خشونت خانگی چیست و چطور میتوان با آن مقابله کرد؟
خشونت خانگی ممکن است برای هر کسی اتفاق بیفتد، اما معمولا این مشکل نایده گرفته میشود یا حتی افراد آن را انکار میکنند. این سوءاستفاده محدود به قشر خاصی هم نمیشود؛ و قربانیهای آن ممکن است در هر سنوسال، با هر جنسیت و در وضعیتهای اقتصادی مختلفی باشند. اولین قدم برای پایان دادن به خشونت خانگی این است که به وجود نشانههای آن اذعان کنیم. اگر دچار خشونت خانگی هستید یا کسی را میشناسید که در چنین وضعیتی به سر میبرد، حتما برای مبارزه با آن کمک بگیرید. هیچکس نباید زیر سایهٔ ترس از کسی زندگی کند که دوستش دارد.
آزار و اذیت و خشونت خانگی چیست؟
وقتی از آزار و اذیت صحبت میکنیم، خیلیها به خشونت خانگی فکر میکنند، اما آزار و اذیت شامل هرگونه اقدامی است که فردی در رابطهٔ صمیمانه یا ازدواج خود، و بهمنظور تسلط و کنترل بر دیگری انجام میدهد. آزار و اذیت و خشونت خانگی فقط و فقط یک قصد دارند و آن هم به دست آوردن و حفظ سلطهٔ کامل بر دیگری است. فرد آزاردهنده «جوانمردانه بازی نمیکند». او از ایجاد احساس ترس، گناه، شرمندگی و ارعاب، برای کوچک کردن طرف مقابل و تسلط بر وی بهره میگیرد.
خشونت خانگی و آزارواذیت، سنوسال و جنسیت نمیشناسند. ممکن است آزار و سوءاستفاده برای هر فردی، در هر سنی، با هر عقبهٔ قومیتی و سطح اقتصادی اتفاق بیفتد. بیشتر قربانیهای خشونت خانگی زنان هستند، اما مردان هم گرفتار آزارواذیت میشوند؛ بهویژه بهصورت زبانی و عاطفی. خلاصه اینکه رفتار توهینآمیز هرگز پذیرفتهشده نیست، چه از سوی مردان باشد، چه زنان، چه نوجوانان و چه بزرگسالان. هر فردی شایستهٔ احساس ارزشمندی، احترام و امنیت است.
آزارواذیت خانگی اغلب از تهدید و توهین زبانی آغاز شده و به خشونت کشیده میشود. آسیبهای جسمی بارزترین خطر آشکار آزارواذیت خانگی هستند، اما عواقب عاطفی و روانی آنها هم شدید هستند. روابط عاطفی برمبنای سوءاستفاده، ممکن است عزت نفس را از بین ببرند، منجر به اضطراب و افسردگی شوند و کاری کند که فرد احساس تنهایی و درماندگی کند. هیچکس نباید چنین عذابی را تحمل کند و نخستین قدم برای رهایی از آن، اذعان به وجود این سوءاستفاده در رابطه است.
نشانههای رابطهٔ مبتنی بر آزارواذیت
رابطهٔ مبتنی بر آزار و اذیت نشانههای زیادی دارد، که ترس از شریک زندگی، بارزترین آن است. اگر احساس میکنید مدام باید مراقب باشید که چه میگویید و چه میکنید تا دعوایتان نشود، احتمالا رابطهٔ شما ناسالم و سوءاستفادهگرایانه است. همسری که شما را کوچک میکند، سعی میکند کنترلتان کند و باعث احساس تنفر از خود، درماندگی و افسردگی شما میشود، از سایر نشانههای چنین روابطی هستند.
برای تعیین اینکه رابطهٔ شما مبتنی بر آزارواذیت است یا نه، به پرسشهای زیر پاسخ بدهید. اگر در نهایت پاسخهای «بله» بیشتر بودند، احتمال اینکه چنین رابطهای دارید بیشتر است.
