شش کلاه تفکر؛ تکنیکی برای دستیابی به ایدههای خلاقانه
آیا تا به حال درباره شش کلاه تفکر چیزی شنیدهاید؟ اگر پاسختان خیر است، شاید این عبارت کمی به نظرتان عجیب بیاید. در حقیقت، این نامی است که آقای ادوارد دوبونو (Edward de Bono)، نویسنده و متفکر اهل مالت، به روش ابداعیاش داده است. آقای دوبونو پزشک بود؛ ولی در زمینه روانشناسی، علوم طبیعی، فلسفه و چند رشته دیگر هم تحصیلاتی داشت. با این حال، بیشتر از پیشینه پربارش، بابت نظریهاش درباره تفکر جانبی مشهور است؛ موضوعی که در این مطلب میخواهیم دربارهاش بیشتر بدانیم.
شش کلاه تفکر؛ روشی مؤثر در پیشبرد پروژهها
این روش جالب، که شباهت زیادی به روش «سه صندلی دیزنی» دارد، کمکمان میکند همه دیدگاههای مختلفی را که درباره موضوعی معین وجود دارد بررسی کنیم، بدون اینکه بحثوجدل غیرسازندهای بین همکاران با دیدگاههای متفاوت دربگیرد. بهعبارت دیگر، همه دیدگاههای متفاوت درباره پروژه را تحلیل میکنیم تا مشخص شود کدامیک قابلاجراست. این مزیت است؛ زیرا با چنین روشی، همه اعضا همکاری میکنند، افکار و تخصص هریک روی دایره میآید و به این ترتیب پروژهای منسجمتر خواهیم داشت.
این روش روحیه کار تیمی را نیز تقویت میکند. با این حال، مانند هر روش بارش ذهنی یا طوفان فکری (هماندیشی) دیگری، باید یکسری قوانین کلی معین وجود داشته باشد که احترامگذاشتن به آنها برای همه افراد شرکتکننده ضروری است؛ برای مثال، اگر در تیم یکی از اعضا فردی هیجانی است و دیگری شخصیتی تحلیلگر دارد، ممکن است ایدههایی کاملا متفاوت از یکدیگر داشته باشند. به همین ترتیب، ایدههای شخصی بدبین بسیار متفاوت از ایدههای فردی خوشبین است. با این حساب، بسیار مهم است که همگان به ایدهها و دیدگاههای یکدیگر احترام بگذارند.
این روش چطور کار میکند؟
برای شروع، میتوانید ۶ کلاه واقعی با رنگهایی که به شما خواهیم گفت تهیه کنید یا اینکه کارتهایی با تصویر کلاه درست کنید. فرقی نمیکند. فقط رنگ کلاهها باید سفید، سیاه، قرمز، سبز، زرد و آبی باشد. حالا کلاهها یا تصاویرشان را روی میز بچینید. تیم یا تیمهایی که دارید هریک باید هر ۶ کلاه را روی سر بگذارند و دیدگاههایشان را ارائه دهند. هرچه بیشتر، بهتر! همانطور که در ادامه خواهید دید، به هر رنگ یا کلاه یک نام/ نقش دادهایم. این بدان معناست که باید دیدگاههایی که ابراز میکنید با توجه به نقش/ کلاهی باشد که برداشتهاید.
نکته مهم: اینطور نیست که هرکسی فقط یک کلاه با یک رنگ را بردارد. همه اعضا باید هر شش رنگ را امتحان کنند.
حالا هر کلاه را بررسی میکنیم تا درک بهتری از نقش آن به دست آوریم:
۱. کلاه سفید؛ افکار خنثی بر اساس واقعیات موجود
رنگ سفید با آرامش و هیجانات خالص در ارتباط است؛ بنابراین، این نوع تفکر بر دیدگاههای واقعگرایانه و تحلیلی تمرکز دارد و روی واقعیات و شدنیبودن مسائل تأکید میکند. هرکسی که کلاه سفید را برداشته است باید دیدگاهش را با توجه به دادههای موجود ابراز کند، بدون اینکه قضاوت شخصی را در آن دخالت دهد. دقت کنید قرار است درباره دادهها و واقعیاتی که وجود دارند نظر بدهیم نه گزارش.
