ایلان ماسک با چه دیدگاهی به موفقیت رسید
ایلان ماسک مدیر عامل شرکت تسلا موتورز از ابتدا رؤیاهای بزرگی در سر داشت؛ شرکتی که بتواند به طور تجاری و پایدار خودروهای تمام برقی تولید کند. رؤیایی که بسیار پرریسک و پرهزینه بود. ایلان ماسک علاوه بر مدیریت شرکت تسلا موتورز، مدیرعامل شرکت اسپیساکس نیز هست. شرکتی که قراردادهای سنگینی با سازمان ملی هوانوردی و فضایی آمریکا (ناسا) به امضاء رسانده است.
جاهطلبی شدید و اعتماد به نفس بالای ایلان ماسک موجب شده تا با وجود چالشهای بسیار، بتواند به طور همزمان این دو مسئولیت را پیش ببرد. چالشهای زیادی مانند ایراد خودروها، پرتابهای ناموفق موشکها و بحرانهای اقتصادی در مسیر موفقیت او وجود داشته است.
ترکیبی از جاهطلبی و هوش تجاریِ بالای ایلان ماسک او را تبدیل کرده است به مردی که امروزه میشناسیم. مت دیش مدیر عامل شرکت ایریدیوم کامیونیکیشنز (یک شرکت ارتباطات ماهوارهای آمریکایی) در مورد ماسک میگوید: «با وجود برنامههای بلندپروازانهی ماسک، او فردی عملگراست که میداند چگونه باید یک شرکت ساخت.»
اما تسلا چطور به این موفقیتها دست یافته است؟
شروع کار با دیدگاهی روشن
ایلان ماسک در آفریقای جنوبی بزرگ شد. سپس به کانادا و در نهایت به ایالات متحده امریکا نقل مکان کرد. او در رشتههای فیزیک و اقتصاد تحصیل کرده است. شاید این سابقه برای فردی که در صنعت خودروسازی و هوافضا فعالیت دارد، چندان مورد انتظار نباشد. اما هیچ چیزی نمیتوانست ماسک را برای رسیدن به اهدافش محدود کند. اهدافی که شامل ایجاد سامانهی حمل و نقل پاک و انقلابی در سفرهای بین سیارهای بود.
در ماه می سال ۲۰۱۱ ماسک به شبکهی تلویزیونی سیانان گفت: «موشکی که بتواند به طور مجدد استفاده شود، یکی از سه اختراعی است که روزی جهان را تغییر خواهد داد. این اختراع بنیادین، برای گسترش دید بشریت به سایر ستارهها و تبدیل انسان به موجودی فراتر از زمین ضروری است.»
در اواخر سال ۲۰۱۲ او به اسپیس دات کام گفت که اسپیساکس میخواهد به برنامهای برای برپایی یک مجموعهی ۸۰۰۰۰ نفری انسانی خودمختار در سیارهی مریخ کمک کند. در ماه دسامبر او به مجلهی اسمیتسونیان گفت: «دغدغهی من مسائل اقتصادی نیست. بلکه دغدغهی من حل مشکلات آیندهی بشریت است.»
رویکرد سادهی تسلا
دنیای خودروسازی امروزه چالشهای بسیاری را تجربه میکند. روند طراحی و ساخت خودرو هزینههای گزافی به دنبال دارد. علاوه بر آن احتمال اشتباه هم بسیار بالاست. برای موفقیت در این کارزار پرخطر، ماسک یک برنامهی سادهی تجاری تدوین کرد که آن را در آگوست سال ۲۰۰۶ در وبلاگاش توضیح داد:
۱. ساخت خودروهای اسپرت
۲. استفاده از درآمد حاصل برای ساخت خودروهای ارزان
۳. استفاده از درآمد حاصل از فروش خودروهای ارزان و گسترش تولید خودروهای ارزان
۴. همزمان با برنامههای بالا، ایجاد امکان تولید خودروهای برقی با آلایندگی صفر
تسلا توانسته است تاکنون به خوبی طبق برنامههای خود پیش رفته برود: خودروی رودستر که یک خودروی اسپرت تمام برقی است، بین سالهای ۲۰۰۸ تا اوایل سال ۲۰۱۲ میلادی تولید شد. این خودروی دو سرنشین در زمان ۳/۷ ثانیه از سرعت صفر به ۹۶ کیلومتر در ساعت میرسد. این خودرو با هر بار شارژ مسافتی بیش از ۳۲۰ کیلومتر را میتواند طی کند. البته قیمت این خودرو به طور تقریبی ۸۹۰۰۰ دلار بود که مبلغ بالایی به حساب میآمد.
