۱۲ تمرینی که به شما کمک می‌کند حریم شخصی خود را حفظ نمایید

9

بعید به نظر می‌رسد کسی از صمیم قلب، از فضولی دیگران در زندگی‌اش خشنود شود، اما چه از این اتفاق راضی باشید و چه ناراضی، غالبا چنین چیزی را حتما تجربه خواهید کرد. مسئله آن است که گاهی چنین مداخله‌هایی، ظاهر موجهی به خود می‌گیرند و در پوشش توصیه، مصلحت، امرونهی، قانون‌گرایی و دیگر موارد، زمینه‌‌ی مساعدی برای کنجکاوی غیرمعمول و دخالت دیگران در مسائل خصوصی و حریم شخصی ما فراهم می‌کند. در چنین موقعیت‌هایی یا پس از آن، برای بسیاری از ما این پرسش مطرح می‌شود که در مقابل کسی که به حریم شخصی‌‌مان تجاوز کرده‌ است، چه باید بکنیم؟ آیا باید به مجادله و مشاجره با او بپردازیم؟ یا باید با سکوت و خودخوری، بی‌مبالاتی‌اش را ندیده بگیریم؟ بعد از این، در موقعیت‌های مشابه چگونه رفتار کنیم که در درازمدت تبعات ناخوشایندی برای‌مان در پی نداشته باشد؟

چگونه حریم شخصی خودمان را محترم بشماریم؟

«حرمت امامزاده به متولی‌اش است»، به عبارت دیگر، میزان اعتبار متولی می‌تواند در میزان حرمت امامزاده تأثیرگذار باشد. با استفاده از همین استعاره‌ی مفهومی، می‌توان گفت که امام‌زاده عزت نفس ما و متولی آن، عادات و رفتارهای ماست که در کلام، معاشرت و به‌طورکلی در شخصیت‌مان قابل مشاهده است.

بر این اساس، اینکه صرفا توقع داشته باشیم دیگران حریم شخصی ما را محترم بشمارند، کافی نیست. اصلا ممکن است چنین چیزی امکان‌پذیر نباشد. به‌جای چنین انتظار غیر قابل تحققی، می‌توانیم رفتار خود را کنترل کنیم تا دیگران از دخالت در حریم شخصی ما پرهیز کنند. باید گفت که پاسبانی از حریم شخصی، در گِروی آگاهی و شجاعت ما در ابراز و به‌کارگیری این آگاهی خواهد بود.

اما تغییر رفتار را از کجا آغاز کنیم؟ در قدم اول شایسته است خودمان را ملزم کنیم که به حریم شخصی دیگران وارد نشویم، چون در غیر این صورت، دیگران مقابله‌به‌مثل می‌کنند و به خود اجازه می‌دهند حریم شخصی ما را بشکنند.

در قدم بعد دنبال موارد متعدد و پرتکرار در زندگی خود بگردیم تا متوجه شویم معمولا در چه موقعیت‌هایی نتوانسته‌ایم از حریم شخصی خود دفاع کنیم؟ مثلا بررسی کنیم آیا مجبور شدیم؟ آیا فکر نمی‌کردیم در اثر ورود شخص دیگری به حریم شخصی‌مان، کار به این وضعیت نامطلوب فعلی برسد؟ آیا در رودربایستی قرار گرفتیم؟ و …

سپس سعی کنیم با خود روراست باشیم. قطعا روش صحیح حل مسئله، پاک کردن صورت مسئله نیست. رویارویی با مسئله شجاعت می‌خواهد. به صراحت باید عنوان کرد بسیاری از مردم، چنین شجاعتی ندارند و نمی‌خواهند برای داشتن آن تلاش کنند.

