بهترین سریال های کمدی تاریخ تلویزیون که روحیهتان را عوض میکنند
چندتا از بهترین سریال های کمدی تاریخ را میشناسید؟ احتمالا خیلی از ما با سریال «دوستان» یا «فرندز» خاطره داریم. بعدها، شکست عشقی های متعدد «تد» در «آشنایی با مادر» و ماجراهای «استن» و «کایل» در «ساوت پارک» برای خیلیها مایهٔ سرگرمی بوده است. کمدی ـ موقعیتهای سرگرمکننده و تحسینشده کم نیست؛ اما کمدی ژانری است که در کنار سرگرمکنندگی، اغلب در قالب شوخی و کنایه، حرفهای مهمی برای گفتن دارد. همراه ما باشید. در این مطلب، بهترین سریال های کمدی دنیا را به شما معرفی میکنیم.
فهرست سریال های کمدی که هر عاشق ژانری باید تماشا کند، کوتاه نیست. در میان کمدی ـ موقعیتها، کمدی سیاه، کمدی ـ درام و…، کمدیهای جذاب و باکیفیت بسیار است و در طول سالهای اخیر، بهلطف شبکههایی مانند نتفلیکس و آمازون، به تعدادشان اضافه شده است. برای اینکه سلیقههای بیشتری را در نظر بگیریم، چند سایت مختلف، ازجمله «راتنتومیتوز» و «ایندیوایر»، را بررسی و پنجاه سریال از برترینهای ژانر کمدی را بدون ترتیب خاصی برای شما گلچین کردهایم.
۴۹. همهکاره و هیچکاره، ۲۰۱۵ (Master of None)
باتکیهبر قابلیت طنازی «عزیز انصاری»، این سریال زندگی شخصی و حرفهای «دِو»، بازیگر سیساله، را در نیویورک دنبال میکند. تصمیم گیری دربارهٔ مسائل روزمرۀ زندگی و البته چالشهای بزرگتر او را سردرگم میکند. این سریال سرگرمکننده و از بُعد سینمایی هنرمندانه است و جنبههای متنوع زندگی روزمره را به تصویر میکشد. «همهکاره و هیچکاره» برداشتی فرحبخش از موقعیتی آشنا ارائه میکند. فصل دوم سریال سرتر از فصل نخست است. با گلچینی از شخصیتهای متنوع و فیلمبرداریِ زیبا در نیویورک و ایتالیا، همهکاره و هیچکاره نمونهای ستودنی از داستانپردازی در سریالسازی امروز است.
۴۸. فیوچراما، ۱۹۹۹ (Futurama)؛ از بهترین سریال های کمدی تاریخ
«فیوچراما» داستان پیتزابری به نام «فرای» است که بهطور تصادفی در سال ۱۹۹۹ منجمد و سپس در سال ۳۰۰۰ بیدار میشود. او درمییابد با وجود تغییرات بسیار در دنیای پیرامونش، هنوز هم چیزهای فراوانی مانند گذشته است. فیوچراما خلاقانه و خندهدار و ازنظر دیداری خوشایند است. این انیمیشن کمدی بهاندازۀ کمدیهای کارتونیِ معروف دیگر، مانند «مرد خانواده» یا «ساوت پارک»، شوخیهای تند و زننده ندارد. همین بهنظر خیلی از تماشاگران امتیاز به شمار میرود.
۴۷. فالتی تاورز، ۱۹۷۵ (Fawlty Towers)
در این کمدی انگلیسی، با «بازیل فالتی» همراه میشویم، مدیر دمدمیمزاج و زمختی که تلاش میکند زیر رگبار غرولندهای همسرش و با خدمتکار اسپانیایی نابلدشان، هتلی را بگرداند. او پیوسته در آرزوی پذیرایی از آدمهای معروف و مهم در هتلش است؛ اما خرابکاریهایش چنین چیزی را ناممکن میکند. «فالتی تاورز» سرشار از حماقت است؛ درحالیکه از شوخیهای هوشمندانه بهره میبرد.
۴۶. ریک و مورتی، ۲۰۱۳ (Rick and Morty)؛ از بهترین سریال های کمدی خارجی
این انیمیشن کمدی داستان ماجراجوییهای دانشمند دیوانه، «ریک سانچز» (جاستین رویلند)، است. او پس از بیست سال، ناگهان در خانۀ دخترش، «بت»، ظاهر میشود تا با او و خانوادهاش ازجمله همسرش، «جری»، و فرزندانش، «مورتی» (بازهم با صدای رویلند) و «سامر»، زندگی کند. ریک نابغهای دیوانه است که به مکانهای عجیبوغریب سفر میکند. حاضر است بهخاطر مورتی، همهٔ آدمهای دنیا را نابود کند تا او به دختر محبوبش برسد. اغلب هم اصرار دارد مورتی او را همراهی کند. «ریک و مورتی» هوشمندانه، جذاب و سرگرمکننده است.
۴۵. دستۀ قدرقدرتها، ۲۰۰۴ (The Mighty Boosh)
این کمدی سوررئال، داستان «هاوارد» و «وینس»، دو نگهبان باغوحشِ ویران و جادویی «زونیورس» را دنبال میکند. وینس عاشق حیوانها و هر چیزی است که به دهۀ ۱۹۷۰ مربوط میشود. هاوارد باور دارد که عقل کل است و شایستۀ موقعیتهای بهتری است. آنها هر هفته درگیر ماجراجوییهای گوناگونی، در ابعاد مختلف زمان و مکان، میشوند؛ اما چه طوفانِ قطبی در میان باشد و چه حملۀ میمونها، آنها سرانجام موفق میشوند به باغوحش برگردند.
