۵ اشتباه رایج و ۵ توصیه برای پایان دادن به یک رابطه عاطفی
وقتی یک رابطهی عاطفی تمام میشود، چنان شکنجهی احساسی تحملناپذیری بر طرفین وارد میشود که گویا تا مدتها قرار نیست راحتشان بگذارد. کسی که خودش به رابطه پایان داده است، معمولا احساس گناه و عذاب وجدان میکند و کسی هم که ترک شده است، از غصهی طردشدن اذیت میشود. اوضاع وقتی وخیمتر خواهد شد که طرفین احساس کنند هیچکاری از دستشان ساخته نیست و تا ابد باید با این حس ناامیدی و درماندگی زندگی کنند. اما حتما میپرسید که چگونه میتوان با کمترین آسیب به یک رابطهی عاطفی پایان داد؟ در ادامه با ما همراه باشید تا کمی بیشتر به این مسئله بپردازیم.
ازآنجاییکه قطع رابطه و جدایی تصمیم بسیار پراسترسی است، شاید نتوانید به هیچگونه پایان خوشی امیدوار باشید. شاید هم بهجای بهبود حالتان، تصمیم بگیرید که این زخم دیرجوش را در سریعترین زمان ممکن از پانسمان دربیاورید؛ غافل از اینکه شکافتن پانسمان لزوما بهمعنی التیام قلب زخمخوردهتان نیست. حتی ممکن است در کشاکش جدایی از نامزد یا همسرتان به این نتیجه برسید که بهتر است محل زندگیتان را به مکانی تغییر بدهید که دیگر هرگز باهم برخورد نکنید. این راهحل شاید فقط برای مدتی کوتاه کمکتان کند، اما ضامن بهبود کاملتان در طولانیمدت نیست.
اگر واقعا با طرف مقابلتان احساس صمیمیت میکنید، پس باید بتوانید عمیقا باهم ارتباط بگیرید. صمیمیت واقعی نهتنها ازجمله ویژگیهای ضروری هر رابطهی عاطفی معناداری است، بلکه طرفین درگیر در یک رابطه نیز باید شخصا از این ویژگی حیاتی برخوردار باشند. برای اینکه بتوانید ارتباط نزدیکی با طرف مقابلتان برقرار کنید، باید احساس قلبیتان در راستای سطح کِیفی رابطهتان باشد. یعنی شاید احساس خیلی خوبی نسبت به رابطهتان داشته باشید و شاید هم اگر رابطهتان روبهاتمام است، احساس چندان خوشایندی در خود حس نکنید.
اگر از سطح کِیفی رابطهتان راضی نیستید و حس مثبتی نسبت به ادامهی این رابطه ندارید، عاقلانهتر است که حسوحالتان را با طرف مقابل درمیان بگذارید، اما یادتان باشد که احساسات منفی و آزادهندهتان را با خودخواهی و افراطکاری تخلیه نکنید. همین که به خودتان جرئت بدهید و با طرف مقابلتان دربارهی مسیر روبهپایان رابطهتان پای صحبت بنشینید، کافی است تا بخشی از مشکلاتی را که ناخواسته در رابطهتان سر باز کردهاند، حلوفصل کنید.
بگذارید دوباره به همان پرسش آغازین برگردیم و ببینیم که چگونه میتوان با کمترین آسیب به یک رابطهی عاطفی پایان داد. پژوهشگران دانشگاه نیو برانزویک در کانادا از ۲۷۱ دانشجوی کالج بهمنظور بررسی پدیدهی «تماس و پیگیری پسارابطه» (تلاش برای برقراری مجدد رابطه پس از جدایی یا به اختصار PRCT) سؤال کردند. شرکتکنندگان در این پژوهش باید شدت جدایی آخرین رابطهی نافرجامشان نسبت به جداییهای قبلی و نیز رفتارهای خودشان و طرف مقابلشان در دوران پس از جدایی را گزارش میکردند. همچنین از شرکتکنندگان پرسیده شد که رفتارهای پس از جدایی، چه رفتارهایی که از جانب خودشان بوده و چه رفتارهایی که از جانب طرف مقابلشان دیدهاند، چه تأثیری روی آنها داشته است.