چه کسی می‌تواند در مسیر دفاع از حریم شخصی‌ام به من کمک کند؟

چه کسی می‌تواند در مسیر دفاع از حریم شخصی‌ام به من کمک کند؟

در صورت امکان از یک مشاور زبده کمک بگیرید تا با همراهی او، ریشه و منشأ محدودیت‌های خود را بشناسید. در مجموع، دو پرسش وجود دارد که باید به‌درستی به آنها پاسخ بدهید:

  • کی و کجا نتوانستم از حریم شخصی‌ام دفاع کنم و چند وقت است که با این وضع زندگی می‌کنم؟
  • برای خارج شدن از این وضع و پاسداری از حریم شخصی‌ام، چه‌ کاری می‌توانم انجام بدهم؟

متأسفانه ما در برابر پیام‌های ناخوشایندی که از سوی دیگران دریافت می‌کنیم، عمدتا دو نوع رفتار نشان می‌دهیم:

  1. با پرخاشگری واکنش نشان می‌دهیم؛
  2. سکوت می‌کنیم و اجازه می‌دهیم طرف مقابل با آزادی کامل به ما پرخاش کند.

بررسی کنیم ببینیم ما اغلب کدام رفتار را از خود نشان می‌دهیم، یک یا دو؟ اگر پرخاشگر باشیم که پیشاپیش خود به حریم دیگران تجاوز کرده‌ایم. در این صورت، چطور می‌خواهیم دیگران به حریم ما تجاوز نکنند؟!

اگر سکوت کرده‌ایم، بررسی کنیم که چه علتی داشته است؟ آیا حرفی برای گفتن نداشتیم؟ یا اینکه بی‌حساب‌وکتاب، تمام حق را به طرف مقابل داده‌ایم؟ یا اینکه از عرض‌ِاندام و ابراز وجود و عواقب آن واهمه داشتیم؟

نگارنده‌ی این مقاله هردو وضع فوق را تجربه کرده است. گاهی واقعا برای مقابله با مخاطب، چاره‌ای نداریم جز اینکه پیش از آن، مخزن ذهن خود را از اندوخته‌های لازم پُر کرده باشیم. حتی در این صورت هم ممکن است در مواقع ضروری، به‌اندازه‌ی لازم حضور ذهن نداشته باشیم تا از خود دفاع کنیم.

گاهی لازم است فکر کنیم که آیا واقعا همیشه ما مقصر و خطاکاریم؟ آیا ترجیح داده‌ایم از حق خود بگذریم تا کار به بحث، مشاجره و کدورت‌ِخاطر کشیده نشود؟ در این صورت باید مراقب باشیم که مبادا به «مهرطلبی» مبتلا شده‌ایم و خبر نداریم.

فراموش نکنید که زورگو هرگز قوی نمی‌شود مگر اینکه فرد مقابل او، ضعیف بودن خود را پذیرفته باشد. در این شرایط باید به فکر یک روشِ درستِ مقابله بود نه ترک میدان و تسلیم شدن.

اگر یک صیاد بخواهد با دندان‌هایش به جنگ کوسه برود، آیا می‌توان انتظار داشت که پیروز و فاتح از میدان زورآزمایی بیرون آید؟ قطعا نه! اما همان صیاد با تهیه‌ی ابزار صید و با فراگیری طرز استفاده از آن، به کسی تبدیل می‌شود که می‌تواند کوسه را از پا درآورد. به نظر من بهترین و مهم‌ترین ابزار ما آگاهی است. آگاهی آن است که در عمل اجرا شود و نتیجه‌اش قابل مشاهده باشد؛ در غیر این صورت چیزی جز محفوظات و توهم دانایی نخواهد بود.

با توجه به مطالب گفته‌شده، می‌توان نتیجه گرفت که علاوه بر دو گزینه‌ی تسلیم و تهاجم، گزینه‌ی سومی نیز وجود دارد که همان دفاع منطقی است. چیزی که رسیدن به آن کمی دشوار، اما بهره‌مندی از آن بسیار مفید و کارآمد است.


