چه وقتهایی باید به رئیستان نه بگویید؟
شما فکر میکنید افراد موفق بعد از ساعت کاری چه میکنند؟ مشغول رسیدگی به خانواده هستند یا کارهای عقبافتادهشان را انجام میدهند؟ امروزه بسیاری از ما بهدنبال شغل خوب با ساعت کاری مناسب و درآمد بالا هستیم، اما بیشتر اوقات ساعت کارهای روزانه بسیار طولانی است و علاوهبرآن فناوریهای جدید سبب میشود طولانیتر بهنظر برسد. وقتی بعد از یک روز پرمشغله به خانه برمیگردید، احتمالا مجبور میشوید که همچنان بهوسیلهی تلفن یا ایمیل به درخواستهای رئیس یا مشتریهای خود رسیدگی کنید.
با اینکه بسیاری از افراد ادعا میکنند که کار بیرون را به منزل نمیآورند، اما براساس تحقیقات انجمن روانشناسی آمریکا، حدود ۵۵ درصد از افراد در بین کارهای خانه، آخر هفتهها و حتی زمانیکه مریض هستند، باز هم ایمیلهای کاری خود را بررسی میکنند و ۴۴ درصد افراد در زمان تعطیلات و گردشهای خانوادگی نیز مشغول رسیدگی به برنامههای شغلیشان هستند.
مطالعهای که بهتازگی در دانشگاه ایلینویز (Illinois University) انجام شده است، نشان میدهد که جوابدادن به ایمیل در ساعات غیرکاری سبب ایجاد استرس مزمن میشود و به آن فشار کاری مداوم (Telepressure) میگویند. فشار کاری مداوم نشان میدهد که شما هرگز نمیتوانید بهخوبی استراحت کنید یا کاملا شغلتان را رها کنید. این میزان از استرس طولانیمدت، میتواند به سلامتی شما آسیب بزند. از طرفی خطر ابتلا به بیماریهای قلبی، افسردگی و چاقی را افزایش میدهد و کارایی شما را کم میکند.
همهی ما نیاز داریم که بین زندگی شخصی و کاری خود حدومرز قائل شویم. رعایتنکردن این حدومرزها به کار، سلامتی و زندگیمان آسیب میزند.
تعیین این مرزها فقط به پاسخدادن به ایمیلها در زمان غیرکاری محدود نمیشود. شما باید کاملا چیزهایی که به شغلتان، شخص شما و زندگی شخصیتان مربوط است، ازهم جدا کنید و انجام این کار خیلی مهم است. اگر نتوانید این مرزها را رعایت کنید و نتوانید در زمان لازم به رئیستان «نه» بگویید، آنوقت بهمرور چیزهای باارزشی را از دست میدهید.
در اینجا به بعضی از موضوعات مهمی که باید برایشان برنامه ریزی کنید اشاره میکنیم:
۱. سلامتی
زمانی که سرکار هستید تعیین مرزهای سلامتی کمی سخت است، چون کارکردن بهتدریج روی سلامتیتان تأثیر میگذارد و کمکم باعث استرستان میشود، خوابتان کاهش پیدا میکند و تمام روز بدون هیچ نرمشی مشغول کارکردن هستید. هنگامی متوجهی این حالتها میشوید که بهشدت خسته هستید، با یک دست کمرتان را میگیرید تا دردش کمتر شود و با دست دیگر چشمهایتان را میمالید و به شکمتان که تازه جلو آمده نگاه میکنید. راهحل کلیدی این مشکلات این است که اجازه ندهید کارهای مختلف رویتان تأثیر بگذارد و باید بهطور مرتب به سلامتیتان توجه کنید. به این فکر کنید که چه کارهایی لازم است انجام دهید تا سلامتیتان حفظ شود. بهعنوان مثال تا رسیدن به محل غذاخوری قدم بزنید، آخر هفتهها کار نکنید و برای تعطیلاتتان برنامهریزی کنید. درغیر اینصورت، شغلتان روی همهی جوانب زندگیتان تأثیر منفی خواهد گذاشت.
۲. خانواده
اجازه ندهید خانوادهتان درگیر مسائل شغلیتان شوند. بسیاری از ما اینکار را میکنیم و فکر میکنیم که با شغلمان به خانوادهی خود توجه میکنیم. مثلا فکر میکنیم که «من به شغلم نیاز دارم تا پول بیشتری بهدست بیاورم و بتوانم فرزندانم را به مدارس غیرانتفاعی بفرستم». هرچند داشتن این افکار خوب است، اما به این هم فکر کنید که زیادهروی در کار میتواند خانوادهی شما را ناراحت کند. روزی به این نتیجه خواهید رسید که ارزش خاطرههای خوبی که باهم ساختهاید، از میزان پولی که بهدست آوردهاید بیشتر است.
