اختلال چند شخصیتی چیست؟‌ علائم، راه‌های تشخیص و درمان آن

هرآنچه که باید درمورد بیماری چند شخصیتی بدانید

143

بیماری چند شخصیتی ازجمله اختلالات پیچیدهٔ روانی است و عوامل مختلفی باعث شکل‌گیری آن می‌شوند. از آن جمله می‌توان به ضربه‌های روحی دوران کودکی اشاره کرد (این ضربه‌های روحی معمولا شدید و مکررند و در میان‌شان سوءِاستفادهٔ جسمی، جنسی و عاطفی اهمیت و تأثیر بیشتری دارند). در ادامهٔ این مقاله با ما همراه باشید تا شما را با اختلال چند شخصیتی آشنا کنیم. این مطلب اطلاعات مختلفی دربارهٔ علائم و نشانه‌ها، علل شکل‌گیری، روند تشخیص و درمان آن در اختیارتان قرار می‌دهد.

اختلال چند شخصیتی چیست؟

شاید بتوان احساس کسی را که دچار بیماری چند شخصیتی است با کسی مقایسه کرد که به‌هنگام کار کردن برای لحظه‌ای از خود بی‌خود و غرق رؤیا می‌شود. این احساس برای بیشتر ما چندان غریبه نیست، بنابراین بیشتر ما تجربهٔ خفیفی از این اختلال داریم. تجربهٔ ما محدود به چنین حالاتی می‌شود. اما بیماری چند شخصیتی، در مراحل پیشرفته‌تر و شدیدتر سازوکار ذهنی را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد. این بیماری باعث گسستگی، یا از بین رفتن ارتباط میان افکار، خاطرات، احساسات و رفتارها می‌شود.

رونیکس

به باور روان‌شناسان، ترکیبی از چند عامل مختلف باعث بروز اختلال دو شخصیتی یا چند شخصیتی می‌شود. یکی از این عوامل، احتمالا به آسیب‌ها یا ضربه‌های روحی دوران کودکی مربوط می‌شود. گسستگی از شخصیت اصلی یا متوسل شدن به شخصیت‌های دیگر در واقع رویکردی است که شخص مبتلا به این اختلال، برای کنار آمدن با شرایطش در پیش می‌گیرد. به بیان بهتر، این شخص تجربه‌ای به‌شدت خشونت‌آمیز یا دردناک را از سر گذرانده است که قادر به پذیرفتن آن به‌صورت خودآگاه نیست و تلاش می‌کند تا از آن فاصله بگیرد.

آیا اختلال چند شخصیتی به‌عنوان اختلالی جداگانه و مجزا شناخته می‌شود؟

پی بردن به چگونگی شکل‌گیری شخصیت‌های مختلف در وجود یک فرد، حتی برای باتجربه‌ترین متخصص‌ها هم کار دشواری است. همین مسئله باعث شده است تا در مورد روش‌های درمان بیماری چند شخصیتی اتفاق‌نظر وجود نداشته باشد. حتی بعضی از متخصصان سلامت روان، آن را نه به‌عنوان اختلالی جداگانه، که به‌عنوان عارضه‌ای می‌شناسند که ناشی از اختلالات روانی دیگری نظیر اختلال شخصیت مرزی است (بیمار مبتلا به این اختلال در مرز روان پریشی قرار دارد؛ ازجمله علائم آن می‌توان به ناپایداری حالت عاطفی، خُلق و رفتار اشاره کرد). برخی هم این بیماری را نتیجهٔ ناتوانی در کنار آمدن با مسائل و مشکلات مختلف می‌دانند.

طبق دسته‌بندی موجود در آخرین نسخهٔ کتاب DSM (راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی؛ که از سوی انجمن روان‌پزشکی آمریکا منتشر می‌شود و حاوی اطلاعاتی در مورد اختلالات روانی و مسائل مرتبط است.) فراموشی تجزیه‌ای، زوال شخصیت و مسخ واقعیت (تغییر دیدگاه نسبت به دنیای بیرونی و داشتن احساساتی شبیه به غیرواقعی بودن دنیای بیرون)، اختلالاتی هستند که در کنار بیماری چند شخصیتی به‌عنوان زیرمجموعه‌های اختلالات تجزیه‌ای شناخته می‌شوند.