حتما بخوانید: چطور به حرف مردم اهمیت ندهیم؟

نمونه‌هایی از شکسته شدن حریم شخصی‌ و راهکارهایی برای مقابله با آنها

۱. مهمان سرزده، مشتری بی‌نوبت و …

هنگامی که وقت کاری شما تمام شده است یا در حال استراحت هستید، اختیار استفاده از تک‌تک ثانیه‌های این بازه‌ی زمانی، صددرصد متعلق به شماست، اما اگر با مهمان سرزده، مشتری‌ای که وقت قبلی نگرفته است و … مواجه شوید چه؟

می‌توانید از آن شخص بخواهید وقت دیگری مراجعه کند. اگر احتمال می‌دهید با باز کردن دَر گیر می‌افتید، می‌توانید بدون توضیح و توجیه در را به روی مهمان سرزده باز نکنید، این حق مسلم شماست.

می‌توانید مشتری بی‌نوبت را در وقت دیگری ملاقات کنید. شما در این اوقات، مجبور نیستید پاسخگوی مردم باشید. آنها ملزم به مراعات حال شما هستند. از آنها انتظار نداشته باشید از وضع شما مطلع باشند و مطابق میل شما رفتار کنند. خودتان دست‌به‌کار شوید. به آنها نشان بدهید که برای شخصیت خود ارزش قائل هستید.

۲. دریافت تماس‌ها و پیامک‌های کاری بعد از پایان ساعات کار

مخاطب از شما انتظار دارد به پیامک او جواب بدهید، اما شاید این ردوبدل شدن پیامک‌ها زمان و انرژی زیادی از شما بگیرد، پس چه باید کرد؟ می‌توانید به مخاطب خود پیامکی ارسال کنید و بگویید که پیام شما را دیده‌ام، الان به استراحت نیاز دارم، اما در اولین فرصت مناسب، خودم با شما تماس می‌گیرم.


حتما بخوانید: طرز برخورد با افراد عصبی؛ چند نکته‌ای که تنش را از شما دور می‌کند

۳. عضویت بدون هماهنگی در شبکه‌های اجتماعی و پیام‌رسان

عضویت بدون هماهنگی در شبکه‌های اجتماعی و پیام‌رسان

وارد حساب کاربری خود می‌شوید و می‌بینید چندصد پیام جدید دارید! هرچه فکر می‌کنید به‌یاد نمی‌آورید در چنین گروهی عضو شده باشید! بالاخره متوجه می‌شوید یکی از دوستان/همکاران‌تان بدون اجازه شما را به گروه خود دعوت کرده است.

اگر واقعا نمی‌خواهید در گروه مجازی دوست یا آشنای خود عضو باشید، برای مدیر گروه یا کسی که شما را دعوت کرده است، یک پیام مختصر و محترمانه بفرستید. عنوان کنید که خوشحال شدید از اینکه به‌عنوان یک عضو گروه، مورد توجه قرار گرفته‌اید، اما فعلا به دلیل مشغله‌های متعدد شخصی، فرصت و فراغت لازم را ندارید تا در گروه مشارکت داشته باشید و وجود پیام‌های متعدد، آرامش روانی‌تان را به‌هم زده است. ضمن تشکر، از او بخواهید لینک گروه را برای‌تان بفرستد تا هروقت خواستید خودتان عضو شوید.

۴. ورود مأمور برق، آب، گاز و … به ساختمان

مأمور برق زنگ می‌زند. در را به روی او باز می‌کنید، اما نگران هستید نکند او قصد بدی داشته باشد؟

مأمور سازمان‌های دولتی مثل سازمان آب، برق و … تنها می‌تواند به‌اندازه‌ی فضای محدود دم در وارد منزل شود آن هم با اجازه‌ی صاحب‌خانه، غیر از این تخلف است. بررسی مسائلِ دیگر، به عهده‌ی او نیست. او حداکثر می‌تواند موارد مشکوک به تخلف را ثبت کند و گزارش بدهد. گذشته از این، هنگام مراجعه‌ی کارمند سازمان آب، برق و … شما هرگز مجبور نیستید که درب منزل را به روی او باز کنید. می‌توانید از طریق سامانه‌ی تلفنی یا اینترنتی از مقدار مصرف دوره و بهای پرداختی آن مطلع شوید. از این گذشته، مأمور برق در صورتی که به هر دلیلی نتواند کنتور را ببیند، موظف است برگه‌ی اخطار فوری را درون خانه بیندازد. در همان برگه روش‌های متعدد پرداخت مبلغ، معرفی و آموزش داده شده است.