پس از رودستر، تسلا خوردوی مدل اس (Model S) را تولید کرد. خودروی اس، خودرویی بزرگتر و کاربردیتر به حساب میآمد. بر اساس پیشبینی ماسک این خودرو باید نصف رودستر قیمت میداشت. این خودرو ارزانتر از مدل قبلی بود، اما باز هم نمیشد آن را خودرویی ارزان به حساب آورد. این خودرو از قیمت ۵۲۴۰۰ دلار شروع میشد و بهترین نسخهی آن هم با دارا بودن باتری ۸۵ کیلووات بر ساعت و برد ۴۸۰ کیلومتر با هر بار شارژ ،۷۲۴۰۰ دلار قیمت داشت. این قیمت چندان هم ارزان نبود. اما ماسک همچنان قصد داشت خودرویی ارزانتر تولید کند.
این قیمتها موجب شد تا مدل اس به یک خودروی لوکس برای ثروتمندان تبدیل شود. باب لوتز مدیر جنرال موتورز و منتقد این مدل در جولای سال ۲۰۱۲ در مورد این خودرو اینگونه اظهارنظر کرد: «مدل اس خودرویی عالی تنها برای طبقهای خاص از جامعه است.»
آدام هارتونگ در پاسخ به این انتقاد، به ستایش برنامههای ایلان ماسک پرداخت و از تسلا با عنوان «نوآوری تحول آفرین» یاد کرد.
همانطوری که انتظار میرفت قرار نبود رودستر خودرویی برای همهی مردم باشد. هدف از ساخت رودستر اثبات این بود که میتوان بدون استفاده از روشهای سنتی هم یک خودروی خوب ساخت؛ کاری که لوتز آن را غیرممکن میدانست. به هر حال تسلا موفق شده خودرویی بسازد که به قدرت خرید افرادی بیشتری نزدیک است.
مهمتر از همه این بود که مدل اس یک خودروی عالی بود. مجله موتور ترند در سال ۲۰۱۲ آن را «خودروی سال» انتخاب کرد. نکتهی جالب این بود که برای اولین بار در طول ۶۳ سال گذشته این عنوان به خودرویی بدون موتور احتراق داخلی میرسید.
ماسک از لحظهی دریافت جایزهاش با عنوان «نقطهی عطفی در تاریخ» یاد کرد. او گفت تسلا نه تنها بهترین خودروی برقی؛ بلکه بهترین خودرو را ساخته است.
پس از مدل اس، تسلا مدل اکس را تولید کرد. در فوریهی سال ۲۰۱۲ تسلا از اولین خودروی اسیووی تمام برقی جهان رونمایی کرد. تسلا اعلام نمود تولید این خودرو اواخر سال ۲۰۱۳ آغاز میشود. البته این زمان در حدود یک سال به عقب برده شد.
در همین زمان اعلام شد که مدل اکس نیز قیمتی نزدیک به مدل اس خواهد داشت. بنابراین مدل اکس نیز آن خودروی ارزانی که ماسک پیشبینی کرده بود، نمیتوانست باشد.
پیدا کردن افراد مناسب
یکی از مهمترین تواناییهای ایلان ماسک قدرت خواندن و یادگیری سریع اوست. مجلهی موفقیت در مورد او مینویسد ماسک با خواندن کتاب و سؤال پرسیدن در علوم موشکی به تخصص رسید. ماسک افراد باهوش و بااستعدادی را دور خود جمع کرد و از تخصص آنها در خصوص چیزهایی که نمیدانست، بهره برد.
ماسک پیشتر در سال ۲۰۰۷ از اعتقادش به اهمیت بالای استعداد گفته بود. او در این زمینه گفت بود: «تعدد افراد نمیتواند جایگزین استعداد در رسیدن به پاسخهای درست شود (دو نفری که چیزی نمیدانند، بهتر از یک نفر نیستند). این افزایش افراد سرعت پیشرفت را پایین میآورد و هزینهها را به طرز چشمگیری افزایش میدهد.»