۴۴. سیلیکونولی، ۲۰۱۴ (Silicon Valley)؛ یکی از بهترین سریال های کمدی دنیا
در «سیلیکونولی» با «ریچارد» همراه میشویم، برنامهنویسی در سیلیکون ولی بهدنبال سرمایهگذار برای نرمافزاری است که خودش طراحی کرده است. همزمان داستانِ چهار برنامهنویس دیگر را دنبال میکنیم که هریک میخواهند در دنیای تکنولوژی به جایی برسند. شخصیتهای این سریال را احتمالا در رویدادها و گردهماییهای استارتاپ ها میبینیم؛ آدمهایی که هم بامزهاند و هم واقعی. سریال داستان آدمهایی است که قابلیتهای لازم را برای موفقیت دارند؛ اما نمیدانند چطور با آن کنار بیایند.
۴۳. خرخوانها و داغونها، ۱۹۹۹ (Freaks and Geeks)
این سریال یکی از سریالهای تلویزیونی دلپذیر (و کوتاه) تاریخ است. در این سریال، در سالهای آغازین دهۀ ۱۹۸۰، با دو عضو خانوادۀ «ویر» آشنا میشویم: «لیندزی» که بچۀ اززیرکاردرروی مدرسه است و «سم» که جزو خرخوانها است. همراه با این دو، از ماجراهای هر روز دبیرستان باخبر میشویم. خبری از شوخیهای رگباری نیست؛ اما دلنشینی داستان فراموشنشدنی است.
۴۲. شوی دهۀ هفتادی، ۱۹۹۸ (That ’70s Show)
این سریال در طول هشت فصل توانست طنز را با موضوعهای ناخوشایند دورهٔ نوجوانی ترکیب کند. این سریال یکی از شخصیتهای ماندگار تلویزیون را خلق کرد. آن هم کسی نیست جز پسر متوهم دخترکش، «فِز»، فریاد رسای نسل جدید! این سریال سکوی پرتابی برای ستارههای هالیوود، «اشتون کوچر» و «میلا کونیس»، بود.
۴۱. سنفورد و پسر، ۱۹۷۲ (Sanford and Son)
این سریال یک کمدی موشکافانه و پندآموز اجتماعی است که حرفهای نیشدارش را با خلاقیت زیرکانهای میزند. «سنفورد و پسر»، کمدی ـ موقعیتی احساسی و یکی از محصولات موفق شبکۀ انبیسی بود. این سریال تنوع قومی را به تماشاچیان سفیدپوست طبقۀ متوسط آمریکا نشان داد و پیشقراول دیگر سریال های کمدی حول شخصیتهای سیاهپوست بود. این محصول تلویزیونی نامزد هفت جایزۀ امی و شش جایزۀ گلدن گلوب بود و برندۀ یک جایزۀ گلدن گلوب شد.
۴۰. مارتین، ۱۹۹۲ (Martin)؛ یکی از بهترین سریال های کمدی خارجی
این کمدی کلاسیک با شخصیتهای آمریکایی ـ آفریقایی گرد «مارتین پین» (مارتین لارنس) میچرخد. مارتین همیشه از موقعیتهای ناخوشایند دوری میکند؛ تاجاییکه همسرش، «جینا»، کفری میشود. در سریال، با دوستان مارتین، مادر همیشهدرصحنهاش، همسایهٔ جذابش و «جروم» خوشگذران همراه میشویم (هر سه شخصیت آخر را خود لارنس بازی میکند). این سریال نمونهٔ شایستهای از دوران طلایی کمدی ـ موقعیتهای با محوریت سیاهپوستان است.
۳۹. شهر فرنگ، ۲۰۰۳ (Peep Show)
«شهر فرنگ» داستان دو همخانۀ عجیبوغریب بیستوچندساله، «مارک» و «جرمی»، است. مارک کارمندی است که نگاهی تیره به زندگی دارد. در مقابل، جرمی سرخوش و سطحی است و سعی میکند در دنیای موسیقی، جایی برای خودش پیدا کند. چیزی که سریال را از دیگر کمدی ـ موقعیتهای سریالی متفاوت میکند، دید اولشخص آن است؛ یعنی، داستان را از زاویۀ دید شخصیتها میبینیم. همزمان افکار و باورهای درونی آنها را میشنویم؛ چیزهایی که شخصیتها با صدای بلند مطرح نمیکنند.
۳۸. منتقد، ۲۰۱۴ (Review)؛ ازجمله بهترین سریال های کمدی تاریخ
ماجراهای دیوانهوار «فارست مکنیل» که به تراژدی میماند، مانند اثر ادبی برجستهای است. کافی است یک ساعت را با مکنیل سپری کنیم تا بفهمیم چطور قرار است به کارها گند بزند! در قسمتهای مختلف، شاهد هماهنگی شگفتانگیز موضوعهای تصادفی هستیم که در گردبادی از بدبیاری سرانجام به هم پیوند میخورند. مکنیل برای موضوعهای مختلف، از مصرف مواد و پیوستن به فرقههای عجیب تا قتل، نقد مینویسد! «منتقد»، در همراهی با او، با همهٔ این موضوعها شوخی میکند و درعینحال یادآوری میکند که چقدر واقعی هستند!
۳۷. چیزهای بهتر، ۲۰۱۶ (Better Things)
«چیزهای بهتر» داستان «سم فاکس» و دخترانش را در لسآنجلس دنبال میکند. در هر قسمت، همراه سم در جایگاه مادر و بازیگر و دوست، شاهد تغییر ضربآهنگ و جریان داستان در نقاط مختلف شهر هستیم. چیزهای بهتر (نامی که از آهنگ چیزهای بهتر گروه کینکز گرفته شده) مانند آهنگی است که نمیتوانیم فراموشش کنیم. آنقدر در ذهنمان تکرارش میکنیم تا حفظ میشویم. تصور سریال بدون حضور «ادلون» در مقام ستاره، نویسنده، کارگردان، تهیهکننده و هدایتگر ممکن نیست. چیزهای بهتر مانند موسیقی کلاسیک ماندگاری است که دوست داریم مدام به آن گوش کنیم.