نقش شخصیت‌های متفاوت چیست؟

شخصیت‌های متفاوت در وجود یک شخص، نقش‌هایی را به عهده می‌گیرند تا به او در کنار آمدن با وضعیت‌های پیچیدهٔ زندگیش کمک کنند. در مراحل اولیهٔ تشخیص بیماری، به‌طور میانگین بین دو تا چهار شخصیت متفاوت شناسایی می‌شود و در طول دوران درمان، تعداد این شخصیت‌ها ممکن است به سیزده تا پانزده عدد برسد. موردهایی هم مشاهده شده‌اند که بیشتر از صد شخصیت متفاوت در آن‌ها شناسایی شده بود که البته این مسئله چندان معمول نیست. محرک‌های محیطی یا رویدادهای زندگی، ازجمله عواملی هستند که باعث تغییر از شخصیتی به شخصیت دیگر می‌شوند.

علائم بیماری چند شخصیتی

علائم اختلال چند شخصیتی چیست

بارزترین نشانهٔ بیماری چند شخصیتی نمایان شدن دو یا چند شخصیت یا هویت متمایز در وجود یک شخص است. شخصیت یا هویتی که بر روی افکار و رفتار تأثیرگذار و بر آن‌ها تسلط داشته باشد. فراموشی اثرگذار و گستردهٔ اطلاعاتِ کلیدیِ شخصی، نشانهٔ دیگر این اختلال است. به‌علاوهٔ این‌ها، کسی که به اختلال چند شخصیتی مبتلاست، برای هریک از شخصیت‌هایی که در او نمایان می‌شود، خاطراتی منحصربه‌فرد دارد که متمایز از خاطرات دیگر شخصیت‌هایش است.

سن، جنسیت یا نژاد هرکدام از این شخصیت‌ها متفاوت از دیگری است و رفتار، حالت و شیوهٔ صحبت کردن، با نمایان شدن هریک از شخصیت‌ها، متفاوت خواهد بود. این شخصیت‌ها گاهی شکل افراد خیالی و گاهی شکل حیوانات را به خود می‌گیرند. نمایان شدن هر شخصیت و تسلط آن بر رفتار و افکار، به اصطلاح «تعویض شخصیت» نام گرفته است (به این معنا که شخصیتی جای خود را به شخصیت دیگری بدهد). بعضی افراد چند ثانیه یا چند دقیقه یک بار دچار تعویض شخصیت می‌شوند و بعضی دیگر، چند روز یک بار. روان‌درمانگر ممکن است بتواند با هیپنوتیزم کردن بیمار، شخصیت‌های مختلف او را به خواسته‌هایش پاسخگو کند.

نشانه‌های رفتاری و خلقی

فرد مبتلا به بیماری دو شخصیتی یا چند شخصیتی، ممکن است در کنار نشانه‌های یاد شده دچار اختلالات روانی دیگری هم باشد. نشانه‌های رایج این اختلالات عبارت‌اند از: افسردگی؛ نوسان خلقی؛ تمایلات خودکشی؛ اختلال‌های مربوط به خواب (بی‌خوابی، وحشت‌های شبانه و راه رفتن در خواباضطراب، وحشت‌زدگی (یا حملهٔ هراس) و فوبیا؛ سوءِمصرف الکل و مواد مخدر؛ آداب وسواسی و جبری (بی‌اختیار)؛ نشانه‌هایی شبیه به نشانه‌های روان‌پریشی (مثل توهم‌های دیداری و شنیداری)؛ اختلالات مربوط به تغذیه.

از دیگر نشانه‌های احتمالی اختلال چند شخصیتی می‌توان به سردرد، فراموشی، نداشتن درک از زمان، خلسه و تجربه‌های خارج از بدن اشاره کرد. بعضی از افراد مبتلا به این اختلال متمایل به رفتارهای خودآزارانه، خودویرانگرانه و حتی خشونت‌آمیز می‌شوند (هم خشونت در قِبال خود و هم خشونت در قِبال دیگران). مثلا فرد مبتلا به بیماری چند شخصیتی، ممکن است تن به کارهایی بدهد که در حالت عادی انجام نمی‌دهد؛ کارهایی چون رانندگی با سرعت زیاد یا دزدیدن پول از دوست یا کارفرما. در این وضعیت انگار نیرویی غیر از خودشان او را وادار به انجام این کارها می‌کند. بعضی این احساس را این‌طور تعریف می‌کنند: اگر فرض کنیم بدن‌شان خودرو است، به‌جای آنکه پشت فرمان نشسته باشند، مسافر آن هستند.