پژوهشگران دریافتند که رفتارهای پسارابطهای (همان تماس و پیگیری پس از جدایی) در جوانانِ بررسیشده تقریبا شایع بودند. حدود ۶۰ درصد از شرکتکنندگان اعلام کردند که این رفتارها را نسبت به طرف مقابلشان داشتهاند و طرف مقابلشان نیز چنین رفتارهایی داشته است. رفتارهای پسارابطهای با رنج و پریشانی پس از قطع رابطه در ارتباطاند. در پژوهش فوق مشاهده شد که احتمال بروز رفتارهای پسارابطهای از جانب کسانی که جدایی اخیرشان را غافلگیرانهتر (غافلگیرانه از این جهت که جدایی از سوی طرف مقابل مطرح شده بود) و تأثیرش را شدیدتر ارزیابی کردند، به مراتب بیشتر بود. اما جالبتر اینکه شواهد نشان داد حتی کسانی که خودشان پایاندهندهی رابطه بودند نیز رفتارهای پسارابطهای داشتند.
طبق نتایج پژوهش فوق، کسانی که پس از جدایی بیشتر احساس رنج و پریشانی میکنند، معمولا تلاش بیشتری جهت برقراری تماس مجدد، پیگیری یا سعی به حفظ رابطه و باقیماندن در زندگی طرف مقابل از خود نشان میدهند. درواقع، هرچه شدت درد ناشی از جدایی بیشتر باشد، افراد تمایل بیشتری به بروز انواع رفتارهای پیگیرانه پیدا میکنند. اما هرچه این تلاشهای پیگیرانه جهت برقراری تماس مجدد مدت طولانیتری به درازا بکشد، مدت زمان بهبود صدمات احساسی ناشی از جدایی نیز به همان اندازه طولانیتر خواهد شد. از اینرو، توصیه شده است که پانسمان قلب مجروحتان را خیلی زود باز نکنید، بلکه مدتی به خودتان و طرف مقابلتان زمان بدهید تا هر دو برای قطع رابطه آمادهتر شوید.
اکنون با ما همراه باشید تا تعدادی از راهکارهای غلط و درست پایاندادن به یک رابطهی عاطفی را خدمتتان معرفی کنیم.
۵ راهکار غلط پایاندادن به یک رابطهی عاطفی
۱. ناپدیدشدن
یعنی رابطه را بدون اطلاع طرف مقابل از جانب خودتان قطع کنید و تمامی راههای ارتباطی و برقراری تماس را بر او ببندید؛ حال آنکه ناپدیدشدن واکنش معقولی به رابطهی شکستخورده نیست و طرف مقابل را در وضعیتی برزخی باقی میگذارد.
۲. خودسرزنشی
رابطهی عاطفی یک معادلهی دوطرفه است. به این معنی که اگر هرکدام از طرفین به اصول این معادله پایبند نباشند، معادله بههم خواهد ریخت. پس اگر رابطهای به سرانجام نرسیده است، باید نقش هر دو طرف را در بهسرانجام نرسیدن رابطهشان مدنظر قرار داد. اینکه همهی ذهنتان فقط حول محور نقش خودتان بچرخد و نقش طرف مقابل را در شکست رابطهتان کلا نادیده بگیرید، از این بابت خطرناک است که باعث میشود اگر تصمیم به آغاز یک رابطهی جدید گرفتید، باز هم نسبت به علائم هشداردهنده در رفتار طرف مقابل هشیار نباشید و با چشم بسته پا به رابطهی متزلزل دیگری بگذارید.