حتما بخوانید: نحوه رفتار با افراد لجباز چگونه است؟

۵. ورود صاحب‌خانه به ملک مستأجر

اگرچه مالک ساختمان، صاحب قانونی و رسمی ملک است، اما تا زمانی که ساختمان به‌صورت اجاره، رهن و … تحت تصرف شماست، او با بیگانگان هیچ تفاوتی ندارد. لذا مالکیت هرگز بهانه‌ای نمی‌شود که صاحب‌خانه بخواهد بی‌اجازه و به‌زور وارد ملک شما شود.

در مواجهه با چنین کسی، عقب‌نشینی نکنید. حجت و حَکَم میان شما، قراردادی است که امضا کرده‌اید. تازه حتی اگر شما برخلاف تعهدات مورد توافق و ذکرشده در قرارداد عمل کرده باشید، هرگونه اقدام صاحب‌خانه باید با هماهنگی و تحت نظارت مجری قانون انجام شود، نه خودسر و همراه با قیل‌وقال.

۶. حل مسائل و مشکلات دیگران

زمان، انرژی و سایر سرمایه‌های ما محدودند. هرکس در ابتدا موظف است به حل مسائل خود مشغول شود. به عبارت دیگر، بهتر است طوری و به‌اندازه‌ای به دیگران کمک کنیم که یادآوری آن، لذت‌بخش باشد نه عذاب‌آور. نمی‌ارزد که به‌ازای خوشبختی دیگران، خود را بدبخت کنیم. آن وقت ممکن است کسانی که کمک‌شان کرده‌ایم، حاضر نشوند برای نجات ما از بدبختی تلاش کنند.

محدودیت سرمایه‌های ما، یادآور آن است که تا حد ممکن ابتدا لازم است مسائل خود را حل و اهداف فردی‌مان را محقق کنیم. خواه‌ناخواه در این مسیر از دیگران کمک می‌گیریم. لذا لازم است متقابلا نیز به آنها کمک کنیم تا تعامل و تبادل نظر به نفع هردو طرف تمام شود. پس از آن، پیشنهاد می‌شود که باقی‌مانده‌ی وقت و انرژی صرفا به والدین، خانواده، خویشاوندان و دوستان اختصاص داده شود.

با توجه نکات یادشده، اگر توقع دارید دیگران کمک‌هایتان را جبران کنند، یا کمک نکنید یا به‌اندازه‌ای کمک کنید که اگر متقابلا پاسخی در ازای کمک‌هایتان دریافت نکردید، احساس نکنید چیز زیادی از دست داده‌اید. نه شما مجبورید به دیگران لطف کنید و نه آنها محکوم هستند که لطف شما را پاسخ بدهند. این زیرکی و هُشیاری شماست که «کوپِن کمک و همراهی» خود با دیگران را چه وقت و برای چه کسی خرج کنید.

۷. انتخاب گرایش مذهبی، نوع و میزان عبادت و …

انتخاب گرایش مذهبی، نوع و میزان عبادت و ...

مسئولیت تمام اعمال فرد بالغ برعهده‌ی خود اوست. پدر و مادر، اولیای مدرسه و … موظف هستند تا قبل از بلوغ جسمی و عقلی، به نوجوانان کمک کنند مهارت تصمیم گیری را بیاموزند. اگر چنین نکنند و در عوض، تصمیم‌های گرفته‌شده را به فرزندان‌شان تحمیل کنند، عاقبت به احتمال زیاد نسبت به رفتارشان بدبین و دل‌چرکین می‌شوند.