روند تشخیص اختلال چند شخصیتی

تشخیص بیماری چند شخصیتی زمان‌بر است. تخمین‌های زده شده حاکی از آن است که مبتلایان به این اختلال، پیش از آنکه به مرحلهٔ تشخیص برسند، حدود هفت سالی را در برنامه‌های درمانی مختلف سلامت روان شرکت می‌کنند. این مسئله طبیعی است، چراکه نشانه‌های بیماری چند شخصیتی با بسیاری از اختلالات روانی دیگر شباهت دارد. به‌علاوه، بسیاری از افراد مبتلا به این اختلال، در کنار آن از اختلال شخصیت مرزی یا اختلالات روانی دیگری چون افسردگی و اضطراب رنج می‌برند که کار تشخیص را به‌مراتب دشوارتر می‌کند.

در ادامه با هم نگاهی به ضوابط و معیارهای کتاب راهنمای DSM برای تشخیص بیماری دو شخصیتی یا چند شخصیتی خواهیم داشت:

  1. وجود دو یا چند هویت یا شخصیت متمایز به‌گونه‌ای که هرکدام از این شخصیت‌ها، ادراک و طرز تفکر متفاوتی نسبت به خود شخص و محیط اطرافش داشته باشد.
  2. فراموشی حتما باید تشخیص داده شود؛ به‌گونه‌ای که شخص در به خاطر آوردن رویدادهای روزمره، اطلاعات مهم شخصی و/یا رویدادهایی که منجر به ضربهٔ روحی شده‌اند، دچار مشکل شود.
  3. بیماری چند شخصیتی باید باعث ناراحتی و اضطراب شده باشد یا آنکه یک یا چند جنبهٔ اصلی از زندگی تحت‌تأثیر آن مختل شده باشد.
  4. ناراحتی و اضطراب ناشی از عادات فرهنگی و مذهبی نباید در روند تشخیص اختلال دخیل باشد.
  5. نشانه‌های روانی ناشی از مصرف ماده‌ای بخصوص (مثل خمودی بعد از مصرف دارو یا رفتار ناشی از مصرف الکل) یا بیماری دیگر (مثل تشنج های جزئی یا محدود) نباید در روند تشخیص اختلال دخیل باشند.

تفاوت اختلال چند شخصیتی با اسکیزوفرنی

اغلب این دو اختلال با یکدیگر اشتباه گرفته می‌شوند و این در حالی است که تفاوت چشم‌گیری میان‌شان وجود دارد. اسکیزوفرنی (یا روان‌گسیختگی) ازجمله اختلالات روانی خطرناکی است که روان‌پریشی مزمن (یا مکرر) از شاخصه‌های آن است. بارزترین نشانه‌های اسکیزوفرنی توهم (شنیدن یا دیدن چیزهای غیرواقعی) و هذیان (باور کردن یا فکر کردن به چیزهای غیرمنطقی) است. برخلاف باور بیشتر افراد، مبتلایان به اسکیزوفرنی دارای چند شخصیت نیستند. هذیان، شایع‌ترین نشانه در میان این افراد است و توهم، بخصوص شنیدن صداهای غیرواقعی، در ۵۰ تا ۷۵ درصد آن‌ها دیده می‌شود.

مبتلایان به هر دوی این اختلال‌ها (اسکیزوفرنی و بیماری چند شخصیتی) در معرض خطر خودکشی قرار دارند. تحقیقات نشان می‌دهد بیماران چند شخصیتی، در مقایسه با بیماران سایر اختلالات روانی، آمار خودکشی بالاتری داشته‌اند.

تأثیر بیماری چند شخصیتی بر زندگی

jتاثیر اختلال چند شخصیتی بر زندگی بیمار

بیماری چند شخصیتی باعث می‌شود زندگی مبتلایان به آن تغییر کند و این اتفاق، به چند شیوهٔ اساسی صورت می‌گیرد. در ادامه نگاهی به این شیوه‌ها خواهیم داشت:

