معرفی کتاب درنگ نکن، انجامش بده؛ انگیزهای بهسوی بهتر شدن
به اندازۀ تمام انسانها، مسیر و روش برای موفقشدن وجود دارد. میتوان گفت وجه مشترک همه آنها این است که موفقیت، راز و دستورالعمل عجیبی ندارد، تنها یک تعریف ساده دارد: ادامهدادن و کوتاهنیامدن. در دنیای پر از تبلیغ امروز یافتن منبع مناسبی در حوزه موفقیت کار دشواری است. در ادامه با معرفی کتاب درنگ نکن انجامش بده نوشته ریچارد برانسون شما را با یکی منابع مفید این حوزه آشنا میکنیم.
گاهی هم با مقایسۀ خود با دیگران، خود را از موفقشدن دورتر میکنیم: زندگی افراد موفق را چنان سرلوحۀ راه خود قرار میدهیم که فراموش میکنیم هر فردی فارغ از نتیجۀ پایانی و موفقیتی است که ما میبینیم. فراموش میکنیم که فرد آرزوهایمان اصلا یکشبه و بدون شکستخوردن به جایی نرسیده است. متأسفانه این اشتباهات کوچک طوری در روزمرگیمان نفوذ کردهاند که بخشی از نیروی فکرمان را میگیرند و گاهی ما را به کنترل خود درمیآورند. به همین خاطر، موفقیت در ذهن ما تبدیل به فرایندی میشود که در آن با سرعت و بهکاربردن چند ترفند بتوانیم به انواع خواستههای متفاوتمان برسیم.
با درنظرگرفتن این توضیحات میتوانیم به استقبال کتابی برویم که در آن نه استراتژی خاصی ارائه و نه نسخهای پیچیده میشود. یک مسیر ساده از زندگی یک فرد عادی بیان میشود که هریک از ما میتواند در نوع خود، آن فرد ساده باشد. کتابی با نام «درنگ نکن، انجامش بده»!
شناسنامه کتاب
- عنوان: درنگ نکن، انجامش بده
- نویسنده: ریچارد برانسون
- مترجم: امیر توفیقی (پیشنهاد کاربران)
- تعداد صفحات: ۱۱۲
ساختار کتاب درنگ نکن، انجامش بده
کتاب درنگ نکن، انجامش بده در ۱۳ فصل به نگارش درآمده است. فصلبندی کتاب به گونهای است که مخاطب از خواندن آن خسته نمیشود و جذابیت و هیجان مسیر کتابخوانی حفظ میشود.
عنوانهای فصلهای کتاب را در ادامه میخوانید:
فصل اول: اصل انجامدادن؛
فصل دوم: خوشحال بودن؛
فصل سوم: شجاعت؛
فصل چهارم: خود را بهچالشکشیدن؛
فصل پنچم: مستقلبودن؛
فصل ششم: در لحظه زندگیکردن؛
فصل هفتم: ارزشقائلشدن برای خانواده و دوستان؛
فصل هشتم: احترام گذاشتن؛
فصل نهم: سرمایهداری؛
فصل دهم: نوآور بودن؛
فصل یازدهم: نیکیکردن؛
فصل دوازدهم: داشتن سرعتعمل؛
فصل سیزدهم: جوان فکرکردن.
این کتاب با هدف حفظ انگیزه مخاطب، فصلبندی شده است. ابتدا اصل مهم انجامدادن توضیح دادهشده است، اصلی که ساده است اما عمل به آن کار راحتی نیست. فصل دوم و سوم کتاب اصول سادهتری مانند خوشحالبودن و شجاعت را شرح میدهند. با این روند، مخاطب در فصل چهارم با مفهوم «بهچالشکشیدن خود» روبهرو میشود. این فصل برای حفظ اهمیت فصل اول و تأکید بر آن در نظر گرفته شده است. نویسنده سعی میکند با بیان هر مفهوم چالشبرانگیز، یک تا دو بخش را جهت حفظ انگیزه مخاطب ارائه دهد. نویسنده، با همین رویکرد، استقلال فرد را در فصل پنجم مطرح میکند و با مفاهیمی مانند زندگی کردن در لحظه، اشاره به ارزشهای خانوادگی و احترامگذاشتن، ضمن حفظ سیر داستانی کتاب، دانش جذابی به مخاطب میدهد. سپس، اصل سرمایهداری با اصول نوآوربودن و نیکیکردن مطرح میشود. در پایان، اهمیت سرعتعمل با مفهوم جوان فکرکردن نگارش شده است. با این روند، مخاطب ضمن پذیرش بهتر انتقاد های ذکرشده، ناامید نمیشود و بهتر با کتاب ارتباط برقرار میکند.
درباره کتاب درنگ نکن، انجامش بده
کتاب بیانی ساده دارد و هیچ ادعایی در آن احساس نمیشود، بهگونهای که از تمام بندها و فصلهای کتاب، دستیافتنیبودن نظرات نویسنده برداشت میشود. کتاب درنگ نکن، انجامش بده مخاطب را به مسیری هدایت میکند که فاصلۀ بین اندیشیدن و عملکردن را در حد معقولی حفظ کند، از آرمانگرایی و خیالبافی دور باشد و واقعبینانهتر به اهدافش فکر کند. در این کتاب شکست خوردن مفهومی متفاوت از موفقیت ندارد و تنها بخشی از مسیر است. ازآنجاکه بازنگریهایی در چاپهای مختلف این کتاب انجام شده، تغییر و رشد در آن ملموس است. همین موضوع به درک مخاطب و تأثیرپذیریاش از مطالب کتاب کمک میکند.