۳. سلامت روانی
شغلی که به سلامت روانیتان آسیب برساند ارزش ندارد، حتی اگر پول خوبی بابت آن به شما بدهند. سلامت روانی چیزی است که ممکن است رئیستان به آن توجهی نکند، اما خودتان باید به فکر آن باشید. معمولا فضای زندگی شخصی و دوری از محیط کاری میتواند به حفظ سلامت روانی افراد کمک کند. درصورتیکه در یک روز (یا هفته) خیلی خوب کار میکنید و رئیستان انتظار کارهای بیشتری از شما دارد، بهسادگی بگویید «نه» و با دوستان و سرگرمیهایی که به آن علاقه دارید لذت ببرید. این کار سبب میشود سرحالتر و بدون استرس در محیط کاری خود حاضر شوید. بعد از آن حتی میتوانید ساعات بیشتری کار کنید؛ اما اینکه بتوانید در موقع لزوم به رئیستان نه بگویید و به برنامههای شخصیتان برسید، مهم و باارزش است.
۴. هویتتان
با اینکه شغلتان بخشی از هویت شما را تشکیل میدهد، این خطر وجود دارد که بعد از مدتی همهی شخصیت شما را تحتتأثیر قرار دهد. این شرایط را خود شما بهوجود آوردهاید، زیرا هنگامیکه به چیزهای مهم فکر میکردید، شغلتان بهعنوان موضوع مهمی در ذهنتان مطرح میشد. سعی کنید که خارج از محیط کاری شخصیت شادتر و بانشاطتری داشته باشید. این کار باعث میشود از استرس خلاص شوید، شخصیت فردی خود را رشد دهید و دچار افسردگی نشوید.
۵. دوستان و آشنایان
شاید بهدلیل شغلی که درحالحاضر دارید و موفقیتهایتان، به رئیستان مدیون باشید اما برای افرادی که به خاطر کارتان با آنها آشنا میشوید به رئیستان مدیون نیستید. آشنایی با این افراد بهدلیل تلاش و پشتکار زیاد خود شما است و دیگر جزو شبکهی دوستان و آشنایان شما هستند.
۶. اخلاق و درستکاری
اگر در کارتان درستکاریتان را زیرپا بگذارید، استرس زیادی را تجربه خواهید کرد. زمانیکه متوجه میشوید، اگر رئیستان چیزی از شما خواست که میدانید با باورهای شما منافات دارد به او بگویید که نمیخواهید کارها را بهشیوهی او انجام دهید. اگر رئیستان این حرف را نپذیرفت، احتمالا زمان آن رسیده است که آن شغل را ترک کنید.
کلام آخر
موفقیت نیازمند این است که بتوانید بهخوبی در همهی زمینهها، مرزهای لازم را ایجاد کنید و اگر بتوانید این کار را بهدرستی انجام دهید، حتما همهچیز سر جای درست خودش قرار خواهد گرفت.
شما چه کارهایی انجام میدهید تا این مرزها را در شغلتان ایجاد کنید؟ آنها را با ما درمیان بگذارید.
این موضوع اصلا عنوانش به مطلبش نمیخورد. چه وقت هایی باید به رئیستان نه بگویید باید شامل انتظارات، زیاده روی های مدیر، سرخوردگی های ناشی از عدم اعتماد بنفس باشه که بتونه راه حل نشون بده. این مقاله باید موضوعش چیزی شبیه کاهش فشار کاری، چه کنیم که استرس مزمن در کار نگیریم و چیزهایی از این قبیل. دقیقا از بند 7 و جمله پایانی هم معلومه که موضوع هیچ ربطی به عنوانش نداره
“موفقیت نیازمند این است که بتوانید بهخوبی در همهی زمینهها، مرزهای لازم را ایجاد کنید و اگر بتوانید این کار را بهدرستی انجام دهید، حتما همهچیز سر جای درست خودش قرار خواهد گرفت.”
سلام دوست عزیز، از اینکه مقاله رو به صورت دقیق مطالعه کردید و نظرتون رو با ما درمیون گذاشتید از شما ممنونم. بله دیدگاه شما هم درسته، اما یادمون باشه ویژگی اخلاقی آدم ها بسیار متفاوته. ممکنه خیلی از ما توانایی تعیین مرز بین کار و موضوعات مهم دیگر رو نداشته باشیم. این مقاله دررابطه با تعیین این مرزهای مهم است و همون جایی است که باید اولویت را به چیزهای دیگری غیر از کار داد و به رئیستان بگویید نه.
خیلی ممنون، استفاده کردم
سلام دوست عزیز، خوشحالم که براتون مفید بود. موفق باشید