  • زوال شخصیت: احساس جدا بودن از بدن که به این خاطر، به آن تجربهٔ خارج از بدن هم گفته می‌شود؛
  • مسخ واقعیت: احساس غیرواقعی بودن دنیای بیرون یا تیره‌وتار و دور از دسترس به نظر رسیدن آن؛
  • فراموشی: ناتوانی در به یاد آوردن اطلاعات شخصی مهم. این فراموشی به‌حدی گسترده است که نمی‌توان اسم فراموشی مقطعی یا معمولی را بر آن گذاشت. مبتلایان ممکن است هنگام گفت‌وگو، موضوع صحبت را فراموش کنند یا ظرف یک ثانیه، محتوای گفت‌وگوی معناداری را از یاد ببرند؛
  • پریشانی هویتی یا تغییر هویت: در این حالات شخص نمی‌تواند با قاطعیت بگوید کیست و از این لحاظ، احساس پریشانی می‌کند. کسی که در تعریف کردن علایق زندگی، باورهای سیاسی، مذهبی و اجتماعی یا چشم‌اندازهای کاری‌اش به مشکل برمی‌خورد، مثالی است برای پریشانی هویتی. به علاوهٔ این‌ها ممکن است احساساتش نسبت به زمان، مکان یا موقعیت، به‌گونه‌ای تغییر کند که غیرمعمولی به نظر برسد.

در حال حاضر این مسئله محرز شده است که بروز این حالات لزوما حاکی از وجود شخصیتی متمایز نیست و بیشتر نشانگر نوعی گسستگی هویتی است. از میان این حالات، فراموشی ارتباط نزدیک‌تری با بیماری چند شخصیتی دارد (شایع‌تر است). کسانی که حالات دیگر را تجربه می‌کنند، اطلاعاتی دربارهٔ جنبه‌های مختلف زندگی شخصی‌شان به خاطر می‌آورند. در وجود مبتلایان به این اختلال معمولا شخصیتی وجود دارد که به آن «میزبان» گفته می‌شود و شخصیتی است که با نام واقعی شخص نمایان می‌شود. نکتهٔ عجیب این است که شخصیتِ میزبان، از وجود شخصیت‌های دیگر آگاهی ندارد.

چه کسانی در معرض خطر ابتلا به بیماری چند شخصیتی قرار دارند؟

با وجود اینکه هنوز نمی‌توان با قطعیت در مورد علل شکل‌گیری این اختلال صحبت کرد، تحقیقات نشان می‌دهد که نوعی پاسخ روان‌شناختی به فشارها و تنش‌های بین‌فردی و محیطی است و بیشترین تأثیر را زمانی دارد که این تنش‌ها در دوران اولیهٔ کودکی تجربه بشوند؛ یعنی زمانی که بی‌توجهی یا سوءِاستفادهٔ عاطفی، چگونگی تکامل شخصیت کودک را مختل می‌کند. نزدیک به ۹۹٪ کسانی که به بیماری چند شخصیتی مبتلا هستند، در دوران حساسی از کودکی (معمولا تا قبل از نه سالگی) به‌طور مکرر، تجربه‌های ناخوشایند و اغلب خطرناکی را از سر گذرانده‌اند که باعث ناراحتی و آزردگی‌شان شده است.

بی‌توجهی یا سوءِاستفادهٔ عاطفی از دیگر عواملی است که ممکن است منجر به بروز بیماری چند شخصیتی شود (حتی اگر پای سوءِاستفادهٔ جنسی یا جسمی در میان نباشد). نتایج تحقیقات نشان می‌دهد در خانواده‌هایی که والدین‌شان غیرقابل‌پیش‌بینی هستند و در خانه فضای رُعب و وحشت به وجود می‌آورند، احتمال آن وجود دارد که کودکان‌شان مبتلا به بیماری چند شخصیتی شوند.

بیماری چند شخصیتی تا چه اندازه رایج است؟

طبق آمار بین ۰٫۰۱ تا ۱ درصد افراد مبتلا به اختلال چند شخصیتی هستند. اگر اختلال را به معنای گسترده‌تر آن در نظر بگیریم، بیش از یک‌سوم افراد عنوان می‌کنند که گاهی احساسی شبیه به این دارند که در حال مشاهده خودشان در فیلم هستند (که احتمالا تجربهٔ گسستگی یا تجزیهٔ هویت است) و ۷٪ افراد احتمالا مبتلا به نوعی از بیماری چند شخصیتی هستند و به مرحلهٔ تشخیص نرسیده‌اند.

