بعد از پایان یک رابطه عاطفی با خاطرات آن چه کنیم؟

5

بعد از پایان یک رابطه عاطفی، طبیعی است که تصاویری زنده و روشن از خاطرات آن در ذهن‌مان مجسم شود و باقی بماند. این تصاویر به خودآگاه ما راه پیدا می‌کنند؛ فکرکردن به بعضی از آنها شیرین و لذت‌بخش است و فکرکردن به بعضی دیگر بی‌اندازه آزاردهنده. حافظهٔ ما تلاش می‌کند خاطراتی را توجیه و قابل‌فهم کند که زمانی تعریف‌کنندهٔ ارتباط ما با دیگری بوده‌اند و حالا که این دیگری کنار رفته است، مشکلاتی از این بابت پیش می‌آید. این خاطرات، وقتی رابطه عاطفی همچنان برقرار باشد، باعث تقویت آن می‌شوند و دو نفر حاضر در رابطه را بیش از پیش به هم مرتبط می‌کند و به‌نوعی نقش تاریخچه‌ای شخصی را برای‌شان ایفا می‌کند. اما بعد از پایان رابطه عاطفی، حافظهٔ ما درگیر این تقلا می‌شود که حالا با این خاطراتی که دیگر ثمری ندارند چه باید بکند؟ در این مطلب به‌دنبال جوابی برای این سؤال خواهیم بود و راهکارهایی را برای کنارآمدن با خاطرات یک رابطه عاطفی پس از اتمام آن بررسی خواهیم کرد.

۱. یادگاری‌های به‌جامانده از رابطه را در جعبه‌ای بگذارید و در آن را قفل کنید

این یادگاری‌ها نشانه‌های محسوسی هستند که خاطرات رابطه را به یادمان می‌آورند. مجراها و مسیرهایی در حافظه شکل می‌دهند که در نهایت به خاطرات ریزودرشت رابطه ختم می‌شوند. وقتی این یادگاری‌ها در معرض دیدمان نباشد، مشخصا احتمال این رخداد هم کمتر می‌شود. خاطرات رابطه عاطفی مثل هر تجربهٔ دیگری در زندگی در ذهن‌مان باقی می‌مانند و راه گریزی از آنها نیست؛ اما با کنارگذاشتن اشیا و یادگاری‌هایی که این خاطرات را زنده می‌کنند، می‌توانیم کمتر به گذشته فکر کنیم.

رونیکس

شاید بعدها دوست داشته باشید نگاهی به این یادگاری‌ها بیندازید؛ پس بهتر است از دورریختن یا سوزاندن‌شان منصرف شوید، حتی اگر فکر می‌کنید با این کار حال‌تان بهتر می‌شود و مرهم زخمی پیدا می‌کنید.

۲. از خودِ خاطرات کمک بگیرید

خاطرات بعد از پایان یک رابطه عاطفی

گاهی بعد از پایان رابطه عاطفی دل‌مان برای کسی تنگ می‌شود که زمانی بود و حالا نیست. مدام به این فکر می‌کنیم که برگشتن به روال سابق و ادامهٔ رابطه دیگر غیرممکن است. در چنین شرایطی بهتر است سعی کنیم تجربه یا خاطره‌ای ناخوشایند از رابطه را به یاد بیاوریم. شاید اتفاقی که باعث شد رابطه به پایان برسد و تداوم پیدا نکند بهترین انتخاب باشد. هر زمان احساس نیاز کردید، به‌سراغ این خاطره بروید. این خاطره به یادمان می‌آورد که چرا رابطه تمام شد.

اما کسانی هم هستند که بعد از پایان رابطه عاطفی، تقریبا هر وقت به گذشتهٔ رابطه فکر می‌کنند، آسیب و رنجی را به یاد می‌آورند که به‌خاطر شخص دیگر متحمل شده‌اند. برای کم‌رنگ کردن این خاطرات و رهایی از آنها، سعی کنید اتفاق‌ها و تجربه‌هایی را در ذهن بیاورید که عیب‌ها و پیچیدگی‌های انسانی طرف دیگرِ رابطه را به ذهن بیاورند. این خاطرات جزئی‌تر هستند و به‌یادآوردن‌شان به زحمت بیشتری نیاز دارد. با فکرکردن به آنها و کنارگذاشتن خاطرات پررنگ‌تر برای مدتی کوتاه، می‌توان به نوعی تعادل رسید و تا حدی از رویدادهای ناخوشایندی که در رابطه تجربه شده‌اند رهایی پیدا کرد.