سکوتِ همراه با انفعال در برابر اعتراض والدین، همیشه لزوما به معنای احترام به والدین نیست. شما حق دارید در عین رعایت ادب و احترام به آنها، به شکل صحیح منظور خود را بیان کنید. می‌توانید به آنها یادآور شوید که سرنوشت شما در دستان خودتان است، خودتان انتخاب می‌کنید و خودتان هم مسئولیت پاسخگویی به تمام انتخاب‌هایتان را برعهده می‌گیرید. انجام فرائض دینی تا جایی که محدود به حریم شخصی شماست، غیر قابل نظارت است. در این شرایط، دیگران حداکثر می‌توانند به شما تذکر بدهند، آن هم به شکل صحیح و مؤثر. قرار نیست به بهانه‌ی یادآوری انجام فرائض، به شخصیت و انتخاب فردی کسی بی‌احترامی شود. ما حداکثر می‌توانیم پیشنهاد بدهیم. حق نداریم کسی را مجبور به انجام کاری کنیم که انجام آن صددرصد در اختیار خود اوست.

اگر در سطح اجتماعی، تخلفات دینی، قانونی و عُرفی مشاهده کردیم، وظیفه‌ی ما این است که به‌سرعت به مراجع ذی‌ربط گزارش بدهیم نه اینکه یک‌باره و بدون عاقبت‌اندیشی وسط گود بپریم. در این حالت، چه بسا خود نیز به بخشی از مسئله تبدیل شویم. این جفاست که مثلا بخواهیم در جابه‌جایی فرد آسیب‌دیده در تصادف مشارکت کنیم، درحالی‌که درباره‌ی اصول کمک‌های اولیه چیزی نمی‌دانیم. آن‌وقت به‌جای بهره‌مندی از ثواب، کباب می‌شویم. خاله خرسه هم قصد خوبی داشت، اما کار را باید به کاردان سپرد.


حتما بخوانید: نحوه برخورد با افراد بی منطق چگونه است؟

۸. انتخاب شغل، انتخاب همسر و تعیین محل زندگی توسط والدین

میزان لذت بردن از انجام وظایف شغلی، با احساس رضایت از زندگی نسبت مستقیم دارد. گذشته از این، شغل شما بخشی از هویت شما خواهد بود.

در خصوص ازدواج نیز به‌وضوح پیداست که همسر شما کسی است که تا پایان زندگی مشترک‌تان، همراه و شریک شماست. این شما هستید که باید با او به توافق نهایی برسید، نه والدین‌تان.

محل زندگی شما نیز جایی است که هر شب قرار است خستگی کار روزانه را در آن برطرف کنید. لازم است بررسی کنید که آیا واقعا منزل‌تان، مایه‌ی آرامش و آسایش و پاسخگوی نیازهای مهم شما هست یا نه؟

در خصوص همسرگزینی، انتخاب شغل و … پدر و مادر موظف هستند به شما انتخاب کردن را بیاموزند نه اینکه برای شما انتخاب کنند. در کنار آموزش، همراهی و حمایت، بهتر است به شما پیشنهاد بدهند تا چطور در انتخاب شغل و همسر عمل کنید. اگر بخواهند در کار شما دخالت کنند و به‌جای شما تصمیم بگیرند و گزینه‌های از پیش معین‌شده را به شما دیکته کنند، ستم کرده‌اند، مگر آنکه شما مطلقا درمورد مسئله‌ی پیش رو خام، بی‌تجربه و فاقد قدرت تجزیه‌وتحلیل باشید، در این صورت دخالت یک فرد بالغ و آگاه نه‌تنها مجاز، بلکه واجب است.

تعیین محل زندگی‌تان نیز به خود شما بستگی دارد. پیش از این مسائل، با خانواده‌ی همسر خود به‌طور جدی مذاکره کنید. تنها با همین مذاکرات و پایبندی به تعهدات است که می‌توانید راه را بر دخالت‌های دلسوزانه اما بعضا نابخردانه‌ی والدین مسدود کنید. بسیاری از طلاق ها ناشی از بی‌تجربگی، عدم استقلال رأی و دخالت‌های ناشیانه‌ی والدین و سایرین است. لذا مشخص است که با کسب تجربه و آگاهی و با بهره‌مندی از مهارت ابراز وجود و طرح درخواست به شکل معقول، تا حد قابل ملاحظه‌ای می‌توانید به این‌گونه قضایا پایان بدهید.