تجربه‌های هرشل واکر از بیماری چند شخصیتی

تجربیات هرشل واکر از اختلال چند شخصیتی

یکی از افراد مشهور مبتلا به اختلال چند شخصیتی، هرشل واکر، بازیکن سابق فوتبال آمریکایی است. او عنوان کرده است که برای سال‌ها با این اختلال دست‌وپنجه نرم می‌کرده است، اما تنها هشت سال اخیر را به درمان آن اختصاص داده است.

واکر اخیرا کتابی منتشر کرده دربارهٔ تجربه‌هایش از این اختلال، به‌علاوهٔ شرح اقدام‌هایی که برای خودکشی داشته است. او دربارهٔ تنهایی و انزوایی صحبت می‌کند که از دوران کودکی تا زمان حضور در لیگ حرفه‌ای تجربه کرده است. برای کنار آمدن با احساس ناشی از این تجربه، شخصیت سرسختی به وجود آورد که تنهایی آزارش نمی‌داد، از چیزی واهمه نداشت و می‌خواست تا خشم فروخوردهٔ دوران تنهایی را بیرون بریزد. این شخصیت‌ها به او کمک می‌کردند تا کمبود دوران تنهایی را تاب بیاورد و در این حین، شخصیت‌های دیگری هم شکل گرفتند تا یارای او در راه رسیدن به شهرت باشند. واکر در حال حاضر می‌داند که این شخصیت‌ها، بخشی از اختلال چند شخصیتی او و ناشی از آن هستند؛ اختلالی که در دوران جوانی در او تشخیص داده شد (هرشل واکر در حال حاضر ۵۷ ساله است).

درمان بیماری چند شخصیتی

درمان قطعی برای اختلال چند شخصیتی وجود ندارد، با این حال، اگر بیمار تعهد کافی داشته باشد، شرکت در برنامه‌های درمانی بلندمدت نتیجه‌بخش خواهد بود. ازجمله روش‌های درمانی مؤثر می‌توان به صحبت‌درمانی، روان درمانی و درمان با استفاده از هیپنوتیزم اشاره کرد؛ روش‌های کمکی دیگری چون هنردرمانی یا حرکت درمانی هم می‌توانند نتیجه‌بخش باشند. دارویی برای درمان اختلال چند شخصیتی وجود ندارد، بنابراین بخش اصلی درمان متکی بر رویکردهای روان‌شناختی خواهد بود. درمان اختلالات هم‌زمان دیگر نظیر افسردگی یا اثرات ناشی از مصرف مواد یا داروهای بخصوص، در بهبود وضعیت عمومی بیمار نقش اساسی دارد.

نشانه‌های اختلال چند شخصیتی، اغلب با نشانه‌های اختلالات دیگری چون اضطراب و افسردگی شباهت دارد، به همین خاطر در طول دورهٔ درمان این اختلال و در کنار رویکردهای یاد شده، معمولا داروهایی هم به‌منظور درمان اختلالات دیگر تجویز می‌شوند.

مانند اغلب بیماری‌های روانی، درمان یا دست‌کم کنارآمدن با عوارض و پیامدهای اختلال چند شخصیتی فرایندی است مستمر و زمان‌بر،‌ احتمالا به درازای تمام عمر. آیا شما تجربه‌ای از رویارویی با بیماران مبتلا به این اختلال داشته‌اید؟ هیچ وقت احساس کرده‌اید، شاید خودتان درگیر این بیماری هستید؟ اگر در میان نزدیکانتان کسی درگیر این بیماری است، خوب است تجربه‌تان را از رفتار با آنها یا زندگی در کنارشان با مخاطبان این مطلب در میان بگذارید. پیام شما ممکن است برای خیلی‌ها راهگشا باشد.


در ادامه بخوانید: علائم بیماری اسکیزوفرنی و راه‌های درمان آن
برای از بین بردن احساس افسردگی چه کاری انجام دهیم؟

در افسردگی غم به لایه‌های عمیق زندگی نفوذ کرده و اختلالاتی در احساسات و رفتار شما به‌وجود می‌آورد. اگر احساس افسردگی دارید، حتما با کمک یک روانشناس متخصص مشکل را ریشه‌یابی کنید و برای حل آن راهکار بگیرید.برای ارتباط با مشاور متخصص افسردگی روی دکمه زیر کلیک کنید.

