایش بازگشته است؛ همیشه دچار چالشهایی است، مثلا مجبور میشود خودش را مخفی نگه دارد تا دستگیر نشود. دراینبین ماجراهای بحثبرانگیز جالبی اتفاق میافتد. این اتفاقات هم همگی در روستایی در کرمان رخ میدهند؛ روستایی که خود نویسنده در آن بزرگ شده. بااینحال تمام شخصیتهای کتاب سگ سالی خیالی هستند و وجود خارجی ندارند. همچنین در رمان سگ سالی، فضای جامعهی ایران از دههی ۶۰ تا ۸۰ بهخوبی بهتصویر کشیده شده است.
در حاشیه
بلقیس سلیمانی، داستاننویس و منتقد ادبی معاصر ایرانی است. او تاکنون موفق به دریافت جایزهی ادبی مهرگان و جایزهی بهترین رمان بخش ویژهی جایزه ادبی اصفهان در سال ۱۳۸۵ شده است.
او در رشتهی کارشناسی ارشد فلسفه تحصیل کرده و بعضی از داستانهایش تا کنون به زبانهای انگلیسی، عربی و ایتالیایی ترجمه شدهاند. سلیمانی در مطبوعات هم بیش از هشتاد مقاله بهچاپ رسانده است.
از دیگر آثار این نویسندهی موفق میتوان به کتابهای «بازی آخر بانو»، «بازی عروس و داماد» و «خالهبازی» اشاره کرد. جالب است بدانید هرکدام از این کتابها بیش از پنج بار تجدیدچاپ شدهاند.
شما میتوانید همین حالا کتاب صوتی سگ سالی را با کیفیت بالا از وبسایت نوار تهیه کنید.
بخشی از کتاب
«صنم را برای این میخواست که رابطش با بیرون باشد. مگر نه اینکه او را برای این روزها آماده کرده بود. پس فایدهی آنهمه کتاب و روزنامه و بحث و سروکله زدن چه بود؟ درست است صنم دختر سربههوایی بود، ولی اگر آنهمه کتاب و روزنامه تأثیری نداشته، عشقشان، مهر پسرعمویی و دخترعمویی که تأثیر دارد. میتواند خبرها را برایش بیاورد و اگر لازم شد با کسی یا کسانی تماس بگیرد و از همهی اینها گذشته، این گوشهی دنج میتوانست جایی باشد برای… نه چه چیزی به هوسش انداخته بود؟ قوچ گله که چشم از او برنمیداشت یا این تاریکی، این…»