۳۶. پارتی، ۲۰۰۹ (Party Down)
دنبالکردن دستهای از آدمها در موقعیتهای متنوع روشی رایج برای تولید کمدیهای موفق است؛ اما آنچه این سریال را خاص میکند، دستهٔ کارکنان یک شرکت تهیۀ غذا است که به هرچیزی اهمیت میدهند، بهجز کارشان. این آدمها که با رؤیای شهرت به هالیوود آمدهاند، برای ورود به دنیای آدمهای معروف شروع به کار در یک شرکت تهیۀ غذای لوکس میکنند. در محیط آشپزخانه و دفتر تهیۀ غذا، لحظههای خندهدار بسیاری خلق میشود. بسیاری از این شوخیها ناشی از حماقتهای کارکنانی است که در پی رسیدن به رؤیاهایشان و نه انجامدادن کارشان هستند.
۳۵. همۀ فامیل، ۱۹۷۱ (All in the Family)
نخستین موفقیت «نورمن لیر» (یکی از تولیدات تلویزیونی موفق تاریخ) شروع حرفهای پرباری بود؛ پرداخت استادانه به موضوعهای حساسی مانند نژادپرستی، جنگ، سقط جنین و دیگر موضوعهایی که سریال های کمدی از آنها دوری میکردند و در تلویزیون سابقه نداشت. سریال با بهرهگیری از شخصیت پدرسالار بهظاهر متعصبش در خانوادهای سفیدپوست از طبقۀ متوسط، به موضوعهای پرحاشیهٔ گوناگونی میپردازد. هرچند برخی ایدههای سریال دیگر طرفدار ندارد، نسلهای مختلفی از تماشای آن لذت بردهاند. سریال که مرهمی برای جداییها بود، بعدها به کارهای دیگری از نورمن لیر با موضوع ستایش مهربانی و خانواده منجر شد. به این دلیل، «همۀ خانواده» شایستۀ دیدهشدن است.
۳۴. سرخوشها، ۱۹۵۵ (The Honeymooners)
هر آدمی که برای حقوقی بخورونمیر زحمت میکشد، با این سریال و شخصیت «رالف کرامدن» ارتباط برقرار میکند. کرامدن فردی از طبقۀ فرودست است که در قالب این کمدی کلاسیک ۳۹قسمتی، نابسامانیهای جامعه را نمایش میدهد. او هر روز، پس از پایان کار بهعنوان رانندهٔ اتوبوس، بهدنبال دستمزدش و سپس به آپارتمان جمعوجورش در بروکلین میرود تا به همسرش، «آلیس»، و رفیق دوستداشتنی اما اغلب اعصابخردکنش بپیوندد. کرامدن که بهسادگی جوش میآورد، در برخی موقعیتها در مقابل بازیگر روبهرویش، صحنههای کمدی درخشانی خلق میکند.
۳۳. آشنایی با مادر، ۲۰۰۵ (How I Met Your Mother)
«آشنایی با مادر» به «فیلادلفیا همیشه آفتابی است» شباهت دارد؛ اما در اینجا بهجای شخصیتهای خل و دیوانه، با جوانهای خوشپوش طبقۀ متوسط آمریکا روبهرو هستیم. شوخیهای سریال معمولا عجیبتر از شخصیتهای آن است (بهجز بارنی استینسون با بازی نیل پاتریک هریس). سریال سکوی پرتابی برای «نیل پاتریک هریس» و «جیسون سیگال» (مارشال اریکسن) بود. آشنایی با مادر پر از استعداد است!
۳۲. خانوادۀ امروزی، ۲۰۰۹ (Modern Family)
«خانوادۀ امروزی» همان قدر که خندهدار است، مترقی هم است. سریال داستان سه خانواده است که پیوسته دارند کار را برای دیگری خراب میکنند! بااینحال، عشق و محبتی که میانشان هست، همیشه آنها را در کنار هم نگه میدارد.
۳۱. فیلادلفیا همیشه آفتابی است، ۲۰۰۵ (It’s Always Sunny in Philadelphia)
همهٔ آنچه دربارۀ داستان سریال میتوانیم بگوییم، این است که خانوادهای همراه دوستانشان مالک باری هستند و آن را اداره میکنند. این کمدی ـ موقعیت شبکۀ افاکس، با حفظ فضای همیشگیاش و بدون تغییر بازیگران یا تغییری چشمگیر در سمتوسوی داستان، چهارده فصل را پشت سر گذاشته است.
سریال را میتوانیم نوهعموی تاریکتر «ساینفیلد» بدانیم؛ سریالی دربارهٔ هیچ که بهسرعت به شاهکاری تاریک با شخصیتهایی شرور تبدیل شد. سریال مرزی برای پرداختن به موضوعهای مختلف ندارد. برای «فیلادلفیا همیشه آفتابی است» هیچ ایدهای چرند نیست و پیوسته روشهای نویی برای نمایش ناخوشایندترین کارها، باورها و خواستههای جامعهٔ آمریکایی پیدا میکند. فکرش را که بکنیم، جایی بهتر از باری در فیلادلفیا برای این کار وجود ندارد!