یک نکتۀ زیبا در مورد کتاب «درنگ نکن، انجامش بده» این است که با دیدۀ صلح و دوستی به اطرافیان نوشته شده است و مطابق سبک زندگی در قرن حاضر است. نویسنده واقعیت موفقشدن را بهخوبی برای مخاطب تصویر میکند: چگونه چالشهایی را مدیریت کنیم که بارها و بارها در مسیر با آنها مواجه میشویم؟ بهعقیدۀ نویسنده:
نشدن و نرسیدن اتفاق عجیبی نیست. اتفاقا اگر بدون چالشها و پستی و بلندیها به نتیجه برسیم، جای تأمل دارد.
آیا این کتاب برای شماست؟
این کتاب برای همۀ ما میتواند مفید باشد، از این جهت که ساده و گویا برای بهترشدن و دورشدن از تنش و فشارهای ناشی از محیط نوشته شده است. میتوان گفت کتاب درنگ نکن، انجامش بده بیشتر شبیه به یک کتاب زندگینامه است تا یک کتاب روانشناسی و انگیزشی. اگر شما هم دوست دارید کمی ذهنتان را آرام و مرتب کنید، بیشتر به خودتان باور داشته باشید و پرانگیزهتر و مشتاقانهتر ادامه دهید، این کتاب انتخاب خوبی برایتان خواهد بود. همچنین این کتاب میتواند گزینۀ مناسبی برای هدیهدادن به عزیزانتان باشد، بهویژه اگر در حال تحصیل باشند. این کتاب حتی میتواند ناجی روزهای خستگی و ناامیدی افراد در برهههایی باشد که به بنبست خوردهاند و احساس میکنند توان ادامهدادن ندارند.
درباره نویسنده
ریچارد چارلز نیکولاس برانسون (Richard Charles Nicholas Branson)، نویسندۀ بریتانیایی کتاب حاضر، متولد لندن و فرزند قاضی دیوان عالی بریتانیا است. او به بیماری خوانشپریشی (dyslexia) مبتلا بود. همین علت موجب شد برانسون تحصیل و مدرسه را در ۱۶سالگی رها کند. در همان سن با نوشتن مقالات کوتاه در زمینههای کارآفرینی و تجارت شروع به فعالیت کرد. بعدها شرکتی تأسیس کرد که اکنون بالغ بر ۳۸۰ شعبه در سراسر دنیا دارد: مجموعه شرکتهای «ویرجین» که در زمینۀ بازرگانی فعالیت میکنند.
او چهارمین شهروند ثروتمند بریتانیا محسوب میشود و در کار و فعالیت خود به بالاترین بازدهی اقتصادی دست پیدا کرده است. برانسون همیشه از حاشیه امنیت خودش فراتر رفته و خود را بهدست تجارب و اتفاقات غیرقابلپیشبینی سپرده است. جملهای از برانسون که مصداق این رویکرد است میتواند مفهوم این خُلق ویژۀ برانسون را بهتر توصیف کند: «علاقه اصلی من به زندگی، مواجهه با مشکلات بزرگ و شرایط دشوار است. من دوست دارم زندگی را در حد نهایت تجربه کنم و میخواستم همهچیز را امتحان کنم.» برانسون دو بار ازدواج کرد. او یک دختر و یک پسر به نامهای هولی و سم دارد که هر دو حاصل ازدواج دوم این نویسنده هستند.
بخشهایی از کتاب
من به داشتن هدف، اعتقاد دارم. البته هیچ ایرادی ندارد که رؤیایی در سر بپرورانید، اما من همیشه بهصورت عملی با این مسئله برخورد میکنم. هرگز روزم را با خیالپردازی درمورد چیزهایی که غیرممکن هستند، سپری نمیکنم؛ بلکه برای خودم هدفهایی را تعیین میکنم و سپس به این میاندیشم که چگونه میتوانم آنها را عملی سازم. دوست دارم هر کاری را که تصمیم به انجامش میگیرم به بهترین شکل، و نه از روی بیعلاقگی و تردید، انجام دهم. وقتی در مدرسه بودم، خواندن و نوشتن برایم خیلی دشوار بود. در آن زمان، هنوز بیماری خوانشپریشی چندان شناختهشده نبود. معلمهایم فکر میکردند من تنبل هستم و درس نمیخوانم. به همین دلیل به خودم یاد دادم مطالب کتاب را از حفظ بخوانم. نتیجۀ این کار این شده است که امروز حافظه بسیار خوبی دارم. همین ویژگی به یکی از ابزارهایم در موفقیت در کسب و کار تبدیل شده است.
توی پیج اینستاتون زدین ۱۱۲ صفحه اینجا زدین ۲۲۷ صفحه ؟!!!
از دقت نظر شما متشکرم، کتاب 112 صفحه است و صفحات اینجا بر اساس نسخۀ الکترونیکی حساب شده که باید ذکر میشد و اصلاح میشود.
سپاس
ممنون برای معرفی این کتاب. من چرا لینک دانلود نمیبینم اینجا؟
سپاس از نظر شما. در این معرفی به درج لینک دانلود و یا تهیۀ کتاب اشاره نشده است.