آیا رابطهٔ شما مبتنی بر آزارواذیت است؟
الف. افکار و احساسات درونی شما
- آیا بیشتر اوقات از همسرتان میترسید؟
- آیا بهخاطر ترس از عصبانی کردن همسرتان، دربارهٔ بعضی چیزها اصلا حرف نمیزنید؟
- آیا احساس میکنید هیچ کار خوبی برای همسرتان نمیتوانید انجام بدهید؟
- آیا عقیده دارید باید مورد آزار و بدرفتاری قرار بگیرید؟
- آیا فکر میکنید طرف مشکلدار شما هستید؟
- آیا احساس کرختی و درماندگی میکنید؟
ب. رفتارهای تحقیرآمیز همسر
- آیا همسرتان شما را تحقیر کرده و سرتان فریاد میکشد؟
- آیا مدام از شما انتقاد کرده و کوچکتان میکند؟
- آنقدر با شما بدرفتاری میکند که خجالت میکشید دوستان و خانوادهتان هم ببینند؟
- ایدهها و دستاوردهای شما را نادیده گرفته یا برایشان ارزشی قائل نمیشود؟
- شما را مقصر رفتار سوءاستفادهگرایانهٔ خودش میداند؟
- شما را صرفا دارایی یا ابزار جنسی میبیند، نه انسان؟
ج. رفتارهای خشونتآمیز یا تهدیدهای همسر
- آیا همسرتان خلقوخوی بد یا پیشبینیناپذیر دارد؟
- آیا به شما آسیب میزند، یا تهدید به ضربوشتم، یا حتی کشتن میکند؟
- به دور کردن بچهها از شما یا آسیب به آنها تهدید میکند؟
- تهدید میکند که اگر از منزل بروید، خودش را میکُشد؟
- شما را وادار به رابطهٔ جنسی میکند؟
- وسایل شما را از بین میبرد؟
د. رفتار سلطهگر همسر
- آیا همسرتان بیش از حد غیرتی است و احساس مالکیت بر شما دارد؟
- هر جا میروید و هر چه میکنید کنترل میکند؟
- نمیگذارد دوستان و خانوادهٔ خود را ببینید؟
- دسترسی شما به پول، تلفن و خودرو را محدود میکند؟
- مدام شما را چک میکند؟
آزارواذیت جنسی و جسمی
آزار و اذیت جسمی، یعنی وقتی نیرویی فیزیکی علیه شما استفاده شود، طوری که آسیب ببینید یا به خطر بیفتید. حملهٔ فیزیکی یا ضربوشتم جرم است، چه داخل خانواده اتفاق بیفتد و چه خارج از آن. نیروی انتظامی اختیار و قدرت این را دارد که در مقابل حملهٔ فیزیکی از شما محافظت کند.
هر وضعیتی که طی آن مجبور به شرکت در فعالیت جنسی ناخواسته، غیرایمن یا تحقیرکننده شوید، آزار جنسی محسوب میشود. رابطهٔ جنسی اجباری، حتی با همسرتان هم، تجاوز و خشونت خانگی است. علاوه بر این، کسانی که همسرشان از نظر جسمی یا جنسی از آنها سوءاستفاده میکنند، ریسک آسیب جدی یا کشته شدن هم تهدیدشان میکند.
چنین شرایطی هم آزارواذیت خانگی تلقی میشوند:
آزار جسمی موردنظر جزئی است.
یعنی حتی اگر در مقایسه با آزارواذیتی که دربارهشان خواندهاید، در تلویزیون دیدهاید یا از زبان دیگران شنیدهاید جزئی تلقی میشود، باز هم آزارواذیت خانگی است. آزارواذیت جسمی «بهتر» و «بدتر» ندارد؛ به طور مثال هُل دادن ساده هم ممکن است منجر به آسیبهای شدیدی بشود.
آزارواذیت جسمی موردنظر فقط یک یا دو بار اتفاق افتاده است.
مطالعات نشان دادهاند که اگر همسرتان یکبار به شما آسیب زده، احتمال دارد حملهٔ فیزیکی را ادامه بدهد.
وقتی دیگر اهمیتی ندادهاید، حملهٔ فیزیکی هم متوقف شده است.