۳۰. بهسوی جنوب شرق، ۲۰۰۹ (Eastbound & Down)
این سریال را نه بهخاطر صحنهها، بازیگران و حتی داستانش، بلکه بهخاطر «کنی پاورز» تماشا میکنیم. تلویزیون پر از آدمهای مزخرف است؛ اما کنی پاورز از همه بدتر است! او آدمی است که زنی را قانع میکند شوهرش را ترک کند. سپس نظرش عوض میشود و خودش او را در پمپبنزین رها میکند! او بهشکل اعصابخردکنی خودخواه است؛ چیزی که سریال را بهشدت خندهدار میکند. تازه او تکیهکلامهای بامزهای هم دارد.
۲۹. رادیوخبر، ۱۹۹۵ (Newsradio)
دشوار است توضیح دهیم چهچیز «رادیوخبر» را به یکی از بهترین سریال های کمدی تاریخ تبدیل کرده است. بهترین توضیح این است: این سریال بهشدت خندهدار است؛ آنقدر خندهدار که اشکتان را درمیآورد. ترکیب و هماهنگی بازیگران، مرگ و زندگی کمدی را رقم میزند. رادیوخبر را میتوانیم از این نظر موفقیتی بزرگ در دنیای تلویزیون بدانیم. این سریال که بهدلیل تعداد اندک بینندگان همیشه در تقلای تمدیدشدن بود، گنجی پنهان برای شبکۀ انبیسی بود.
۲۸. آبیوسبزپوشان، ۲۰۰۱ (Scrubs)
«آبیوسبزپوشان» کمدی بیمارستانی موزیکالی نامتعارفی است که از دید اولشخص تعریف میشود. سریال ترکیبی است از خوش بینی فراوان و لحظههای شگفتانگیزی که عجیب خوب از آب درآمدهاند. شخصیت اصلی داستان، «جی. دی»، انترن مشتاقی است که در طول نُه فصل از دریچهای سوررئال و در قالب کمدی بزنبکوب ما را با پزشکان و بیماران بیمارستان آشنا میکند؛ آدمهایی که گاهی درمان میشوند، گاهی زنده نمیمانند و گاهی حتی آواز میخوانند و میرقصند! بازیگران سریال پذیرای ایدههای دیوانهوار سازندگان بودند؛ از نمایش موزیکال گرفته تا لحظههای اشکریزانی که رقیبی برای سریالهای درام هستند.
۲۷. شهر پهناور، ۲۰۱۴ (Broad City)
زنهای علاف و وامانده در تلویزیون شاهکارند! شاید بهکاربردن این کلمهها برای خانمها و پرداختن به آنها خوشایند نباشد؛ اما خوب است کارهایی ببینیم که در آنها خانمها بهخاطر چیزهایی غیر از مردانِ کارراهبینداز یا رفتارهای خودنابودگرانه (کلیشههای رایجی مانند حساسیت به فرم بدن، رژیم غذایی و چشموهمچشمی)، سرگشته و مضطرب باشند. نقطهقوت سریال، رابطهٔ زنانهٔ قدرتمند آن در مرکز داستان است؛ چیزی که مانند هر دوستی سالمی، خنده، آسایش، بخشندگی و مسئولیت پذیری خلق میکند. پس از پایان، دلمان برای این سریال تنگ میشود.
۲۶. اجتماع، ۲۰۰۹ (Community)؛ ازجمله بهترین سریال های کمدی خارجی
«اجتماع» که به جامعهٔ دانشگاهی اشاره دارد، یکی از سریالهای معتبر تاریخ است. جایگاهی که سریال «دن هارمون» به دست آورد، هنوز هم جای تعجب دارد! موقعیت پیشبینیناپذیر پشتصحنه باعث شکلگیری برخی از نقاط قوت سریال شد؛ اما همین دلیلی بود که به تقلای سریال برای ادامۀ پخش در شبکههای مختلف و کمکگرفتن از شبکۀ طرفدارانش منجر شد. با همهٔ اینها، سریالی که بتواند زبان و شوخیهای مخصوص خودش را خلق کند، شایستهٔ تحسین است.
۲۵. شاهزادۀ بلایر، ۱۹۹۰ (The French Prince of Bel-Air)
سریال در شش فصل پیاپی بسیار سروصدا کرد. تماشاچی آهنگ تیتراژ را بیزحمت حفظ شد. «ویل اسمیت» اجازه داد آهنگ معروفش، با همکاری «جزی جف»، در سریال پخش شود. خود جزی هم در نقش رفیق ویل در سریال ظاهر شد. سریال داستان خانوادهای سیاهپوست از طبقهٔ مرفه جامعه است که از واقعیتهای جاری جامعۀ آمریکا هم غافل نیستند. شاید این سریال به بامزگی سریالی مانند «مارتین» نباشد؛ اما موضوعهای گستردهتری را مطرح میکند.
۲۴. مری تایلر مور، ۱۹۷۰ (The Mary Tyler Moore Show)
تقریبا هر زنی در دنیای کمدی، وامدار این سریال است. شخصیت اصلی این سریال زنی مجرد و مستقل در میانهٔ سیسالگی است که ازدواج نکرده است. این چیزی بود که تلویزیون را برای همیشه تغییر داد! این تغییری چشمگیر بود. علاوهبراین، «مری تایلر مور» جذاب و سرگرمکننده است و تحسینشدهترین سریال تلویزیونی شناخته میشود. مری تایلر مور کاری کرد که کمدی-موقعیت به چیزی فراتر از خردهداستانها و شخصیتهای تکرارشونده تبدیل شود.
۲۳. رُزاَن، ۱۹۸۸ (Roseanne)
خلق و حفظ یک کمدی ماندگار کار دشواری است. برخی سریالها زیادی روی استقبال اولیه حساب میکنند. در برخی دیگر، بازیگر نقش اول نژادپرست از آب درمیآید. گاهی هم هر دو پیش میآید! این سریال، باتکیهبر پیشینهٔ استندآپ کمدی «رُزاَن بار»، در پنج فصل نخست کمنظیر است. سریال برشی از طبقۀ متوسط آمریکا است.