ما در ذهن‌مان کسانی را که روزگاری در زندگی‌مان بوده‌اند، به‌فراخور نقشی که داشته‌اند، یا ستایش می‌کنیم یا به باد انتقاد می‌گیریم. برفرض، اگر دل‌مان برای کسی تنگ شده باشد، تصاویر مثبت و خوبی از او در ذهن‌مان مجسم می‌شوند؛ در سوی دیگر اگر از دست کسی عصبانی باشیم، تصاویری به ذهن می‌آیند که این عصبانیت را تأیید کنند. وظیفه‌ای که ما در این میان به عهده داریم این است که اجازه ندهیم افسار این خاطرات و تصاویر از دست‌مان خارج شود و با کمی واقع‌بینی بیشتر، آنها را متعادل کنیم: یعنی اینکه نه کسی را تا سر حد خدایی در ذهن بزرگ کنیم و نه کسی را مدام بکوبیم و به باد انتقاد بگیریم؛ به یاد داشته باشیم که همه انسان هستند و هیچ آدمی بی‌عیب‌ونقص نیست. تنها در این صورت است که می‌توان از تداوم‌یافتن خاطرات افراطی رها شد.


حتما بخوانید: چطور یک خاطره‌ بد را برای همیشه از ذهن‌ خود پاک کنیم؟

۳. سر خودتان را با کارهای جالبی گرم کنید که پیش از شروع رابطه انجام می‌دادید

این کار دو مزیت دارد: اول اینکه خودِ پیش از شروع رابطه را به یادتان می‌آورد؛ مزیت دوم اینکه به‌مرور، خاطرات آن دوران در ذهن‌تان قوت می‌گیرند و تا حدودی جای بعضی از خاطرات بعد از پایان رابطه را می‌گیرند.

۴. به مسافرت بروید

مسافرت -خاطرات بعد از پایان یک رابطه عاطفی

نیازی نیست جای خیلی دوری بروید. نشانه‌های محیط اطراف نقش بسزایی در زنده‌کردن خاطرات و تصاویر رابطه دارند، به‌ویژه اگر تازه از طرف مقابل جدا شده باشید. با سفرکردن می‌توانید از تأثیر این نشانه‌ها کم کنید. اگر به هر دلیلی قادر به مسافرت کردن نیستید، به‌جایش خواندن یک کتاب تازه را شروع کنید.

۵. کمی در زندگی روزمره‌تان تغییر ایجاد کنید

قرار نیست این تغییرْ بزرگ و قابل‌ملاحظه باشد. کارهای ساده‌ای مثل عوض‌کردن مسیر هرروزه‌ای که از آن به سر کار می‌روید یا ایجاد تغییراتی جزئی در چگونگی انجام‌دادن و رسیدگی به کارها و وظایف روزمره، می‌تواند برای رسیدن به نتیجهٔ دلخواه کافی باشد. همین کارهای جزئی به‌شکل سالمی الگوهای روزانهٔ به‌یادآوردن خاطرات را عوض می‌کند. به این صورت از دست بعضی تصویر‌های ناخوشایند به‌جامانده از پایان رابطه رهایی پیدا می‌کنید.


حتما بخوانید: چند گام مؤثر برای ایجاد تغییرات مهم در زندگی

۶. به خاطرات دیگری فکر کنید

هر وقت به‌طور ناخواسته تصویر خاطره‌ای در ذهن‌تان مجسم شد، به‌دنبال خاطره دیگری بگردید که ارتباطی به خاطره مذکور نداشته باشد و به آن فکر کنید. روی خاطره جدید، به‌عنوان جایگزین سودمند خاطره قبلی متمرکز شوید. با این کار نه‌تنها می‌توانیم از دست خاطرهٔ ناخوشایند رهایی پیدا کنیم، بلکه به آن اجازه شاخ‌وبرگ پیداکردن هم نمی‌دهیم و پیش از آنکه خاطرات مرتبط با آن فرصت زنده‌شدن پیدا کنند، کنار گذاشته می‌شود.

اما چرا باید به‌دنبال جایگزین باشیم؟ واقعیت این است که اگر آگاهانه و فعالانه بخواهیم خاطره‌ای را از ذهن بیرون کنیم، باید جایگزینی برایش در نظر بگیریم. اگر چنین نکنیم، نه‌تنها موفق بیرون‌راندن آن خاطره از ذهن‌مان نخواهیم شد، بلکه موجب تقویت اثرش هم خواهیم شد. به بیان بهتر، تمرکز بر روی فکرنکردن به چیزی بخصوص، راه دیگری برای فکرکردن به آن است. باید سعی کنیم به‌جای انکارکردن خاطرهٔ ناخواسته، به‌دنبال جایگزینی برای آن و پرت‌کردن حواس‌مان باشیم.

۷. فعال باشید

اهمیت فعال بودن-خاطرات بعد از پایان یک رابطه عاطفی

بعد از پایان یک رابطه عاطفی بیشتر ما میل به بی‌تحرکی پیدا می‌کنیم. این بی‌تحرکی باعث می‌شود به گذشته فکر کنیم و خاطرات به‌مرور زنده می‌شوند. در چنین مواقعی باید سعی کنیم خودمان را با کاری سرگرم نگه داریم تا این احتمال را کمتر کنیم. تمرین ایروبیک انتخاب مناسبی برای این منظور است: هم ذهن‌مان را از خاطرات خالی می‌کند و هم باعث تقویت روحیه می‌شود. البته الزاما منظور ما ورزش کردن نیست؛ بلکه با هر کاری که سرتان را گرم می‌کند، خودتان را مشغول کنید و از بی‌تحرکی دوری کنید.