اگر منفعل شدهاید و از حق خود برای بیان آنچه در دل دارید، رفتوآمد، معاشرت و ملاقات با دوستان و خانواده گذشتهاید، اگرچه حملهٔ فیزیکی متوقف شده باشد، اما شما هنوز قربانی سوءاستفاده و خشونت خانگی هستید. اینکه از حق خود بهعنوان یک انسان و شریک زندگی گذشتهاید تا آن خشونت متوقف شود، به هیچ وجه پیروزی محسوب نمیشود.
هنوز کار به خشونت فیزیکی نرسیده است.
خیلیها از نظر عاطفی و زبانی مورد توهین قرار میگیرند. این هم بهاندازهٔ خشونت فیزیکی دلهرهآور است، اما اغلب متوجه آن نمیشوند
آزار و اذیت عاطفی: مشکلی بزرگتر از آنچه فکر میکنید
همهٔ روابط سوءاستفادهگرایانه لزوما دربردارندهٔ خشونت فیزیکی نیستند. صرف اینکه مورد ضربوشتم قرار نگرفتهاید، به این معنا نیست که سوءاستفادهای هم نشده است. خیلی از مردان و زنان دچار آزار عاطفی هستند، که اثر تخریبی کمتری هم نسبت به شکل جسمی آن ندارد. متأسفانه آزار و اذیت عاطفی اغلب نادیده گرفته میشود؛ حتی توسط خود شخص قربانی.
هدف آزار و اذیت عاطفی، از بین بردن عزتنفس و استقلال در شماست و باعث میشود احساس کنید که راهی برای خروج از این رابطه وجود ندارد یا اینکه بدون طرف مقابل، شما چیزی نخواهید داشت.
- آزار و اذیت عاطفی، شامل آزار زبانی هم میشود
- آزار زبانی یعنی فریاد کشیدن، اسم گذاشتن روی دیگری، نکوهش، شرمنده کردن، منزوی کردن، تحقیر و کنترل رفتار طرف مقابل.
- آزاردهندههایی که از شیوههای عاطفی و روانی استفاده میکنند
- اگر آنطور که میخواهند عمل نکنید، اغلب تهدید به خشونت فیزیکی یا سایر واکنشها میکنند.
- زخمهای آزارواذیت عاطفی، عمیق هستند
شاید فکر کنید آزار و اذیت فیزیکی خیلی بدتر از آزارواذیت عاطفی است، چون خشونت فیزیکی ممکن است کار را به بیمارستان بکشاند و زخمهای ظاهری باقی بگذارد، اما آزارواذیت عاطفی هم آسیبهای عمیقی وارد میکند؛ گاهیاوقات حتی عمیقتر از آزار جسمی.
آزارواذیت اقتصادی یا مالی: یکی از شکلهای نامحسوس آزار عاطفی
به خاطر داشته باشید که هدف فرد آزاردهنده، تسلط بر شماست و او اغلب، از پول برای این منظور استفاده میکند. آزارواذیت اقتصادی یا مالی عبارتاند از:
- کنترل شدید بدهبستانهای مالی شما؛
- گرفتن پول یا کارتهای بانکی شما؛
- حساب و کتاب کردن ریال به ریالی که خرج میکنید؛
- منع شما از ملزومات اولیهٔ زندگی مانند غذا، لباس، دارو و سرپناه؛
- محدود کردن شما به مقدار مشخصی خرجی؛
- جلوگیری از کار کردن یا انتخاب مسیر شغلیتان؛
- دخالت و مزاحمت در کار شما، مانند اجبارتان به غیبت کردن یا تماس مداوم در محل کار؛
- دزدی از شما و گرفتن پولتان.
آزار و اذیت دیگران، یک انتخاب است
علیرغم آنچه خیلیها عقیده دارند، خشونت خانگی و آزار و اذیت، به این خاطر رخ نمیدهد که طرف کنترل رفتارش را از دست داده است، بلکه رفتارهای سوءاستفادهگرا و خشونت، انتخابی عمدی برای به دست آوردن سلطه است. مجرمان از روشهای گوناگونی برای کنترل و اعمال قدرت بر شما استفاده میکنند، از جمله:
۱. سلطه
فرد آزاردهنده، باید احساس تسلط بر رابطه داشته باشد. او برای شما و کل خانواده تصمیمگیری میکند، باید و نباید تعیین میکنند و انتظار دارد بیچونوچرا از او اطاعت کنید. آزاردهنده با شما مانند پیشخدمت، بچه یا حتی مثل یک وسیله برخورد میکند.