خانوادهٔ «کانر» نماد آدمهایی هستند که احساس میکنند در کشوری که به آنها توجه نمیکند، رها شدهاند. در «رُزاَن» مشکلات مالی، مسائل خانوادگی و نبود ثبات شغلی در قالب شوخیهای کنایهآمیز به نمایش گذاشته میشود. با بهرهگیری از بازیگران کمدی مانند «جان گودمن» و «لوری متکالف»، خانوادۀ کانر در تلویزیون ماندگار میشود. سریال در سال ۲۰۱۸ و پس از مدتها، بازگشت و خانوادهای را نشان داد که شاید گاهی دوستش نداشته باشیم اما عاشقش میشویم!
۲۲. خانم میزل شگفتانگیز، ۲۰۱۷ (The Marvelous Mrs. Maisel)
این سریال کمدی ـ درام داستان «میج میزل»، دختر یهودی خوشرو و پرانرژی و باهوش، در دههٔ ۱۹۵۰ است. او برنامۀ دقیقی برای زندگیاش داشت: دانشگاه، ازدواج، بچهدارشدن و برگزاری بهترین جشن روز آمرزش در شهر! او دقیقا در جایگاهی است که میخواهد: همسری خوشبخت با دو بچه در محلۀ وستساید نیویورک؛ اما این زندگی بینقص ناگهان زیرورو میشود؛ چون همسرش او را بهخاطر زنی دیگر رها میکند!
میج پس از اینکه انتخابهایش را در زندگی بازبینی میکند، خودش را در کلوپی شبانه، روی صحنه میبیند. اینجاست که متوجه استعدادش در کمدی میشود و تلاش میکند از آن برای بازآفرینی زندگیاش استفاده کند. داستان، ماجرای میج را برای ورود به حرفۀ مردانۀ استندآپ کمدی و ماندگارشدن در آن دنبال میکند.
۲۱. زیاد ذوقزده نشو، ۲۰۰۰ (Curb Your Enthusiasm)
«لری دیوید» یکی از خالقان سریال تحسینشدۀ «ساینفیلد»، همان فرمول آزمونپسداده (شخصیتهای اعصابخردکن و خردهداستانهای بهظاهر بیربط که در پایان هر قسمت ربطشان روشن میشود) را در این سریال ارتقا داد. در «زیاد ذوقزده نشو»، شوخیها تندتر (بهلطف شبکهٔ اچبیاُ)، موقعیتها اغراقآمیزتر و صدالبته دیوید لری جذابتر و دوستداشتنیتر از جری ساینفیلد است. شاید دلتان بخواهد مشتی حوالهٔ دیوید کنید؛ اما خوشبختانه زیاد ذوقزده نشو داستانی غیرواقعی است، یک داستان تخیلی شگفتانگیز!
۲۰. جای خوب، ۲۰۱۶ (The Good Place)؛ یکی از بهترین سریال های کمدی دنیا
پرداختن به اخلاق و فسلفه در کمدی ـ موقعیت کار سادهای نیست. ترکیب آن با حماقتهای خوشایند و همراهکردن تماشاچی کار شاقی است! فصل نخست که آغازی جاهطلبانه بود، نهتنها پیشفرضها را دربارهٔ کمدیهای سریالی به چالش کشید؛ بلکه یکی از پایانهای رضایتبخش چند سال اخیر را داشت. سازندۀ «جای خوب» با بهرهگیری از اعتبارش، از خلق کاری تکراری اجتناب کرده است. آخرین اثر تلویزیونی «مایکل شور» مثال خوبی است در تأیید اینکه کمدی ارزشمند اغلب میتواند نجیب هم باشد. او این کار را با استفاده از همان ابزاری انجام داد که باعث شکوفایی «پارکها و تفریحات» شد و نیز با بهکارگیری نویسندگانی که در آن سریال همکاری داشتند.
۱۹. خرابکار آمریکایی، ۲۰۱۷ (American Vandal)
بهنظر خیلیها، کار نتفلیکس در لغو ادامۀ این سریال منصفانه نبود. «خرابکار آمریکایی» کمدیای است در گونهٔ مستندنما که بهخوبی بلاهت دوران مدرسه را با درام موجود در مستندهای جنایت واقعی ترکیب میکند. فصل نخست داستان دانشآموزی است که به رنگپاشی روی ماشین معلمش متهم میشود. این فصل شاهکاری است که فهم و آگاهی جوانترها را چنان به نمایش میگذارد که در کمتر کمدی امروزی دیدهایم. فصل دوم کمی افت میکند؛ اما هنوز هم آنقدر خوب است که لغو ادامۀ آن مایهٔ تعجب باشد.
۱۸. پرورش شکستخورده، ۲۰۰۳ (Arrested Development)
سه فصل نخست این سریال بهترین فصلهای آن است. سریال داستان خانوادهای سطحی و خودخواه است؛ داستان آدمهایی پولدار و علاف که پس از دستگیری پدر خانواده، درگیر یک پروندهٔ کلاهبرداری میشوند. در این بین، توانمندترین پسر خانواده تلاش میکند اوضاع را روبهراه کند. با وجود اعتراض منتقدان و طرفداران پروپاقرص سریال، شبکۀ فاکس پس از سه فصل، ساخت ادامۀ آن را متوقف کرد؛ اما نتفلیکس تولید ادامۀ سریال را به عهده گرفت و فصلهای چهارم و پنجم را پخش کرد.