۲. کلاه قرمز؛ افکار هیجانی بر اساس قضاوت شخصی
رنگ قرمز اغلب با خشم و گرما در ارتباط است؛ بنابراین، میتواند نشاندهنده افکار هیجانی، احساسات درونی، ادراک و باور فرد باشد. این کلاه درست در نقطه مقابل کلاه سفید قرار دارد. در اینجا باید نظرات شخصی خودتان را با توجه به هیجانات، بینش و قضاوت خودتان ابراز کنید. هیچکس حق ندارد بازخورد منفی درباره افکار و نظرات دیگران ابراز کند. بهطور کلی، در هریک از مراحل روش شش کلاه تفکر افراد باید بتوانند آزادانه نظرشان را بیان کنند.
۳. کلاه سیاه؛ افکار بدبینانه و تمرکز بر ضعفها
رنگ سیاه بهطور پیشفرض با تاریکی در ارتباط است؛ بنابراین، میتواند نماینده افکار منفی، انتقادی یا تردیدآمیزی باشد که بر شناسایی ریسکها و مشکلات متمرکز هستند. وقتی کلاه سیاه به شما رسید، باید دیدگاههای منفیتان را بیان کنید. به دیگران بگویید چرا بر این باورید که پروژه خوب پیش نمیرود. همه مشکلاتی را که فکر میکنید با پروژه تداخل دارند و مانع از موفقیت آن میشوند برشمارید.
۴. کلاه زرد؛ افکار خوشبینانه و تمرکز بر قوتها
رنگ زرد اغلب نماد آفتاب و خوشحالی است؛ بنابراین، بیشتر با رویکردهای خوشبینانه، گمانهزنیها و بهطور کلی با بهترین حالت تفکر در ارتباط است. این کلاه نقطه مقابل کلاه سیاه است و همه جوانب مثبت ایدهها را بیان میکند. در این مرحله، باید بیان کنید که چرا به این پروژه ایمان دارید و چرا فکر میکنید واقعا با موفقیت روبهرو خواهد شد. با این حال، یادتان نرود فروتنانه نظرتان را ابراز کنید. خوشبینی و مثبتبودن دلیلی بر این نیست که اظهارات مبالغهآمیز و بیربط را ارائه دهید.
۵. کلاه سبز؛ افکار خلاقانه و ایدههای نو
رنگ سبز با رنگ درختان و طبیعت در ارتباط است؛ بنابراین، میتواند نماینده تفکر خلاق، ایدههای جدید و بارش ذهنی باشد. در این مرحله، کمی باید از واقعیات موجود فاصله بگیرید و سعی کنید گزینههای خلاقانه مفیدی را برای پاسخ به مشکل معین پیدا کنید. هروقت راهحلی پیدا کردید، برای تأیید آنها، باید کلاههای سیاه و زرد را مرور کنید تا جوانب منفی و مثبت آنها را بسنجید.
۶. کلاه آبی؛ نظارت بر همه دیدگاهها
آبی رنگ آسمان است؛ بنابراین، میتواند با تفکر ساختارمند، بررسی سطح بالا از نمای کلی وضعیت و بهطور کلی همان تصویر بزرگ در ارتباط باشد. هربار که این کلاه به کسی میرسد، باید به کل جلسه نظارت کند، افکار و دیدگاهها را سازماندهی کند، بدون اینکه دیدگاه بدهد. از جمله وظایفی که این فرد به عهده دارد این است که مشکل را تعیین کند، اقدامات لازم و اهدافی را که باید محقق شوند مشخص کند. همچنین، باید آن دسته از ایدههایی را که قرار است بررسی شود تعیین کند و گزارشی از پیشرفت پروژه تهیه کند. همه افراد هر بار که کلاه آبی در اختیارشان قرار میگیرد باید همین نقش را ایفا کنند.
نکاتی مهم هنگام استفاده از این روش در جلسات
- افراد را تشویق کنید در ارائه دیدگاه مشارکت کنند. نیازی به طبقهبندی نیست. همه باید از همه کلاهها استفاده کنند.
