نلسون ماندلا؛ بیوگرافی، کتابها، سخنان ماندگار
نلسون ماندلا یکی از رهبران بزرگ و الهامبخش جهان بود. بسیاری از شما حتما نام او را شنیدهاید. اولین رئیسجمهور سیاهپوست آفریقای جنوبی و کسی که به نظام آپارتاید پایان داد. در این مقاله پس از نگاهی به بیوگرافی نلسون ماندلا و میراثش، ۴ اثر ماندگار از کتاب های نلسون ماندلا را معرفی میکنیم. در پایان نیز ۱۰ جمله از سخنان ماندگار او را برایتان گردآوری کردهایم.
نلسون ماندلا کیست؟
نلسون رولیهلاها ماندلا در ۱۸ ژوئیه ۱۹۱۸ میلادی (۱۲۹۷ خورشیدی) در قبلیه مادیبا به دنیا آمد. قبیله او یکی از قبایل سیاهپوست شرق کیپ تاون بود. پدرش رئیس قبیله مادیبا و مشاور پادشاه مردم تِمبو بود. ۱۲ساله بود که پدرش درگذشت و جونگیتابا، نایبالسلطنه مردم تمبو، سرپرستیاش را بر عهده گرفت. نلسون نامی بود که معلم مدرسه ابتدایی برایش انتخاب کرد، چراکه در آفریقای جنوبی رسم بود هر کودکی علاوه بر نام محلی، یک نام مسیحی نیز داشته باشد.
او از ریاست قبیله صرف نظر کرد تا وکیل شود. تحصیلات مقدماتی را در کالج جوانان سیاهپوست گذراند و سپس در دانشگاه ویتوارد استند حقوق خواند. نسلون از همان ابتدا روحیه حقطلبی خود را با شرکت در اعتراضات دانشآموزی علیه قوانین تبعیضآمیز نشان داده بود.
فعالیتهای حزبی ماندلا
در سال ۱۹۴۴، ماندلا به کنگره ملی آفریقا پیوست که یکی از احزاب لیبرال سیاهپوستان بود. او بهسرعت پلههای ترقی را در حزب طی کرد و در جایگاه عضو فعال، رهبری شاخه جوانان حزب را بر عهده گرفت. هدف غایی حزب برابری سیاهان و سفیدان بود. در آن دوران، نظام حاکم بر آفریقای جنوبی از اقلیت سفیدپوستان تشکیل شده بود. این نظام با قوانین تبعیضآمیز ظلم فراوانی به ساکنان بومی آفریقای جنوبی روا میداشت و سیاستهای نژادپرستانه نظام سیاسی حاکم بر کشور به آپارتاید مشهور شده بود.
ماندلا در قالب فعالیتهای حزبی، در برابر این سیاستها قد علم کرد. در سال ۱۹۵۲ میلادی، ماندلا با همکاری دوست و رهبر حزب، اولیور تامبو، اولین دفتر وکالت سیاهپوستان را تأسیس کرد. هدف این دفتر کمک به سیاهپوستان و مقابله با قوانین نژادپرستانه مصوب سال ۱۹۴۸ بود. نلسون ماندلا در همان سال نقش مهمی در راهاندازی پویش مقاومت مدنی علیه قانون گذرنامه داشت. بر اساس این قانون، سیاهان باید هنگام حضور در مکانهایی که مخصوص سفیدها بودند، مدرک شناسایی خود را همراه میبردند.
ماندلا به سراسر نقاط کشور سفر و تلاش میکرد تا حمایت مردم را برای مقابله مدنی و عاری از خشونت علیه آپارتاید جلب کند. در سال ۱۹۵۵، او در نگارش منشور آزادی مشارکت کرد که در آن آرمان یک دموکراسی بدون تبعیض در آفریقای جنوبی طرح شده بود.
فعالیتهای ضدآپارتاید ماندلا او را به هدف مقامهای حکومت وقت تبدیل کردند. در سال ۱۹۵۲، محدودیتهای شدیدی بر سفر و مشارکت اجتماعی و سخنرانی او وضع شد. در دسامبر ۱۹۵۶ هم همراه ۱۰۰ نفر به اتهام خیانت بازداشت شد، هرچند بعدا تبرئه شد.
فعالیتهای زیرزمینی و محاکمه ریوونیا
در سال ۱۹۶۰، پلیس آفریقای جنوبی در منطقه شارپویل ۶۹ معترض غیرمسلح سیاهپوست را در جریان اعتراض مسالمتآمیز آنها کشت. این قائله منجر به اعلام وضعیت اضطراری ملی و ممنوعیت کار کنگره ملی آفریقای جنوبی شد. ماندلا و هزاران نفر دیگر از فعالان سیاهپوست و سفیدپوست هم بازداشت شدند. این رویداد تأثیر شگرفی بر نگرش ماندلا گذاشت؛ او سیاستهای مبارزه خشونتپرهیز را رها کرد و با سفر به خارج از کشور در سال ۱۹۶۲، روشهای جنگ چریکی و خرابکاری را آموخت. پس از بازگشت، ماندلا بهکمک همفکرانش شاخه نظامی کنگره ملی آفریقای جنوبی موسوم به «نیزه ملت» را بنیان نهاد. مدت کوتاهی از فعالیت در این عرصه جدید، ماندلا شناسایی و دستگیر و به ۵ سال زندان محکوم شد.