۱۷. آتلانتا، ۲۰۱۶ (Atlanta)؛ یکی از بهترین سریال های کمدی جهان
«آتلانتا» فرصت خوبی برای نمایش بازی چشمگیر «دونالد گلاور» بااستعداد بود. گلاور که خالق سریال هم است، با استفاده از شوخطبعی ویژهاش، موضوعهای حساسی را مطرح میکند. با نادیدهگرفتن باورهای موجود، فصل دوم حتی عجیبتر از فصل نخست است. آتلانتا تصویری از زندگی آفریقاییتبارهای آمریکا است با شخصیتهایی که بهخوبی پرداخته شدهاند؛ تصویری که نمایش آن ضروری است. سریال تجلیلی است از آتلانتا همراه با رویدادنگاری ماجراهای مربوط به موسیقی زیرزمینی در این شهر. خود گلاور سریال را «تویین پیکس با رپرها» مینامد! مانند سریال تحسینشدهٔ «دیوید لینچ» (تویین پیکس)، آتلانتا هم طرفداران پروپاقرص خودش را دارد.
۱۶. مهتاب، ۱۹۸۵ (Moonlighting)
«مهتاب» که هیجانانگیزترین کمدی ـ رمانتیک معمایی است، نقطهعطفی در حرفۀ «بروس ویلیس» و «سیبیل شفرد» بود. گرمای میان «دیوید» (ویلیس) و شریکش، «مدی» (شفرد)، از بنگاه کارآگاهی «بلو مون» با آن دیالوگهای تندوتیز و گاهی همزمانشان شگفتانگیز است. بهعلاوه، سریال ازنظر تهیه، تولید و پرداخت یکی از بهترین سریال های کمدی تاریخ است، ماجراهای شگفتانگیزش به دل تماشاچی مینشیند و موفق میشود دیوار چهارم (دیوار فرضی بین تماشاچی و تلویزیون) را بشکند. میراث این سریال هنوز هم در زوجهای تلویزیونی مسحورکننده دیده میشود؛ زوجهایی که تماشاچی منتظر را وامیدارند مشتاقانه به این فکر کند که «به هم میرسند یا نه؟»
۱۵. تو بدترین هستی، ۲۰۱۴ (You’re The Worst)
عاشق شدن وحشتناک است! وقتی روابط عاطفی با اشک و آه به پایان میرسد، سرمایهٔ احساسی هنگفتی از دست میرود. در راه عشق، باید با تمام وجود قدم بگذارید. این مسیر خستهکننده، کسلکننده و بیرحم است. حتی اگر پایان خوشی داشته باشید، بازهم مانند قماربازی هستید که با تردید فکر میکند آیا واقعا برنده شده است یا پیش از اینکه به آخرین دست برسد، کنار کشیده است. «تو بدترین هستی» یکی از اندک سریالهای تلویزیونی است که این حقایق را میفهمد. سریال داستان عشق دو آدم آسیبدیدهٔ انسانگریز کودنی است و نتیجه میگیرد که عشق کور است و منطق نمیفهمد؛ اما زندگی پیشبینیناپذیز است و با همهٔ اینها، بهتر است کسی کنارتان باشد.
۱۴. فریزر، ۱۹۹۳ (Frasier)
اینکه سریالی اسپینآف سریال دیگری باشد، دلیل نمیشود که از پدر یا مادرش عقبتر باشد. «فریزر» نمونهٔ برحق این حقیقت است. فریزر با تمرکز بر شخصیت «کِلسی گرَمر» در سریال «چیرز»، داستان کلاسیک زوجی عجیبوغریب است که ماجراهای پدر ـ پسری هم به آن اضافه شده است. هر دوی این موضوعها منبع خوبی برای خلق هزاران داستان جذاب است. بازی بازیگران درخشان است. هریک از شخصیتها نگرش ویژهٔ خود را دارند و این برای کمدی ـ موقعیت امتیاز است. سریال درحالیکه به نکتههای ظریف زندگی دو برادر کجخلق میپردازد، لذتبخش است. ترکیب عناصر متناقض و قابلتشخیص و ماندگاری ستودنی سریال باعث میشود تماشای آن در هر زمانی خوشایند باشد.
۱۳. ساوت پارک، ۱۹۹۷ (South Park)؛ ازجمله بهترین سریال های کمدی تاریخ
این انیمیشن سریالی کمدی مخصوص بزرگسالان است. این سریال دربارۀ چهار دانشآموز در شهر ساوت پارک است. سریال کنایههای سیاسی و اجتماعی بسیاری دارد و شوخیهای تندی با شخصیتهای مشهور میکند. بسیاری «ساوت پارک» را بهخاطر شوخیهای جنسیتزده یا نژادپرستانهاش نکوهش میکنند. در مقابل، طرفداران آن ادعا میکنند این آدمها از درک لایههای زیرین داستان ناتواناند! ساوت پارک زمخت، تندوتیز و دیوانهکننده است؛ اما آدم از تماشای آن لذت میبرد.
۱۲. دختران زرین، ۱۹۸۵ (The Golden Girls)
زمانی باور رایج این بود که بینندگان فقط علاقهمند به سریالهایی دربارهٔ جوانها هستند. در چنین زمانهای، ترکیب متوازن بازیگران زن «دختران زرین» نمایشی از هیاهوی خنده و شوخی در دوران بازنشستگی ارائه کرد. شوخیهای این خانمهای پرنشاط پایانی ندارد. شخصیتهای سریال، در هفت فصل پیاپی با عشق و خنده، همهٔ چیزهایی را که جوانها در سریالهای تلویزیونی تجربه میکنند، با روی باز پذیرفتند و از دریچۀ ذهن خودشان تجربه کردند. این روش در این سریال جواب داد؛ چون هرقدر که این دخترها سربهسر هم بگذارند و به هم کنایه بزنند، در پایان روز رفیق و محرم اسرار یکدیگرند!