کلام آخر

خاطرات به انواع مختلف بر ما تأثیر می‌گذارند: گاهی چیزی را به ما تلقین می‌کنند، گاهی برای‌مان آزاردهنده هستند و گاهی آرامش خاطر می‌آورند. فکرکردن و مجسم‌شدن تصویر خاطرات تا حدودی به ناخودآگاه ما ارتباط پیدا می‌کند. باید سعی کنیم با ایجاد تغییراتی جزئی در زندگی روزمره از تأثیر مضر حافظه بر روی بهره وری کم کنیم و تا جایی که برای‌مان مقدور است کنترل آن را به دست بگیریم. تنها در این صورت است که می‌توان پس‌لرزه‌های بعد از پایان یک رابطه عاطفی را تاب آورد و با خاطرات آن کنار آمد.


در ادامه بخوانید: چطور بعد از پایان یک رابطه عاطفی به زندگی عادی برگردیم؟
اگر می‌خواهید دلیل بسیاری از رفتارهای شریک عاطفی، یا حتی خودتان را در رابطه متوجه شوید، حتما این کتاب را بخوانید.
منبع psychologytoday
ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

آخرین دیدگاه‌ها (از 5 دیدگاه)
  1. وحید می‌گوید

    کاملا درست و بجا، ممنون از شما… توجه داشته باشیم که ما اغلب وابسته ذهنیات خودمون میشیم.. مثلا از یک شاخه گل خشک طی یک مدت ، یک درخت غول پیکر می سازیم و حالا هم نمیدونیم چطور قطعش کنیم.. و این راهکارها و امثالش خیلی مفید هستن برای ریشه کن کردنش

    1. محمدرضا عاشوری می‌گوید

      سلام وحید جان، متشکر بابت اظهارنظر خوب‌تون. حق با شما است، گاهی گذشته و خاطرات جای همه چیز رو در زندگی می‌گیرند، مسئله اینجا است که آدم بتونه خودش رو متقاعد کنه از این‌ها دل بکنه و زندگی رو از نو بسازه، با آدم‌های جدید، اون موقع میشه از چنین راهکارهایی کمک گرفت.

      1. وحید می‌گوید

        زنده باشین آقای عاشوری.. بنده چهارماه هستش درگیر موضوع مشابه ای هستم که مقصر و عاملش در وهله اول فقط خودم هستم، همان مثالی که گفتم از شاخه خشکلی ، درختی ساختم و تمام روند عادی و طبیعی زندگی خودم رو به سمت اختلال، کم انگیزگی و… بردم.. اما همچنان در تلاش و تکاپو هستم تا این خاطراتی که در ذهنم قدرت گرفته را تضعیف کنم و مجددا خود واقعی ام بشم، از آثار مخرب این روابط ماندگاری حس انتقام، حسادت، حسرت، حرص و نا امیدی و ناکامی است، در یک معنا زندگی معنای خود را از دست خواهد داد و حس حقارت و نابخشندگی نسبت به خود بافی خواهد ماند.. اما شاید ما اشتباهات فراوان و آگاهانه ای هم کرده باشیم که منجربه چنین فجایع و اختلالات ذهنی شده باشد، باز باید به بعد انسانی خود مراجعه کرد که همه انسان هستیم و میتوانیم اشتباه کنیم و هیچ کاری جز بخشیدن خودمان، نمی تواند مارا ازین افکار خفه کننده برهاند. امیدوارم منظور بنده رو نسبت به مشکل خودم به شما تفهیم کرده باشم، گفتن این ها یعنی هم درد و هم درمان آسان است، اما باید پذیرفت که خیلی دشوار است و عزمی راسخ و فکری باز و تلاش فراوان می خواهد.

        1. محمدرضا عاشوری می‌گوید

          احساساتی که می‌فرمائید قابل‌درک هستند. فکر می‌کنم گذر زمان هم خیلی کمک می‌کنه به فراموشی، هرچند افکار منفی در آینده هم گاهی ناخودآگاه آزاردهنده می‌شن و گریزی از این مسئله نیست. همین که تلاش و تصمیم‌تون برای فراموش کردن و روی آوردن به احساس بهتر است، خودش قدم مهم و بزرگی هست. امیدوارم در این مسیر موفق باشید و در روابط آینده‌تون هم کامیاب و خوشبخت.

          1. وحید می‌گوید

            بله درست می فرمایید، گذر زمان نیز تاثیر بسزایی خواهد داشت، هرچند من معتقدم که چنین افکار و قفل های ذهنی، باید باز گردند و تحلیل شوند تا بی اهمیت بودن آن هویدا گردد و شخص را برهاند که باز در مسیر و طول زمان پیش رو قابل اجرا، درک، و هضم است.. ممنون از شما و توجه شما…