هشدار! این مطلب صرفا جنبه آموزشی دارد و برای استفاده از آن لازم است با پزشک یا متخصص مربوطه مشورت کنید. اطلاعات بیشتر

به کمک زبان بدن، ناگفته‌ها را بگویید و بشنوید

۸،۰۰۰ تومان


منبع webmd.com
ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

آخرین دیدگاه‌ها (از 143 دیدگاه)
  1. s می‌گوید

    سلام من دخترم و 14 سالمه و بعضی وقت ها احساس میکنم که خودم نیستم و یه آدم دیگم و حتی یه بار همه دوستام رو بلاک کردم بدون اینکه بدونم چرا دارم اینکارو میکنم و از اون به بعد هر کی ازم میپرسید که چرا این کار رو کردی اصلا نمیدونستم که چرا کردم. من اکثرا ادم خوش مشربی هستم، ولی یه شخصیت دیگه هم دارم که وقتی میرم بیرون مثلا توی پارک و قدم میزنم از همه ادم هایی که اونجا هستن وحشت میکنم و فقط آرزو میکنم که کاش زود تر از اونجا بزنم بیرون. یه بار هم انگار که یه نفر دیگه کنترل بدنمو به دست گرفته باشه و من نتونم کاری کنم کارایی کردم که در حالت معمول به هیچ عنوان انجام نمیدادم. البته من واقعا نمیدونم که این اختلال رو دارم یا فقط دلم میخاد داشته باشم یا دارم اداشو در میارم اما در کل مرسی از اطلاعاتتون و اگه میشه در مورد شکنجه سفید و اینکه چه اثری رو مغز انسان داره هم مطلب بنویسید چونکه من هر چی در این باره تحقیق میکنم اطلاعات زیادی دستگیرم نمیشه.

    1. محسن محمدبیگی می‌گوید

      سلام دوست عزیز
      بهتره در این باره با مشاور صحبت کنین.

  2. Milad می‌گوید

    وای خدا یکی به دادم برسه من پسرم و تازه ۲۰سالم شده اکثر اوقات سر درد عای خیلی شدید دارم نمی‌دونم کی هستم اصلا یا کدوم خودمم کنترل بدن خودمو واقعا بعضی وقتا البته خیلی کم پیش میاد ولی بد پیش میاد و خیلی طولانی میشه تا بتونم به دست بگیرم همین امشب خدایی نمیتونستم خودمو کنترل بکنم سوار موتور بودم بدون اینکه بدونم کجا می‌خوام برم فقط با سرعت داشتم گاز می‌دادم خیلی تند می‌رفتم به خدا کنترل بدنم دست خودم نیست بعضی وقت‌ها رفتارم میشه مثل دیونه ها و برادرو خواهر کوچیکتر از خودمو اذیت می‌کنم وقتی یه جا مثل تو همونی می‌خوام تعداد رو بشمارم بدون این که متوجه بشم یکی اضافه می‌شمارم بعد متوجه میشم خودمو دوبار حساب کردم کمکم کنید حس میکنم دارم به یه روانی تبدیل میشم به خدا از خودم دارم می‌ترسم همش حس میکنم یه چیزی مثل روح یا جن کنترل بدنم به دست گرفته

  3. Negar می‌گوید

    سلام من ۲۲سالمه و همچین تجربه ای رو داشتم یکیش این بود که وقتی رفتم در اتاق رو باز کنم دیدم که قفله و تعجب کردم چرا و هی میگفتم کی قفل کرده و چرا قفل کرده بعد مادرم گفت دیدم که خودت قفل کردی اما من هر چی فکر کردم یادم نیومد حتی نمیدونستم کلیدو چیکارش کردم و قفل کردن در تقریبا تو همون لحظه ای بوده که من از قفل بودنش تعجب کردم یعنی فاصله ی خیلی کمی باهاش داشته. هر وقت هم بهش فکر میکنم ترسم میگیره …بچه هم که بودم همش این حس رو داشتم که دنیای اطرافم بی معنیه …
    کودکی خیلی سختی هم داشتم منو تو انباری تاریک حیاطمون وقتی شیطونی میکردم زندایی میکردن و…. .
    مطمئنم اختلال شخصیت مرزی رو هم دارم چون بی ثباتم. امروز نسبت به چیز این حس و فردا نسبت به همون حس عکسشو دارم و این حس ها مدام در حال نوسانه
    من فقط واسه یه چیز به شدت متاسفم و اون اینه که یه سریا لیاقت بچه داشتنو نداشتن و ندارن و هیچ وقت نخواهند داشت اما بچه دار شدن و گند زدن به همه چیز.