در اکتبر ۱۹۶۳، پلیس و نیروهای امنیتی با یورش گسترده به محله ریوونیای ژوهانسبورگ مقدار زیادی سلاح و تجیهزات خرابکاری از شاخه نظامی حزب کشف کردند. در نتیجه ماندلا و همراهنش دوباره محاکمه شدند، محاکمهای که بهخاطر سخنرانی مشهور ماندلا به محاکمه ریوونیا مشهور شده است. او در جریان محاکمه خطاب به قضات با اذعان به درستی اتهاماتش گفت: «من در برابر برتری سفید مبارزه کردهام. من در برابر برتری سیاهان جنگیدهام. من ایده جامعهای دموکراتیک و آزاد را گرامی داشتهام که در آن هر فرد در کنار دیگران با فرصتهای برابر زندگی کند. این آرمانی است که من برای رسیدن به آن زندگی میکنم. اما اگر لازم باشد، این آرمانی است که حاضرم بابتش جان خود را هم فدا کنم.»
در نهایت، ماندلا به حبس ابد محکوم شد. او همراه سایر مبارزان سیاهپوست به جزیره کوچک روبن فرستاده شد تا دوران محکومیتش را بگذارند.
سالهای زندان و آزادی
ماندلا از سال ۱۹۶۴ تا ۱۹۸۲ میلادی در جزیره روبن زندانی بود. در دوران زندان، ماندلا درباره آرمان دموکراسی در آفریقای جنوبی تأمل فراوانی کرد. او در این دوران دوباره به ایده مبارزه بدون خشونت بازگشت و آن را به هسته اصلی مبارزهاش تبدیل کرد. در این دوران مبارزه با رژیم آپارتاید از حرکتی ملی به خیزشی جهانی تبدیل شده بود. ماندلا به چهره و نماد مبارزه تبدیل شده و نام او در سراسر دنیا ورد زبانها بود. با ضعیفشدن رژیم در دهه ۸۰ میلادی، ماندلا در سال ۱۹۸۸ پس از ابتلا به سل، به زندان ویکتور ورستر در نزدیکی شهر پارل منتقل شد. در همان زمان مذاکرات درباره اصلاحات سیاسی و برونرفت از وضع فعلی جامعه بین او و فرستادگان رئیسجمهور وقت، بوثا، در جریان بود. تا پیش از آزادی کامل ماندلا از اسارت، دولت وقت ۳ بار به او پیشنهاد آزادی مشروط داد که ماندلا نپذیرفت. در نهایت ماندلا در ۱۱ فوریه ۱۹۹۰، پس از ۲۶ سال اسارت، آزاد شد.
ریاستجمهوری و بازنشستگی
ماندلا پس از آزادی، معاون رهبر کنگره ملی آفریقای جنوبی شد و مذاکرات را با دیکلرک، آخرین رئیسجمهور رژیم آپارتاید، ادامه داد. ماندلا با همکاری او به نظام آپارتاید پایان داد و در فرایندی آرام و خشونتپرهیز موفق به برگزاری اولین رأیگیری سراسری با شرکت برابر تمام اقشار جامعه شد.
بالاخره در سال ۱۹۹۴، در اولین انتخابات آزاد و فراگیر، ماندلا با رأی اکثریت مردم نخستین رئیسجمهور سیاهپوست آفریقای جنوبی شد. البته این پایان کار نبود. او برای احیای زخمهای جامعه، کمیسیون حقیقت و آشتی را تأسیس کرد. این کمیسیون وظیفه داشت موارد نقض حقوق بشر توسط عوامل رژیم قبل را بررسی کند و برای جلب رضایت شاکیان بکوشد. ماندلا جزو اولین کسانی بود که افرادی را که به او ستم کرده بودند بخشید تا الگویی برای سایر مردم کشورش باشد. همچنین ماندلا برای رفع تبعیضها انواع پویشهای اقتصادی، آموزشی و فرهنگی را برای ارتقای سطح زندگی و رفاه جامعه بهخصوص سیاهپوستان به راه انداخت. در سال ۱۹۹۶، او بر اصلاح قانون اساسی نظارت کرد، میثاقی که حفظ دموکراسی فراگیر در آفریقای جنوبی را تضمین میکرد.