دیپاک آهوجا مدیر ارشد مالی تسلاست. او به واسطهی دانش و اطلاعاتی که در زمینهی تولید انبوه خودرو داشت، به تسلا پیوست.
جورج بلانکنشیپ نایب رئیس تسلا نیز پیشتر به عنوان مغز متفکر فروشگاههای اپل (اپل استور) فعالیت میکرد. امروزه او همین مسئولیت را در قبال فروشگاههای تسلا بر عهده دارد.
گویینی شاتول از پیشکسوتان تحقیق و توسعه در امور هوافضا نیز به عنوان رئیس اسپیساکس منصوب شد.
ماسک چندی پیش اعلام کرد از این پس علاوه بر استعداد افراد، شخصیت آنها را نیز مدنظر قرار خواهد داد. او گفت: «بزرگترین اشتباه من اتکای بیش از اندازه به استعداد افراد بوده است. من تصور میکنم حسن نیت و شخصیت فرد نیز بسیار مهم است.»
سابقهی شکستها
تسلا و اسپیساکس در حال رقابت در صنایع بسیار پرهزینهای هستند. صنایعی که بیشتر در سلطهی شرکتهای بزرگ و نهادهای دولتی میباشد. این امر موجب شده هیچگاه موفقیت برای آنها کار سادهای نباشد. بر اساس اعلام مجله موفقیت سه موشک اولی که شرکت اسپساکس پرتاب کرد، با شکست و انفجار همراه بود. ولی حتی این هم نتوانست باعث تسلیم شدن آنها شود.
در سال ۲۰۰۸ و به دنبال بحرانهای بیسابقهی اقتصادی، شرکت تسلا در آستانهی نابودی قرار گرفت. این زمان مصادف بود با وقتی که تسلا برای تولید مدل اس نیاز به منابع مالی داشت. ماسک تصمیم گرفت با صرفهنظر کردن از درآمد حاصل از موفقیت در پیپال، خودش را ورشکست اعلام کند و در عوض از نابودی تسلا جلوگیری کند. او آخرین پولش که معادل ۳۵ میلیون دلار بود را نیز به تسلا تزریق کرد.
در روز ۲۳ فوریهی سال ۲۰۱۰ ماسک در دادگاهی ورشکستگی خود را تأیید کرد. او عنوان کرد حدود چهار ماه است که پولش تمام شده است. در این دادگاه که بخشی از پروندهی جدایی او از همسرش (جاستین ماسک) بود، گفت که از ماه اکتبر سال ۲۰۰۹ با پول قرض گرفتن از دوستانش زندگش را سپری کرده است.
کیمبل برادر ایلان ماسک در خصوص آن دوران میگوید: «دوران بسیار سختی بود. وضعیت خیلی بدی برای ایلان پیش آمده بود. هر روز در مورد ورشکستگی او صحبت میکردیم. تسلا در آستانهی تحویل خودروهایی بود که پولش را از قبل دریافت کرده بود. شاید در آن زمان اعلام ورشکستگی تسلا برای ایلان آسانتر بود. اما او هر چیزی که داشت را خرج کرد تا تسلا را زنده نگه دارد.»
در سال ۲۰۰۹ شرکت برای ساخت خودروها یک وام ۴۶۵ میلیون دلاری دریافت نمود. در ماه ژوئن سال ۲۰۱۰ عرضهی اولیهی سهام شرکت با موفقیت انجام شد. به این ترتیب تسلا تبدیل به اولین خودروساز از سال ۱۹۵۶ تبدیل شد که سهام خود را برای عموم عرضه کرد.
ایلان ماسک هرگز برای ایجاد تقاضای خرید مدل اس مشکلی نداشت. در نهایت تسلا توانست به هدف خود که تولید ۴۰۰ خودرو در هفته بود برسد. شرکت برای درآمدزایی به این تعداد فروش خودرو در هفته نیازمند بود. همچنین در همان ماه شرکت اسپیساکس هم یک سفر موفق دیگر به ایستگاه فضایی بینالمللی را به انجام رساند.
ویژگی مشترک مدیریت ماسک که باعث موفقیت چشمگیر این دو شرکت شد، قدرت ریسکپذیری و اعتمادبهنفس بینظیر ماسک بود که دیگران را نیز با ایدههای دیوانهوار خود همراه میکرد.