۲. تحقیر
فرد آزاردهنده، هر کاری بتواند میکند تا اعتماد به نفس شما را کاهش بدهد، یا احساس نقصان در شما به وجود بیاورد. اگر باور کنید که بیارزش هستید و هیچکس دیگری شما را نمیخواهد، بعید است آن رابطه را ترک کنید. توهین، اسمگذاری، خجالتزده کردن یا تحقیر در مقابل دیگران، همگی ابزارهایی هستند که طراحی شدهاند تا شما را پیش خودتان کمارزش کرده یا احساس ناتوانایی در شما ایجاد کنند.
۳. انزوا
فرد آزاردهنده، برای زیاد کردن وابستگی به او، شما را از دنیای بیرون جدا میکند. او نمیگذارد خانواده یا دوستان خود را ببینید، یا حتی نمیگذارد کار کنید و درس بخوانید. برای انجام هر کاری، رفتن به هر جایی یا دیدن هر شخصی، باید از او اجازه بگیرید.
۴. تهدید
فرد آزاردهنده، معمولا از تهدید بهعنوان ابزار استفاده میکند تا مانع از این شود که آن رابطه را ترک یا او را مجبور به تغییر رفتارش کنید. فرد سوءاستفادهگر، شما، فرزندان، سایر اعضای خانواده یا حتی حیوانات خانگیتان را تهدید به جرح یا قتل میکند. شاید تهدید به خودکشی هم بکند یا شما را متهم به کارهای نکرده کند یا حتی دربارهٔ شما به نهادهای خاصی گزارش دهد.
۵. تحقیر
فرد آزاردهنده، از روشهای گوناگونی برای تحقیر استفاده میکند که طراحی شدهاند تا شما را بترسانند و وادار به اطاعت کنند. منظور از این روشها، نگاهها یا حرکتهای تهدیدکننده، خُرد کردن وسایل جلوی شما، تخریب و آسیب رساندن به حیوانات خانگی است. پیامی که پشت این اقدامات نهفته، این است که اگر اطاعت نکنید، عواقب خشونتباری در انتظارتان است.
۶. انکار و مقصرتراشی
فرد آزاردهنده، عادت به بهانهتراشی برای کارهای نابخشودنی دارد. او تقصیر آزارواذیت و خشونت خود را بر گردن دوران سخت کودکی، روز بد کاری یا حتی شما و فرزندان میاندازد؛ یعنی همان قربانیهای سوءاستفاده. او خشونت خودش را جزئی نشان میدهد یا حتی وقوع آن را انکار میکند. اغلباوقات شما را مسئول این خشونت خانگی نشان میدهد؛ یعنی دلیل رفتار خشونتآمیز و آزارواذیت او، شما هستید.
آزاردهندهها توانایی کنترل رفتارشان را دارند، آنها مدام این کار را انجام میدهند
آزاردهنده، فرد موردنظر را انتخاب میکند
او به تکتک کسانی که در زندگیاش هستند، توهین نمیکند، بلکه آزارواذیت را معمولا نسبت به کسانی اعمال میکند که به او نزدیکتر هستند؛ کسانی که ادعا میکند دوستشان دارد.
فرد آزاردهنده، زمان و مکان آزارواذیت را با دقت انتخاب میکند
او خودش را کنترل میکند تا زمانی که کسی دوروبرش نباشد و شاهدی برای رفتارهایش وجود نداشته باشد. او جلوی چشم دیگران طوری رفتار میکند که انگار همهچیز خوب است، اما بهمحض آنکه با او تنها شدید، آزارواذیت را آغاز میکند.