۹. انتخاب رشته‌ی تحصیلی توسط مشاور

اینکه مشاور تحصیلی به نمره‌ی دروس یا به رتبه‌ی شما نگاه کند و بگوید در فلان رشته ثبت‌نام کن، خطایی هم‌تراز خیانت است. متأسفانه اکثر دانش‌آموزان در مقابل مشاور زود تسلیم می‌شوند و به نوعی انتخاب سرنوشت‌ساز خود را تماما به او واگذار می‌کنند. انتخاب رشته به عوامل متعددی وابسته است که بی‌توجهی به آنها، به احتمال زیاد شما را از ادامه‌ی تحصیل و تجربه‌ی حضور در دانشگاه، پیشمان و بیزار می‌کند.

مشاور زبده در هنگام انتخاب رشته، به شما کمک می‌کند تا خود را بشناسید، او خود را موظف می‌داند که هدف شما را از ادامه‌ی تحصیل کشف کند. او باید به شما کمک کند تا با کشف استعدادها و علایق خود، بهترین و مناسب‌ترین گزینه‌ها را انتخاب کنید، گزینه‌هایی که با شرایط خاص زندگی فردی شما جور باشند.

شاید شما پدر و مادر سالخورده‌ای دارید که به مراقبت نیاز دارند. شاید مجبورید فعلا تا فرصت مناسب در شهر خودتان تحصیل کنید. مشاور باید اینها را مدنظر قرار بدهد. اعلام اینکه فلان رشته خوب است که مشاوره نیست، توصیه است؛ توصیه‌ای که حتی درست هم نیست! اصلا رشته‌ی خوب یا بد نداریم. مهم آن است که کدام رشته متناسب با استعدادها، نیازها، علایق، اهداف و شرایط خاص شماست. حال هر رشته‌ای می‌خواهد باشد؛ حتی اگر از نظر دیگران ناپسند، غیرمرسوم و بی‌کلاس باشد.


حتما بخوانید: ۱۸ سوالی که پس از شکست در کنکور باید از خود بپرسید- قسمت اول

۱۰. عدم رعایت حق تقدم

اگر واقعا به دنبال حفظ حریم شخصی خود هستید، جلو زدن از نوبت شما باید با اجازه و رضایت قلبی شما صورت بگیرد، نه با قلدریِ فرد متجاوز و احیانا خشم و خودخوری شما.

عدم پایبندی به قوانین اجتماعی، عملی توجیه‌ناپذیر است. در چنین مواردی حتما واکنش صحیح و مؤدبانه‌ای نشان بدهید. بهترین کار آن است که متصدی مرتبط با موقعیت یادشده را فورا مطلع کنید. اگر فرد خاطی عصبانی شد یا اقدامش را توجیه کرد، کوتاه نیایید. اصلا قرار نیست از او دلجویی یا با او دعوا کنید. نوبت متعلق به شماست، اگر او کار دارد، به معنای آن نیست که بقیه بی‌کارند. اگر او حریم شخصی شما را به رسمیت نمی‌شناسد، شما با شجاعت و قاطعیت او را متوجه اشتباهش کنید.

۱۱. گرفتن بقیه‌ی پول از راننده تاکسی، مغازه‌دار و …

گرفتن بقیه‌ی پول از راننده تاکسی، مغازه‌دار و ...

این مهم نیست که ارزش ریالی باقی‌مانده‌ی خرید شما چقدر است، مهم احترامی است که باید به شما گذاشته شود. اگر راننده بقیه‌ی پول شما را نداد، صحیح نیست که بدون نشان دادن واکنش، پشت سر او دشنام بدهید و او را به حرام‌خواری متهم کنید. اگر واقعا دریافت بقیه‌ی پول برای شما اهمیت دارد، باید واکنش نشان بدهید.

همچنین، هنگام خرید از فروشگاه‌ها، مغازه‌‌ها، پمپ‌بنزین، کارواش و … تنها ملزم به پرداخت مبلغ نوشته‌شده در فهرست و فاکتور هستید، نه بیشتر از آن. در ضمن، عدم صدور فاکتور توجیه‌ناپذیر و یک نوع تخطی است، حتما برای دریافت فاکتور اصرار داشته باشید.