۱۱. پارکها و تفریحات، ۲۰۰۹ (Parks and Recreation)
چند شخصیت خاص، در فضایی پیراسته، کمدیای خلق کردهاند که در آن طبیعتِ پیشرونده و هجوآمیز زندگی و رگههای روراستی در تعادلاند. با وجود «لزلی نوپ» (امی پولر) در مرکز داستان میتوانیم از جنبههای احمقانۀ زندگی روزمره لذت ببریم. این سریال میداند چطور شوخی را از آدمهای گوناگون استخراج کند. توازن بین واقعیت و آرزو، داستان خوشایند این شهر کوچک را مانند ماجراهای سیاسی ماندگار کرده است.
۱۰. ۳۰ راک، ۲۰۰۶ (30 Rock)
آغاز «۳۰ راک» که نامش را از استودیوی شبکۀ انبیسی به نام «ترتی راکفلر پلازا» گرفته، طوفانی نبود. ۳۰ راک پشتصحنۀ تولید نمایشی کمدی را نشان میدهد. در قسمتهای نخست سریال کمی سردرگمی دیده میشود؛ اما بهتدریج و پس از اینکه شخصیتها جان گرفتند، سریال جایگاه خودش را پیدا کرد. سریال چنان سرشار از شوخی و طنز است که هنوز هم پس از یک دهه، میتوانیم به آنها بخندیم. این شوخیها را شخصیتهایی ارائه میکنند که پس از هفت فصل دلمان را میبرند.
۹. معاون رئیسجمهور، ۲۰۱۲ (Veep)
رئیسمآب، کریه و عصبی را معمولا در توصیف زنانی که در جایگاه قدرت هستند، میشنویم! اینها درضمن یادآور سریال تحسینشدۀ شبکۀ اچبیاُ، با بازی ملکهٔ اِمی (رویداد سالانۀ اعلام برندگان تولیدات تلویزیونی)، «جولیا لوئیس دریفوس»، است. حرص شخصیت اصلی برای دستیابی به قدرت بیشتر، در این سریال شگفتانگیز است. میتوانیم «سلینا مِیر» را یکی از شخصیتهای «بازی تاجوتخت» بدانیم! (خاندان مِیر به گوشتان خوش میآید؟) سریال بسیار سرگرمکننده است. سازندگان بهخوبی شوخیها را، از بازیهای بیکلام چهره تا تکگوییهای تند یکسره، باهم ترکیب کردهاند.
۸. دوستان، ۱۹۹۴ (Friends)؛ از بهترین سریال های کمدی تاریخ تلویزیون
چکیدۀ این سریال را در آهنگ آغازین آن میشنویم: «هواتو دارم!» (I’ll be there for you) سریال مجالی است برای نمایش سنجش دوستیها. احتمالا «مونیکا» و «ریچل» نمیتوانستند بدون حمایت مادربزرگ از عهدۀ اجارۀ آپارتمانشان برآیند. همۀ آدمها هم آنقدر خوششانس نیستند که خانهای در همسایگی دوستانشان پیدا کنند، آن هم در طبقات بالایی یک کافه که کاناپهاش همیشه برای آنها خالی است!
اما این ترفند «مارتا کافمن» و «دیوید کرین» باعث شد که شخصیتها همیشه در کنار هم باشند و بهنوبت ما را با کلنجارهایشان بر سر عشق و وفاداری، حمایتگری و پایداری همراه کنند. از هماهنگی بیمانند بازیگران که بگذریم، سریال «دوستان» تقریبا همهٔ چالشهای ممکن در دوستی را به نمایش میگذارد: مشکلات مالی، عشق، فاصله، تغییر شغل، ازدستدادن عزیزان و… . شوخیهای ماندگار سریال که نسل بعدی را در ده فصل پای تلویزیون نگه داشت، نشانۀ مهارت نویسندگان است؛ اما آنچه اغلب فراموش میشود، نمایش قدرتمند روح دوستی در این سریال است.
۷. تاکسی، ۱۹۷۸ (Taxi)
در کمدیهای ادارهای باکیفیت، بین آدمهایی که رابطهٔ خونی ندارند اما بنا بر موقعیت در کنار هم هستند، گونهای پیوند خانوادگی شکل میگیرد. این دربارۀ «تاکسی» هم صدق میکند. در این سریال، پارکینگ تاکسیرانی «سانشاین» توقفگاهی است برای رؤیاهای فراموششدۀ کارکنانی که ترجیح میدهند جای دیگری باشند. تاکسی، با بازی «جاد هیرش» و «دنی دویتو»، رفاقت سبکبار کارکنان را بهخوبی نشان میدهد.
۶. اداره، ۲۰۰۵ (The Office)؛ یکی از بهترین سریال های کمدی تاریخ
تردیدی نیست که نسخهٔ انگلیسی «اداره» (که جهان آن را ستایش کرده) یکی از بهترین کمدی ـ موقعیتهای تاریخ تلویزیون است. تصور بازسازی آن برای تماشاگر آمریکایی و خلق نمونهاش احمقانه به نظر میرسید؛ اما «گِرِگ دنیلز» غیرممکن را ممکن کرد! کلید موفقیت شخصیت اصلی داستان بود. درحالیکه در نسخۀ انگلیسی، رئیس اداره یک انگلیسی آشفته و عاشق بزرگنمایی بود، رئیس نسخۀ آمریکایی سادهلوح و مهربان است و همین، رفتارهای ناخوشایندش را تحملپذیر میکند.