وقتی به نفعش نباشد، توانایی توقف آزارواذیت را دارد
بیشتر آزاردهندهها کنترلناپذیر نیستند. در واقع آنها وقتی به نفعش باشد، میتواند فورا از رفتار بد خود دست بکشد؛ بهطور مثال، وقتی سروکلهٔ پلیس پیدا میشود یا رئیسش تماس میگیرد.
کسانی که مرتکب خشونت میشوند، معمولا ضربه را به جایی میزنند که اثرش معلوم نشود
خیلی از افراد پرخاشگر، لگدها و مشتهای خود را جایی میزنند که کبودی و اثر آن معلوم نشود.
چرخهٔ خشونت خانگی
خشونت خانگی در قالب این چرخهٔ خشونت شکل میگیرد:
۱. آزار و اذیت
طرف آزاررسان، پرخاش، تحقیر یا رفتار خشونتآمیز انجام میدهد. این برخورد، بازی قدرتی است برای نشان دادن اینکه «رئیس کیست».
۲. احساس گناه
او بعد از آزارواذیت، احساس گناه میکند، البته نه به خاطر رفتارهایش؛ بلکه بیشتر نگران این است که گیر بیفتد و با عواقب خشونت خانگی مواجه بشود.
۳.بهانهتراشی
کارهایش را توجیه میکند؛ بهانهتراشی میکند یا شما را مقصر برآشفته کردن خود میداند؛ خلاصه هر کاری میکند تا مسئولیتی بر عهده نگیرد.
۴. رفتار «عادی»
هر کاری بتواند میکند تا دوباره کنترل را به دست بگیرد و مطمئن شود که شما این رابطه را حفظ خواهید کرد. فرد مهاجم طوری رفتار میکند که انگار هیچ اتفاقی نیفتاده؛ چهبسا «دلبری هم میکند». این مرحله به شما امید میدهد که او این بار واقعا تغییر کرده است.
۵. خیالبافی و طرحریزی
سوءاستفادهگر شروع به خیالبافی دربارهٔ تکرار آزارهایش میکند. زمان زیادی را صرف فکر کردن دربارهٔ این موضوع میکند که شما چه کار اشتباهی انجام دادهاید و او چگونه میتواند تلافی کند. بعد هم طرحی میریزد که خیال را به واقعیت تبدیل کند.
۶. دامگذاری
او شما را به دام میاندازد و طرحش را اجرایی میکند؛ موقعیتی را فراهم میکند که بتواند این خشونت خانگی علیه شما را توجیه نماید.
او عذرخواهی میکند و رفتارهای عاشقانهاش، ترک رابطه را برای شما دشوار میکند. کاری میکند که باور کنید تنها فردی هستید که میتوانید کمکش کنید، که او رفتارش را تغییر خواهد کرد، که واقعا شما را دوست دارد. اما خطرات ماندن در چنین رابطهای بسیار زیاد است.
نمونهای از چرخهٔ کامل خشونت خانگی
مردی همسر خود را مورد آزار و اذیت قرار میدهد. او بعد از کتک زدن زن، احساس خودخواستهٔ گناه میکند. میگوید: «ببخشید که زدمت»؛ اما چیزی که به زبان نمیآورد، این است: «عذرخواهی میکنم، چون ممکن است دچار دردسر شوم». سپس با متهم کردن طرف مقابل به داشتن رابطهٔ خارج از عرف، رفتارش را منطقی جلوه میدهد. او به همسرش میگوید: «اگر تو کمی عفت داشتی، مجبور نمیشدم بزنمت». بعد هم طوری رفتار میکند که همسرش مطمئن شود چنین اتفاقی دوباره نخواهد افتاد. اما در ادامه خیالبافی کرده، دربارهٔ آزارهای قبلی فکر کرده و تصمیم میگیرد دوباره وی را مورد ضربوشتم قرار بدهد. او تصمیم میگیرد همسرش را به فروشگاه بفرستد، زمان شلوغی را هم انتخاب میکند. همسرش در ترافیک گیر میکند و چند دقیقه دیرتر از زمان موردنظر به خانه میرسد. مرد در ذهن خود، آزار و اذیت همسر را به خاطر رابطهٔ خارج از عرف با فروشنده توجیه کرده و در واقع همسرش را به دام انداخته است.