- میتوانید از توالی ۲ یا ۳ کلاه برای هدف خاصی استفاده کنید؛ برای نمونه، کلاه سیاه بلافاصله بعد از کلاه زرد میتواند برای ارزیابی یک ایده، و کلاه سیاه و بهدنبال آن کلاه سبز میتواند برای بهبود یک طرح مناسب باشد.
- در طی جلسه، هرگاه لازم بود میتوانید بیش از یک کلاه را انتخاب کنید. حتی در صورت لزوم میتوانید برای هدایت و تغییر روند تفکر از آنها استفاده کنید؛ برای مثال، در جایی از بحث که لازم است بلافاصله درباره مشکلات صحبت کنید، میتوانید بگویید بیایید با کلاه سیاهرنگ فکر کنیم؛ یعنی بیایید درباره جوانب منفی و مشکلات پروژه صحبت کنیم.
میتوانید از راهکارهای مؤثر مدیریت جلسات و ترفندهای مدیریت ناسازگاری در جلسات استفاده کنید.
موارد استفاده از این روش تفکر
روش شش کلاه تفکر تکنیک قدرتمندی برای تصمیمگیری است، زیرا از تلفیق دیدگاههای مختلف استفاده میکند و تصمیمی جامع و کامل به ما تحویل میدهد. با کمک این روش، میتوانیم افکار هیجانی و حتی بدبینیها را به روشهایی که روندی کاملا منطقی دارند وارد کنیم. منتها مزیت آن چیست؟ اینکه فرصتی برای خلاقیت در تصمیمگیری خواهیم داشت. تصمیمهایی که با این روش میگیریم انعطافپذیرترند و چون مبتنی بر دیدگاهی جامعاند، میتوانیم قبل از قطعیکردن آنها از همان ابتدا جلوی مشکلات و موانع احتمالی را بگیریم.
این روش در موارد زیر بسیار کارآمد عمل میکند:
- وقتی میخواهیم جلسات بهتر و ساختارمندتری داشته باشیم؛
- وقتی میخواهیم هماندیشی (بارش ذهنی) کنیم و به همکاری همه نیاز داریم؛
- وقتی میخواهیم با داشتن دیدی جامعتر، که همه جوانب و مشکلات را در نظر گرفته است، تصمیمات بهتری بگیریم؛
- وقتی میخواهیم از زاویه متفاوتی به واقعیات، هیجانات و ایدههای خلاقانه نگاه کنیم و با کمک آن مشکلات را بهتر بررسی کنیم؛
- وقتی به ایدههای الهامبخش نیاز داریم و میخواهیم افراد با پذیرش نقشهای مختلف از حالت منفعل بیرون بیایند و خلاقیتشان شکوفا شود.
کلام آخر
دو موضوع مهم دیگر وجود دارد که باید بدانید:
- وقتی از یکی از افراد میخواهید کلاهی را بردارد، آن را با رنگش و نه با معادل هیجانی آن رنگ به او اختصاص دهید؛ برای مثال، وقتی به فرد میگویید کلاه زرد را بردار، او میتواند مطابق نقشی که به او دادهاید فکر کند و عمل کند، اما اگر به او بگویید که این کلاه را بردار و افکار مثبتی را که داری بیان کن، کار را برایش سخت کردهاید.
- روش شش کلاه تفکر برای بیرونکشیدن دیدگاههای افراد عالی است، اما کمکی به حل اختلاف بین دیدگاههای متناقض نمیکند. گاهی خودبهخود و بهشکلی طبیعی همه درطی بحث همسو باهم حرکت میکنند؛ منتها همیشه هم اینطور نیست و گاهی ممکن است برای اینکه بحث به نتیجهای واحد و مشخص برسد به چهارچوبهای دیگری نیاز باشد.
شما بگویید
آیا فکر میکنید میتوانید از این روش در کسبوکارتان استفاده کنید؟ اگر اختلافنظر در بین افراد دربگیرد، چطور به آن رسیدگی میکنید؟
عالی بود ممنون
سپاسگزارم.