تا حد ممکن دقت کنید، مثلا در خرید مواد خوراکی و دارویی، به تاریخ انقضای آنها توجه کنید و سرسری از آن عبور نکنید. در صورت مشاهده‌ی هرگونه کم‌وکاستی، کافی است که صریح و بااحترام مسئله‌ی یادشده را به مسئول مرتبط گزارش بدهید. اگر واکنش مطلوب نشان نداد، با او دهن‌به‌دهن نشوید. شما مجبور نیستید از او خرید کنید، او موظف است جنس مرغوب به مشتری خود ارائه کند. حالا که زیر بار نمی‌رود، به‌سادگی می‌توانید طی یک تماس تلفنی، به مراجع قانونی گزارش بدهید. در ضمن، مسئله را برای دوستان و همسایگان خود نیز نقل کنید. اگر آنها هم در صورت مشاهده‌ی تخلف، رفتاری مشابه شما داشته باشند، عاقبت طرف مقابل مجبور به عقب‌نشینی خواهد شد.

۱۲. سروصدا در کتابخانه، سینما، راهروی آپارتمان و سایر اماکن عمومی

مکان‌های عمومی متعلق به همه هستند و همه باید به قوانین آن احترام بگذارند. سکوت در برابر قانون‌شکنی صحیح نیست. این سکوت نوعی پاداش برای فرد خاطی محسوب می‌شود. هرقدر این رفتارهای نابه‌هنجار در کسی نهادینه شود، در آینده کنترل و اصلاح او دشوارتر می‌شود.

در مکان‌های عمومی اگر کسی آرامش‌تان را به هر نحو بهم زد، بهتر است واکنش نشان بدهید. اولین گام آن است که خودتان همواره در حفظ آرامش محیط کوشا باشید. مثلا در کتابخانه باید تلفن همراه‌تان حتما روی بی‌صدا باشد، کتاب را آرام و بی‌صدا ورق بزنید و با صدای بلند با کسی صحبت نکنید. در قدم بعد اگر کسی خلاف عرف و شأن محیط رفتار کرد، به‌سرعت به کتابدار یا مسئول کتابخانه خبر بدهید؛ اگر چنین نکنید هیچ بعید نیست خود کتابدار هم بعدها به فهرست عوامل اخلال در کتابخانه اضافه شود!

در سالن نمایش فیلم، حق شماست که کیفیت صدا و تصویر فیلم قابل قبول باشد چون برای تماشای آن پول داده‌اید. سالن سینما باید تمیز باشد. افراد وظیفه دارند سکوت را رعایت کنند. درست نیست که عبورومرور مکرر آنها مانع تماشای فیلم شود. فحاشی به بازیگر و واکنش‌های ناشایست به برخی از صحنه‌ها، هرکدام به‌نوعی مصداقی از تجاوز به حریم شخصی شما محسوب می‌شود.

در خصوص آداب زندگی در یک مجتمع مسکونی، باید گفت فرهنگ آپارتمان نشینی چیزی نیست که بتوان به‌سادگی از کنار آن عبور کرد. فرزندان ما از همین کودکی رفتارها و گفتارهای ما را در ذهن خود ضبط و خواسته یا ناخواسته از آنها تقلید می‌کنند. سروصدا در راهرو، صدای بلند موسیقی، بگووبخند مهمان‌ها و بالاوپایین پریدن بچه‌ها، نمونه‌هایی از مشکلاتی است که موجب شکستن حریم شخصی شما می‌شود. به شکل دوستانه و در وقت مناسب به رفتار همسایه اعتراض کنید، شاید واقعا متوجه نشده است که رفتارش مزاحمت ایجاد کرده است. در صورت بی‌اعتنایی و درشتی نسبت به اعتراض شما و تکرار رفتار پیشین، مسئله را با مدیر ساختمان در میان بگذارید.