تشخیص نشانههای هشدارآمیز خشونت خانگی
تشخیص دقیق اینکه پشت درهای بسته چه اتفاقی میافتد، غیرممکن است، اما نشانههایی از خشونت خانگی و سوءاستفادهٔ عاطفی وجود دارند که از این طرف و آن طرف شنیده میشود. اگر شاهد این نشانهها در دوستتان، یکی از اعضای خانواده یا همکارتان هستید، قضیه را کاملا جدی بگیرید.
کسانی که مورد آزار قرار میگیرند، معمولا:
- برای راضی کردن همسرشان، ترسان و مضطرب هستند؛
- هر کاری همسرشان بگوید و بکند، همراهی میکنند؛
- اغلب به همسرشان اطلاع میدهند که کجا هستند و چه میکنند؛
- مدام تماسهای تلفنی آزاردهنده از همسرشان دریافت میکنند؛
- دربارهٔ تندمزاجی، غیرتی شدن یا احساس سلطهٔ همسرشان صحبت میکنند.
کسانی که مورد آزارواذیت فیزیکی قرار میگیرند، معمولا:
- همیشه روی بدنشان جای ضربوشتم است و بهانهشان هم «اتفاقات روزمره» است؛
- در محل کار، دانشگاه یا قرارها مدام دیر میکنند و توضیحی هم ندارند؛
- لباسهایی میپوشند که جای کبودیها یا زخمها را بپوشانند؛ به طور مثال در تابستانها لباسهای آستینبلند میپوشند یا داخل اتاق عینک دودی میزنند.
کسانی که به اجبار همسرشان منزوی شدهاند، معمولا:
- نمیتوانند خانواده و دوستانشان را ببینند؛
- بهندرت پیش میآید که بدون همسرشان در انظار ظاهر بشوند؛
- دسترسی محدودی به پول، کارتهای بانکی یا خودرو دارند.
کسانی که مورد سوءاستفاده قرار میگیرند، معمولا:
- اعتمادبهنفس بسیار پایینی دارند، حتی اگر قبلا اعتمادبهنفسشان زیاد بوده است؛
- تغییرات شخصیتی زیادی دارند؛ بهطور مثال فرد معاشرتی، منزوی میشود.
- افسرده، مضطرب یا مشکوک به خودکشی هستند.
اگر مشکوک به سوءاستفاده یا خشونت خانگی یکی از اطرافیانتان هستید، به کمک او بیایید
اگر مشکوک هستید که یکی از آشناهایتان مورد سوءاستفاده قرار میگیرد، سریعا اقدام کنید. اگر تردید دارید، و به خودتان میگویید که ربطی به شما ندارد، یا شاید اشتباه میکنید، یا شاید آن فرد نخواهد در این باره صحبت کند، به خاطر بیاورید که بیان نگرانیهایتان، به آن فرد میفهماند که شما به او اهمیت میدهید و چهبسا زندگیاش را هم نجات بدهید.
با آن فرد در خلوت صحبت کنید و به او بفهمانید که نگرانش هستید. نشانههایی را که دیدهاید و نگرانتان کرده، با او در میان بگذارید. به او بگویید هر وقت آمادهٔ صحبت بود، از او حمایت میکنید. به او اطمینان بدهید که هر چه میگوید بین خودتان میماند، و هر طوری بتوانید به او کمک خواهید کرد.
به خاطر داشته باشید که آزاررسانها در کنترل کردن قربانیهایشان بسیار خوب عمل میکنند. کسانی که از نظر عاطفی یا جسمی مورد آزار و اذیت قرار گرفتهاند، اغلب افسرده، بیرمق، ترسیده، شرمنده و سردرگم هستند. آنها برای خروج از آن وضعیت، به کمک نیاز دارند، اما همسرشان آنها را از خانواده و دوستان دور کرده است. اگر به نشانههای هشدارآمیز دقت و از او حمایت کنید، میتوانید کمکش کنید از این وضعیت رها شده و شروع به بازسازی خودش بکند.
