چطور یک رابطه عاطفی سمی را تمام کنیم اما به خودمان حس بدی نداشته باشیم؟
شما عاشق او هستید، اما در یک رابطه عاطفی سمی گرفتار شدهاید. شبها بهجای استراحت و خوابیدن، در ذهنتان با خود میجنگید. سؤالات بیپاسخ و ناراحتکنندهای دارید: چرا او رفتارش را تغییر نمیدهد؟! چرا به گلایههای من بیتوجهی میکند!؟ شاید شما همه تلاشتان را کرده باشید و حالا وقت آن رسیده باشد که رها کردن را یاد بگیرید.
هر رابطه عاطفی حجم زیادی از انرژی روحی و عاطفی ما را مصرف میکند. پس زمانی که رابطهای دچار مشکل میشود یا به هم میخورد، میتواند منجر به درد روحی و عاطفی شدیدی شود. بعد از هر شکست عاطفی، بیشک بخشی از وجود ما نزد فردی که با او خاطره داشتیم باقی میماند و او به جزء جداییناپذیری از تجربه زندگی ما تبدیل میشود؛ اما ما باید یاد بگیریم که خودمان را از افتادن به درون چاه نا امیدی و حسرت رها کنیم و به زندگی ادامه دهیم.
یک رابطه عاطفی سمی نشانههایی دارد. پس از شناخت این نشانهها، حال چگونه باید از آن خارج شویم به شکلی که کمترین آسیب را ببینیم؟
در ادامه راهحلهایی به شما پیشنهاد میکنیم:
۱. کمک بگیرید
افراد معمولا به روابط سمی خود بازمیگردند چراکه این تنها رابطهای است که میشناسند و شاید حس راحتتری از بازگشت به خودِ شکستهشدهشان داشته باشند. افرادی که در روابط سمی گیر افتادهاند به کمک دوستان، اعضای خانواده یا مشاورانی نیاز دارند تا به تغییر متعهد باقی بمانند. خروج از رابطه سمی، یک فرایند است و با تصمیمات یکشبه اتفاق نمیافتد. هیچ عیبی ندارد که گاهی برای مدتها و بارها درخواست کمک کنید.
بهطور کلی، افرادی که در رابطه عاطفی سمی قرار دارند به دورهای از بازیابی روحی نیاز دارند. این فرایند زمانبر است. کسی را که به او اعتماد دارید پیدا کنید تا بتواند به شما در گذر از این دوران کمک کند. توجه کنید که اگر در رابطهای مورد سوءاستفاده جسمی، کلامی یا جنسی قرار گرفتید، فورا آن را پایان دهید و از اطرافیان درخواست کمک کنید.
۲. احساسات خود را بیان کنید
یکی از ضروریترین کارهایی که باید در رابطه عاطفی سمی انجام بدهید، بیان صحیح احساسات خودتان به شریک عاطفی است. مهم نیست با چه کسی رابطه دارید. صحبت کردن درباره احساسات منفی معمولا به بحث و جدل کشیده میشود. اگر شریک عاطفی شما آدمی زودجوش یا بیش از حد احساسی است، بهتر است که حرف دل خود را بنویسید. حتی اگر او به اندازه کافی بالغ و منطقی است که بتوان با او گفتوگو کرد، بازهم نوشتن پیش از ورود به موضوع به شما کمک میکند. بیان کردن حس خودتان در قالب یک پیام مکتوب، به طرف مقابل این فرصت را میدهد که به گفتههای شما فکر کند و پاسخ سنجیدهتری بدهد.
مثل سایر مکالمات دشوار، مهم است که بتوانید حس خود را بدون متهم کردن طرف مقابل بیان کنید. برای مثال بهجای عبارت «تو باعث میشی که من …» از عبارتهایی مانند «وقتی تو این رو میگی یا این کار رو میکنی من …» استفاده کنید.
۳. تصمیم بگیرید
پس از بیان احساسات خود، باید تصمیم بگیرید که رابطه ارزش ماندن و تلاش کردن دارد یا خیر. برای درک این مسئله، به واکنشهای طرف مقابل فکر کنید. آیا او از خودش دفاع میکرد؟ یا عصبانی میشد و شما را سرزنش میکرد؟ یا شاید هم تلاش میکرد تا خودش را توجیه کند یا به صحبتهای شما بیتوجهی کند؟! هرکدام از اینها نشانهای است که باید رابطه را ترک کنید.
اما اگر او عذرخواهی کرد و گفتههای شما مبنی بر وجود مشکل جدی در رابطه را پذیرفت، آنگاه میتوان به اصلاح این رابطه امید داشت. با کمک گرفتن از رواندرمانگر یا تلاش برای شناخت بیشتر رفتارهای سمی و اصلاح آنها میتوان بهسوی احیای رابطه گام برداشت. با این حال نباید مدتزمان زیادی منتظر اصلاح بمانید.گاهی اوقات ترس از تنها ماندن باعث میشود که به خودتان امید واهی بدهید. شاید او دوباره رفتارهای سمیاش را تکرار کند و هربار هم عذر بیاورد. به هر حال، مهم این است که نباید اجازه بدهید رفتارهای سمی از جانب او دوباره تکرار شود و شما را وارد یک بازی فریب کند.