۳. بدگوییکردن
همانطور که خودسرزنشی و صرفا مقصردانستن خود، کار درستی نیست، از آن طرف انداختن همهی تقصیرها به گردن طرف مقابل نیز دور از انصاف خواهد بود. اینکه انگشت اتهام را به سمت طرف مقابلتان بگیرید و خودتان را کاملا بیتقصیر بدانید، باعث خواهد شد که از اصلاح نقاط ضعف خودتان غافل بمانید. اینکه مدام پشت سر همدیگر بدگویی کنید، بهویژه در نزد کسانی که هردو نفرتان را میشناسند، دیگران را نیز در وضعیت ناخوشایندی قرار خواهد داد.
۴. خیالپردازی
مطالعات نشان داده است کسانی که تا مدتها پس از جدایی و قطع رابطه دائما در ذهنشان دربارهی اینکه طرف مقابل چهکار میکند و کجا میرود خیالپردازی میکنند، بهسختی میتوانند وارد یک رابطهی جدید شوند.
۵. پیگیری
اگر نتوانید خودتان را از رابطهای که پایان گرفته کاملا بیرون بکشید، آسیب روحی شدیدتری را متحمل خواهید شد. شاید حتی تا مدتی بعد از جدایی جویای احوال نامزد یا همسر سابقتان باشید، اما بدانید پیگیری بیشازحد در این مورد روند بهبودتان را بهتعویق خواهد انداخت.
۵ راهکار درستِ پایاندادن به یک رابطهی عاطفی
۱. آمادهشدن
اگر طرفین برای جدایی آماده نباشند و طرح این موضوع از سوی یکی باعث غافلگیری دیگری شود، آسیبهای ناشی از جدایی به مراتب شدیدتر خواهد بود. جدایی ازجمله مقاطع حساسی است که نباید شتابزده به آن وارد شد. پس حتما هم به خودتان و هم به همسرتان فرصت کافی برای آمادهشدن بدهید.
۲. پذیرش سهم خطاهایتان
در رابطهای که بر پایهی صمیمیت واقعی بنا شده باشد، طرفین باید بتوانند که بر نقاط قوت و ضعف خود آگاهی پیدا کنند و هرکدامشان سهم خود را در شکست رابطهشان بپذیرند.
۳. حفظ کرامت خود و دیگری
حفظ آبرو اهمیت بسزایی در امر طلاق دارد. طرفین نهتنها باید به عزت نفس خود احترام بگذارند، بلکه باید در حفظ عزت نفس طرف مقابلشان نیز کوشا باشند و به این ترتیب به همدیگر کمک کنند تا از شکست رابطهشان احساس شرمساری و سرشکستگی نداشته باشند.
۴. تعیین حدومرزها
همانطور که پیشتر نیز گفته شد، تماس بیشازحد پس از جدایی مانع پایانگرفتن کامل روابط شکستخورده میشود. درعوض، بهتر است که در همان روند جدایی بر سر این موضوع که بنابه دلایل مختلف چقدر به همدیگر اجازهی برخورد و تماس میدهید، توافق کنید.
۵. امید به آینده
امید به آینده را در خودتان زنده نگه دارید. روابط امروزتان، هرچند تلخ یا شیرین، به بخشی از خاطرات زندگیتان تبدیل خواهند شد. حتی اگر در رابطهای شکست خوردهاید و اکنون از این بابت بهشدت رنج میکشید، بدانید که این حسوحال بد تا ابد با شما باقی نمیماند. چه بسا که نافرجامی رابطهی اخیرتان مقدمهای بر آغاز روابط مستحکمتر و باثباتتری در آینده باشد که درحالحاضر از موضع فعلی قادر به پیشبینیشان نیستید.