موفقیت به چه قیمتی؟
البته در مقابل خصوصیات مثبت، ایلان ماسک خصوصیات منفی هم دارد. ماسک فرد انتقادپذیری نیست و در مقابل انتقادات به تندی پاسخ میدهد. به ندرت میتوان دید که ماسک به اشتباهش اقرار کند. چراکه باور دارد همیشه میداند چه کاری درست است.
در سال ۲۰۰۸ در برنامهی معروف «تخت گاز» بیبیسی اعلام شد خودروی رودستر پیش از مسافتی که باید میرفت، انرژیش تمام شد (و مجریان برنامه را در حال هول دادن رودستر نشان میداد). ماسک اصرار داشت این برنامه باعث گمراهی مردم شده و علیه این برنامه شکایت کرد. این جدال قضایی ۵ سال به طول انجامید و در نهایت رأی علیه تسلا صادر شد.
جان برودر در نقدی در نیویورک تایمز مدل اس را دارای کاستیهایی خواند. ماسک در حساب توئیتر خود ادعای برودر را «دروغین» خواند و در پستی در وبلاگش او را مورد حمله قرار داد.
در نهایت تایمز تأیید کرد که مطلب مزبور از لحاظ صحت و قضاوت نویسنده دارای مشکلاتی بوده است. مقابلهی ماسک با اعتراضات، شاید همراهی حامیانش را به دنبال داشته باشد، ولی در جذب علاقه و احترام سایرین اثری منفی دارد.
پیتر هندل مدیرعامل شرکت آموزشهای حرفهای دیل کارنگی در مصاحبهای با بیزینس اینسایدر گفت: «بهتر بود آقای ماسک به جای اینکه آن مقاله را «گیج کننده» و «غیردقیق» بخواند، سوابق مربوط به عملکرد خودرو را منتشر میکرد. موضع گیریهای اینچنینی در مقابل نوشتهی یک روزنامهنگار پایان خوشی ندارد. زیرا میتواند به روابط آنها صدمه بزند، منجر به ایجاد خصومت شود و اعتبار آنها را لکهدار کند. در عمل این اقدامات به افزایش تعداد طرفداران و تحت تاثیر قرار دادن مردم منجر نمیشود.»
پس از این ماجرا در شبکهی اجتماعی توئیتر تلاشهایی برای از بین بردن کدورتهای به وجود آمده صورت گرفت. اما این تلاشها حاصلی نداشت. زیرا چندی بعد در نمایشگاه خودروی ژنو از ایلان ماسک در مورد آن مقاله سؤال پرسیده شد، ولی او همچنان از آن مقاله عصبانی بود و نسبت به آن واکنش منفی نشان داد.
با این وجود، هندل معتقد است ویژگیهای شخصیتی ماسک برای او مزایایی نیز به همراه دارد. هندل میگوید: «رویکرد تهاجمی مدیریت ایلان ماسک الزاما چیز بدی نیست. در صنعتی که ماسک فعالیت میکند، او در نوک پیکان نوآوری و خلاقیت قرار دارد. بنابراین احساس میکند که روش او برای هدایت تجارتی که در دست دارد، ضروری است.»
چیزی که واقعا اهمیت دارد عملکرد ماسک است، نه شخصیت او. تا وقتی که تسلا خودروهای خود را به موقع تحویل دهد و سفرهای اسپیساکس موفقیت آمیز باشد، شخصیت ماسک برای سرمایهگذاران هیچ اهمیتی نخواهد داشت.
اگر هر دوی این شرکتها با موفقیت به راه خود ادامه بدهند، رؤیای ماسک برای ساخت آرمانشهرش به واقعیت میپیوندد. آرمانشهری که در آن درآمد این استارتاپها، به مدلهای واقعی برای عصر جدید تبدیل میشود.
برگرفته از: businessinsider
فوق العاده بود
متشکر از نظرتون محمد عزیز
فکر میکنم واسه ادمای بزرگ، خیلی درست نباشه که “انتقادپذیر نبودن” رو یه ویژگی منفی حساب کنیم.
یه جورایی باهاتون موافقم. اینقدر این آدما بزرگند که آدم احساس میکنه معنای خوب و بد نمیتونه به طور کلاسیک واسشون صادق باشه. با این حال خیلیا هم معتقدن یه صفت به معنای مطلق خوب یا بده، حالا طرف هر چقدر هم که میخواد موفق باشه.