نلسون ماندلا که مأموریت سیاسی خود را تمامشده میدید، برای دور دوم کاندید نشد. او پس از بازنشستگی از فعالیتهای سیاسی، باقی سالهای زندگیاش را وقف فعالیتهای فرهنگی، آموزشی و اجتماعی کرد. ماندلا که حالا سرمایهای نمادین و چهره برجسته جهانی بود، کوشید تجربیات سالها مبارزه در راه آزادی را به سایر فعالان این عرصه تقدیم کند. بنابراین پس از ریاستجمهوری، بنیاد نلسون ماندلا را تأسیس کرد، بنیادی که پس از مرگ او در سال ۲۰۱۳، همچنان به فعالیت خود ادامه میدهد.
میراث ماندلا
هوشیاری ماندلا و سایر رهبران سیاسی جامعه نقش مهمی در تحول آرام جامعه بهسوی دموکراسی داشت. طی دههها درگیریهای زیادی بین طرفین شکل گرفته و احتمال جنگ داخلی زیاد بود. از یک سو سفیدپوستان خود را در معرض خطر میدیدند. در سوی دیگر سیاهپوستان از زخم سالها تبعیض رنج میبردند. هنر ماندلا این بود که با مذاکره هوشمندانه با طرف مقابل، جلوی برخورد خشونتبار و جنگ داخلی را گرفت. این بزرگترین خدمتی بود که ماندلا به جامعه آفریقای جنوبی کرد. البته میراث ماندلا صرفا به این اقدام محدود نمیشود. او پس از ریاستجمهوری، فعالیتهای آموزشی و اجتماعی و فرهنگی را با هدف ایجاد صلح، عدالت اجتماعی و آزادیخواهی ادامه داد. به پاس این خدمات بود که در سال ۱۹۹۳ او به همراه دیکلرک برنده جایزه صلح نوبل شدند.
سازمان ملل متحد زادروز ماندلا را روز جهانی نلسون ماندلا نامگذاری کرده است تا به این بهانه میراث او را ترویج کند.
کتابهای نلسون ماندلا
ماندلا علاوه بر فعالیتهای سیاسی و اجتماعی، کتاب نیز مینوشت. از او ۴ کتاب به زبان فارسی ترجمه شده است که در ادامه آنها را معرفی میکنیم.
۱. راه دشوار آزادی؛ خاطرات نلسون ماندلا
مترجم: مهوش غلامی
تعداد صفحه: ۸۲۸
این کتاب خودنوشت که مشهورترین اثر نلسون ماندلاست تاکنون به صدها زبان ترجمه شده است. ماندلا در این کتاب، زندگی پرفرازونشیبش را از تولد تا ریاستجمهوری تشریح میکند.
بسیاری از جملات نلسون ماندلا که در شبکههای اجتماعی میبینید از این کتاب گرفته شدهاند.
۲. زندگینامه خودنوشت
مترجم: علیرضا جباری
تعداد صفحه: ۵۵۴
در این کتاب مجموعه سخنرانیها، مکاتبات، یادداشتهای روزانه و مصاحبههای ماندلا گردآوری شده است.
۳. پندارها و گفتارها؛ گفتوگو با خود
مترجم: علیاکبر عبدالرشیدی
تعداد صفحه: ۵۵۶
در این کتاب نامهها، مکالمههای خصوصی ضبطشده و بخشی از خاطرات زندان نوشته شدهاند.
۴. ما بردگان تا به کجا آمدهایم
مترجم: مسعود صابری
تعداد صفحه: ۱۰۶
در این اثر موجز، دیدگاههای ماندلا و فیدل کاسترو درباره جایگاه کشورشان در دنیای امروز مطرح شده است.
چند نقلقول ماندگار از سخنان نلسون ماندلا
هرکسی میتواند شرایطش را بهبود دهد و به موفقیت برسد، البته اگر بهاندازه کافی اراده و انگیزه وقف کارش کند.
همیشه غیرممکن به نظر میرسد، تا زمانی که رخ میدهد.
در پشت پرده هدایت کنید. اجازه دهید دیگران حس کنند که کارشان مهم است.
رهبران واقعی باید آماده فداکردن همهچیز برای آزادی مردمشان باشند.
خشم و رنجش مانند نوشیدن زهری است که انتظار داریم دشمنان را بکشد.
دوستانی را که افکار مستقلی دارند دوست دارم. آنها به من میآموزند از زاویهای جدید به مسائل نگاه کنم.
پول موفقیت نمیآورد. آزادی کسب ثروت موفقیت میآورد.
من عمیقا فرد خوشبینی هستم. بخشی از خوشبینیام به نگاهم و قدمهای رو به جلو مربوط است. خیلی وقتها ایمانم به بشریت بهشدت متزلزل شد، اما من نمیتوانستم تسلیم و ناامید شوم. آن راه برایم حکم شکست و مرگ را داشت.
آموزش مؤثرترین سلاح برای تغییر جهان است.
مرا با پیروزیهایم قضاوت نکنید. مرا با دفعاتی که شکست خوردم و دوباره از جای برخاستم قضاوت کنید.
بسیار خوب وایران هم چنین کسانی را نیاز دارد
سپاس از شما