دقیقا درسته تا زمانی که فرد حرمت نفس/عزت نفس قوی نداشته باشه و بجای اینکه شخص خودش و ارزشها و لیاقتهاشو نشناسه و بهش ایمان نداشته باشه و همیشه دنبال یه رابطه بودن برای تایید شایستگی و لیاقت و ارزش خود از پارتنرش باشه ۱۰۰ بارم اگه وارد رابطه بشه قطعا به بن بست میرسه شاید بتونه با خودش صادق نباشه و به نحوی توجیه کنه و به خودش امید واهی بده که چون دیگری بهم محبت میکنه پس من شخصی شایسته و با ارزشی هستم ارزش حقیقی هر کسی بستگی به حرمت نفسش داره و قطعا اکتسابی نیست اگه خودت رو دوست نداشته باشی چطور میتونی انتظار داشته باشی که طرف مقابلت دوست داشته باشه نکته آخر اینکه لطفا اگه در ابتدا عاشق تیپ و قیافه و شخصیت و مسایل مالی و… شریک عاطفی مخصوصا جهت ازدواج و رابطه بلند مدت نیستید بی خود وارد رابطه نشید و به خودتون القا نکنید که این موارد به مرور عادی و ینواخت میشه. یا به خودتون بگید هر چی باشه بهتر از تنهاییه تنها بودن خییییلی بهتر از بودن تو رابطه سمی هست هیچوقت بخاطر ایجاد حسادت لجبازی خلا عاطفی تنهایی اثبات ارزشمندی خودتون یا بخاطر فشار یا مصلحت یا ترس از بالا رفتن سن یا نصایح دوستانتون وارد همچین روابطی نشید مطمنا به مرور وابستگی بوجود میاد مخصوصا پس از روابط جنسی ولی بدون تردید عشق واقعی و دلبستگی رو هیچوقت تجربه نمیکنید با خودتون و بخت و سرنوشت و آیندتون بازی نکنید ترس و غرور احمقانه رو پس بزنید و احساسی و هیجانی به هیچ عنوان تصمیم نگیرین و اگه روابط خوبی باهم دارید به هم فرصت مجدد بدین وگرنه تا آخر عمرتون یاد و خاطر عشقتون تو ذهمتون میمونه و همیشه حسرت میخورید اگه وارد رابطه غیر سالم و سمی هم شدید لطفا به این وابستگی خاتمه بدید و کات کنید به خودتون دروغ نگید که به مرور عاشقش میشم یا بچه دار میشم چ زندگی شیرین میشه اگه طرف عاشق واقغی شما هست اصلا مهم نیست چرا که شما عاشقش نیستید و نخواهید شد بخاطر احساسات و جلوگیری از شکست عاطفی طرف مقابل عذاب وجدان نگیرید الان جدا بشید بهتر از اینه که پس از چند سال به این نتیجه برسید ببخشید بخاطر طولانی شدن موضوع چون خودم به عینه تجربه کردم و عواقبشو دیدم.با سپاس از ادمین محترم
دیدگاهی درست و آگاهی فوق العادتون منو ب وجد آورد…اما یه سوال مطرحه وقتی طرف به هیچ نحوی حتی موارد گفته شده از زندگیتون حاضرنیست بره تااعتمادبه نفس حفظ رابطه رونگهداره چی؟!کسی که هیچ حرفی تاثیری واقعا روش نداره و برطرف مقابل خودشو تحمیل میکند رو چطور باید متقاعدکرد!کسی که کات کردن رو شکست می بینه باقدرت برای پیروزی خیالی تلاش میکند رو چیکااارباید کرد؟؟؟!!! سردرگمم و نیازمند راهنمایی ممنون میشم دریغ نکنید.
بسیار عالی
چجوری بگم میخوام تمومش کنم راهنمایی کنید نمیتونم مطرحش کنم اصلا😕
سلام ببخشید من ب شدت نیاز دارم باهاتون مشورت کنم خیلی خیلی خیلی زندگیم شبیه تعریف شماست! اگر امکانش هست خیلی ممنون میشم ازتون
واقعا سخته نمیدونم چیکار کنم و کنار بیام
شما پسرها عجب موجوداتی هستینا شمایی که میگی یعنی اون دختر نمیدونه با این بعد مسافت بهم نمیرسیم خودشما اول بار به این چیزا فکر نکردین شما چجوری تونستید باعث وابستگی اون دختر شید وقتی شرایطو سنجیدین بعدشم مرد باش بیا بگو به این دلیل نمیخام این دیگه چه طرزشه ناپدید شدن