۴. فضای اطراف خود را مثبت کنید
حال که تصمیم خود را گرفتهاید (چه رابطه را ترک کنید و چه برای اصلاحش بکوشید)، مهم است که از خود مراقبت کنید. گذراندن این دوره استرس زیادی به شما تحمیل میکند؛ پس باید همه سعی خود را بکنید تا فضای ذهن شما آکنده از احساست مثبت باشد. با دوستان وقت بگذرانید. به سفر بروید. عبادت کنید و خلاصه هرکاری را که حس خوبی برایتان به ارمغان میآورد، انجام بدهید.
۵. بر سر تصمیم خود بمانید
معمولا پس از ترک یک نفر، دلتنگ او میشویم. این واکنش طبیعی است. مغز ما تمایل دارد خاطرات خوب او را به یاد ما بیاورد و بدیها را فراموش کند. دلتنگی منجر به این وسوسه میشود که دوباره سراغ او را بگیریم و به رابطه بازگردیم؛ اما هرگاه این وسوسه به سراغتان آمد، به خود یادآوری کنید که شما این تصمیم را با تأمل و مشورت فراوان گرفتهاید و هدف از آن چه بوده است: اینکه زندگی شما را بهتر کند.
بله، این درست است که چنین تصمیمی دردناک بوده و رنجی فراوان به شما تحمیل کرده است، ولی این را هم باید به خود گوشزد کنید که رنج و اندوه همیشه پابرجا نمیماند. آن را درون خود انبار نکنید. چهبسا گریه کردن بتواند شما را سبکتر کند.
اگر دچار تردید شدید، از دوستان و خانواده یا مشاورتان بخواهید تا به شما نهیب بزند و شما را پاسخگو کند. نگاهی به دلایل ترک رابطه بیندازید. درک کنید که ارزش شما بیشتر از این است که در یک رابطه عاطفی سمی گرفتار بمانید. قوی باشید و از تصمیم خود برنگردید.
توصیه پایانی
با ترک یک رابطه عاطفی سمی، دنیا به آخر نمیرسد. تصمیم شما نهتنها وضعتان را بدتر نمیکند بلکه در نهایت بهنفع سلامت جسم و روح شماست. شما هنوز فرصتهای زیادی برای تجربه روابط جدید یا کشف خودتان در اختیار دارید. باید به این نتیجه برسید که دوستداشتن خودتان مهمترین رکن زندگی شماست و نباید بهخاطر کسی، آن را تخریب کنید
با سلام. من متوجه نمیشوم چطور یک رابطه ی عاطفی می تواند سمی باشد؟! من نمیتوانم این موضوع را درک کنم.
من و عیالم با عشق و در حالی که هر دو به هم بسیار علاقه مند بودیم ازدواج کردیم و ماحصل این دوست داشتن و عشق مشترکمان دخترک دلبند و قند بابا هست. زندگی من و عیال بسیار شیرین است که یک لحظه نمیتونیم از هم دور باشیم و خیلی بهم وابسته ایم.به همین دلیل نمیتونم درک نمایم چگونه یک رابطه عاطفی را میشود سمی گفت وقتی مثل عسل شیرین است؟!؟
ممنون میشم توضیح بدید.
دوست عزیز به عنوان فردی که به تازگی از یه رابطه سمی خارج شده میخوام تجربه م رو از رابطه م بگم که بهتر متوجه بشید ، من با یک آقایی یک رابطه ای رو شروع کردم و شدیدا به ایشون وابسته شدم ، من تجربه ی اولم در رابطه بود ولی ایشون قبل از من با 4 نفر در رابطه بودن ، اوایل همه چیز خوب بود و دقیقا این سمی بودن از جایی شروع شد که این آقا از من مسایل جنسی رو درخواست کردن و من قبول نکردم ، بعد از اون شروع کردن به گفتن اینکه نمیتونن نه بشنون و این نه شنیدن عصبانیشون میکنه ، من دختر تقریبا محجبه ای هستم ولی ایشون به شدت بددل بودن و با دیده شدن آستین من پرخاش میکردن در حالی که خودشون هیچ قید و بندی رو رعایت نمیکردن ، خیلی از اوقات من رو با حرفاشون ناراحت میکردن و تحقیرم میکردن ولی همیشه کسی که عذاب وجدان داشت و عذرخواهی می کرد من بودم و به طور کل من در این رابطه بدهکار بودم و ایشون طلبکار حتی بارها به من میگفتن که عذرخواهی کردن اذیتشون میکنه و من نباید مجبورش کنم که عذر خواهی کنه! ، دیگه بالاخره کار به جایی رسید که تحمل این رابطه از توان من خارج شد و با اینکه به شدت بهشون علاقه مند بودم این رابطه رو تموم کردم ، به کسایی هم که احساس میکنن گیر کردن میخوام بگم هیچ چیزی مهم تر از اعصاب و آرامش و خط قرمز های شما نیست خودتون رو نجات بدید .(تو چه دانی شاید خدا از این پس امری تازه پدید آورد. سوره طلاق ،آیه 1)
سلام
به قول صائب:
ترا چه غم که شب ما دراز می گذرد؟
که روزگار تو در خواب ناز می گذرد
واقعا ممنونم دیشب قبل خواب تصمیم گرفتم که دوباره برگردم ولی مقاله تون باعث شد واقع بین تر بشم
خدا خیرتون بده
سلام ممنون از مطلبتون. منم توو همچین رابطه ای هستم و به زودی شرایط ترک این رابطه رو دارم مهیا میکنم. چون بیرون از ایرانم کمی مشکله ولی من میتونم.