تهیه‌شده برای: chetor.com

گامی برای تسلط شما بر مهارت‌های برقراری ارتباط



ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

آخرین دیدگاه‌ها (از 9 دیدگاه)
  1. سارینا پناهی فر می‌گوید

    سلام خسته نباشید مطالبتون خیلی مفید و آموزنده بود اما حیف که من دیر با شما آشنا شدم و شکست تلخ و بدی تو زندگیم خوردم که بدجوری قلبم رو شکست و مسائل و مشکلات دیگری رو به وجود آورد امیدوارم با آشنایی بیشتر با شما و عمل به نکات آموزنده شما که البته در دراز مدت امکان پذیر است نه در کوتاه مدت زندگی بهتر و باب طبع تری داشته باشم به هر حال ممنونم از شما و سایت خوبتون و وقتی که صرف کردید متشکرم البته من خیلی وقته به ایمیلم سر نزدم و این ایمیل قبلی من هست و طی یه سری مسائل مجبور شدم ایمیلم رو عوض کنم که البته اون رو هم حضور ذهن ندارم سرفرصت ایمیل رو عوض میکنم تا بیشتر باهم در ارتباط باشیم با سپاس

    1. عرفان برقبانی می‌گوید

      سلام سارینا جان.
      ما هم خوش‌حالیم که به جمع ما پیوستی.
      امیدواریم همیشه شاد و سرزنده باشی.

  2. زندیه می‌گوید

    سلام من پدر و مادرم بیش از حد در زندگیم دخالت میکنن و من حتی اگر بدون اجازه آنها آب هم بخورم باید مواخذه بشم ؛طرز لباس پوشیدنم طرز درس خوندنم خلاصه همه و همه از سر تحمیل و اجبار ؛چند باز هم که با آنها صحبت کردم گفتند تا وقتی در این خونه زندگی میکنی باید از این قوانین اطاعت کنی ؛خواسته ی من اینه که خودم اختیار زندگیم رو داشته و جاهایی به عنوان نصیحت حرفاشون باشه نه تحمیل و اجبار ؛لطفا به من بگید چطور از این همه تحمیل و اجبار رها بشم؟

    1. b می‌گوید

      سعی کن بی تفاوت باشی

      1. امین می‌گوید

        بی تفاوت باشه و تو خودش بریزه بعدا قرص اعصاب باید بخوره. آدم از همین حالا باید خودش رو از شر این دخالت ها خلاص کنه. اول با صحبت، اگه نشد با پیش مشاور رفتن، و اگه بازم نشد هر وقت شرایطش رو داشت بره دنبال زندگی مجردی.

  3. امین می‌گوید

    اگه کسی که تو زندگی شخصی آدم دخالت می کنه یه غریبه باشه خیلی راحت تر می شه دفعش کرد.
    اما وای به روزی که پدر و مادر آدم تو زندگی شخصی فرزند بزرگسال خودشون دخالت کنن. از یه طرف احترام والدین واجبه و از سمت دیگه نمی شه به رفتارهای مداخله جویانه اونها بی تفاوت بود.
    همیشه می گن راهش صحبت منطقی و به دور از خشونته. ولی اگه جواب نداد چی؟
    می گن اگه جواب نداد بی تفاوت باش. ولی واقعا نمی شه بی تفاوت بود. به هر حال هر روز و هر هفته در حال تحمل این دخالت ها هستیم و آدم آخر سر همین چیزا روانش به هم می ریزه.
    البته مقصر اصلی خود اون فرزند هست که از ابتدا طوری رفتار کرده که به والدینش این اجازه رو داده تو زندگیش دخالت کنن.
    پدر و مادر هم تهش می گن به هر حال ما پدر و مادریم. تو پنجاه سالتم بشه بازم بچه مایی. ما نگرانتیم.
    ولی دقیقا همین جملاته که باعث می شه آدم مستقل بار نیاد.
    من که می گم راه درست و اصولی اینه که پدر و مادر بپذیرن پیش یه مشاور برن.

هر سوالی داری از
هوش مصنوعی رایگان چطور
بپرس!

close icon
close icon