عامل محبوبیت بسیاری از کمدی ـ موقعیتهای ادارهای نمایش این حقیقت است که همکاران ما میتوانند مانند اعضای خانوادۀ ما باشند. هرقدر هم باهم رقابت کنیم و به هم نیش و کنایه بزنیم، وقتی لازم باشد، هوای یکدیگر را داریم! هر ادارهای یکیدو آدم گربهدوست و مدیری وسواسی دارد که میخواهد همهٔ جزئیات را خودش مدیریت کند و همینطور کسی که میداند چه وقت با گفتن «چطور تونستی؟» حال آدم را بگیرد. در دنیای واقعی اما سخت است که چنین شخصیتهایی را مانند اعضای خانوادهمان بدانیم. به همین دلیل، «اداره» ماندگار شده است؛ ادارهای که هم میتواند رؤیایمان باشد و هم کابوسمان. نسخۀ انگلیسی اداره هم به همین خوبی و بهعقیدۀ برخی حتی بهتر است. تماشای آن را از دست ندهید.
۵. مش، ۱۹۷۲ (MASH)
نام سریال در زبان انگلیسی مخفف «بیمارستان صحرایی ارتش» است. سریال برگرفته از فیلم برندۀ اسکار (و نخل طلای کن) ساختۀ رابرت آلتمن به همین نام است. سریال «مش» از فیلم هم پیشی میگیرد. کمدی ـ موقعیت نیمساعتهٔ «لری گلبارت» و «جین رینولدز»، با حفظ توازن هوشمندانۀ کمدی و درام در منبع اصلی، در حالی پخش میشد که در دنیای واقعی جنگ ویتنام در جریان بود.
مش با طنزی شیطنتآمیز، نقش آمریکا را در ویتنام زیر سؤال برد. این سریال پیش از اوجگیری کمدی ـ درامها در عصر طلایی تلویزیون، در پنج فصل نخست عناصر هر دو ژانر را در هر قسمت باهم ترکیب میکرد. در سالهای بعد، سازندگان هر قسمت را آگاهانه بهسوی یکی از دو ژانر سوق میدادند. مش نمونۀ اصالت، پایداری و هوشمندی در کمدی ـ درام تلویزیونی است و ۲۵۶ قسمت ادامه داشت.
۴. عاشق لوسیام، ۱۹۵۱ (I Love Lucy)
چهرۀ کشسان «لوسیل بال» باعث میشد بهراحتی از عهدهٔ لبولوچهآویزانکردنهای فراوان و لبخندهای ریزودرشت برآید. بهعلاوه، او میتوانست مشتی آبنبات و شکلات را در لپهایش جا دهد! درحالیکه به این چهره میخندیم، عاشقش میشویم. در طول شش سال، او در قالب شخصیت «لوسی ریکاردو» قهقهه و لذت را به ما ارزانی کرد. در دورهای که هنوز معلوم نبود سریال تلویزیونی اثری هنری است یا ابزاری برای حفظ مخاطب تا زمان پخش پیامهای بازرگانی، آمریکاییهای بسیاری این سریال را تماشا میکردند. این سریال از زمان نخستین نمایشش تاکنون پیوسته در حال پخش بوده است و این بهخاطر زنی است که عنوان سریال نامش را یدک میکشد.
۳. چیرز، ۱۹۸۲ (Cheers)
این سریال تحسینشده برندهٔ چندین جایزهٔ امی است. داستان این کمدی ـ موقعیت موفق دربارهٔ باری به نام «چیرز» در شهر بوستون است. این سریال جذاب ماجرای زنان و مردان شاغل را پس از ساعت کاری به نمایش میگذارد. هرکس برداشت خودش را از چیرز خواهد داشت. کمدی یکپارچه و قدرتمند این سریال دلیل عمر بلند آن است. خندههای تماشاگران سرصحنه هیچگاه آزاردهنده نیست؛ چون آنها اندازه نگه میدارند و هیچوقت از خنده رودهبر نمیشوند! پخش این کمدی بهکمک شوخیهای خوشایند، ترکیب متوازن شخصیتها و درامی هوشمندانه یازده فصل با موفقیت ادامه داشت.
۲. سیمپسونها، ۱۹۸۹ (The Simpsons)؛ یکی از بهترین سریال های کمدی تاریخ تلویزیون
«سیمپسونها» سریال انیمیشنی کمدی ـ موقعیت است. این سریال که تا به امروز در حال پخش است، به طولانیترین انیمیشن سریالی در ژانر کمدی تبدیل شده است. سیمسونها دربارهٔ «هومر سیمسون» و خانوادهاش است: داستان خرابکاریها و ماجراهای عجیب هومر و همسرش «مارج»، پسرش «بارت»، دخترانش «لیزا» و «مگی» و نیز سگ و گربهشان.
۱. ساینفیلد، ۱۹۸۹ (Seinfeld)
سریال داستان زندگی «جری ساینفیلد» و همسایگانش در نیویورک است. در این سریال، ماجراهای ساینفیلد و دوستانش را در رویارویی با جنبههای پوچ و چرند زندگی دنبال میکنیم. در «ساینفیلد» با آدمهایی طرف هستیم که از دوستی با آنها اکراه داریم. این آدمهای ناجور در دنیایی غریب و تسلیمناپذیر گرد هم آمدهاند و فرهنگ آمریکایی را به نمایش میگذارند.
به نظر شما جای کدام سریالهای کمدی در این فهرست خالی است؟
Shameless نذاشتین؟ چطور کمدی ترین سریال با امتیاز بالای ۸ تو لیستتون نیست؟ عجیبه
یچیدحد شمیلس بهم پیشنها میکنی
سریال the big bang theory و New girl و atypical و baby daddy هم سریال های خوبی هستند.
درود دستتون درد نکنه اما سریال Shameless به نظرم بهترینه
ممنون که نظرت رو برای ما نوشتی کسری جان.🌹🙏