بایدها و نبایدها در برخورد با فرد قربانی
این کارها را نباید بکنید:
- صبر نکنید تا او پیشقدم بشود؛
- او را قضاوت و نکوهش نکنید؛
- به او فشار نیاورید؛
- او را نصیحت نکنید؛
- برای حمایتهای خود شرط نگذارید.
این کارها را باید بکنید:
- بپرسید آیا مشکلی دارد؛
- نگرانی خود را ابراز کنید؛
- گوش کنید و او را تأیید کنید؛
- پیشنهاد کمک بدهید؛
- از تصمیمهای او حمایت کنید.
حق با کدام طرف است؟
جواب چنین سوالاتی را در این مجموعه بیابید.
آیا پدرومادرهم جز آزاردهنده ها ب حساب میان؟
صددرصد
سلام رؤیا جان.
بله. این دو مقاله رو حتماً بخون:
– نشانههای والدین سمی چیست؟ ۱۵ رفتار سمی و نحوه برخورد صحیح با آنها
– معرفی کتاب والدین سمی؛ شناخت آسیبهای ناشی از برخورد نادرست والدین و درمان آن
موفق باشی.
سلام ،این قضیه در ایران صحت ندارد طرف پزشکی قانونی هستش و کلی اشنا داره هرروز زنش رو به باد کتک میگیره و جوری کتکش میزنه و موهاشو میکشه بعدخونوادمرده بهش میگن خداروشکر کن که نکشتتت چون اون عصبیه ..این خانم شکایت کنه تو کشور ایران کی یه دادش میرسه بچه شو با پارتی ازش میگیرن و بیچارش می کنن.
این مقاله رو اصلا قبول ندارم چون تازمانی که دادگاهها و پرشکی قانونی با پارتی و همکاری و پول و باج پیش میره چیزی یه اسم مبارزه علیه خشونت خانگی وجود نداره
اگه نظری دارید خوشحال میشم صادقانه بشنوم
مادر مجرد هستم در دوران نوجوانی بیست سالگی ازدواج سنتی به انتخاب پدر و زن دایی ام کردم با تک فرزند خانواده به ظاهر متشخص دو خواهرش طلاق گرفته بودند و همسر سابقم مرد پرخاشگر و عصبی بود تن به کار کردن نمیداد و آزار جسمی و روحی و شکنجه فیزیکی منو میداد از آنجا که زنی بودم که تحت کنترل شدید پدرم در دوران مجردی بودم بسیار نا آموخته و بسیار نا مطلع بودم و صبرم از تحقیر و کتک و درد جسمی و زورگویی همسر سابقم لبریز شده بود مشاور خانوادگی رفتم و با آگاهی کامل جدا شدم با بدبختی و تحت فشار فرزندی که از این ازدواج داشتم رو بزرگ کردم با هر سختی بود کار کردم و هزینه تحصیل و دانشگاه ایشون رو پرداخت کردم الان من چهل و پنج سالم هست و فرزندم بیست و پنج ساله ایشون یکبار هم پدرش را ندیده تمام رفتار و گفتار وسبک فرزندم شبیه پدرش هست به من توهین میکنه کتکم میزنه و منو بیسواد خطاب میکنه بارها تصمیم گرفتم تماس بگیرم یا پلیس و بیرونش کنم ولی هنوز اینکارو انجام ندادم خیلی میترسم که بلایی سرمن نیاره بخاطر همین ساعتهای زیاد بیرون از منزلم داخل ماشینم تو خیابون میشینم تا دیر تر به منزل برم واقعا نمیدونم چکار کنم و فقط بعنوان یه زن رنج دیده و بدبخت به شما دخترها میگم با مرد عصبی و دارای مشکلات روانی ازدواج نکنید چون فرزندش هم این اخلاق و روان رو از پدر قطعا ارث میبره و بیماری روانی موروثی هست تنها زندگی کنید و هر رنج تنهایی رو به جان بخرید ولی ازدواج با هر بی سرو پایی نکنید و متاسفانه درمورد هر قومیت یه مثال هایی قدیمی ها میگفتن رو باورکنید چون صحیح هست متاسفانه