وقتی کسی از ما متنفر است چگونه باید رفتار کنیم؟

21

وقتی کسی می‌گوید «اهمیتی نمی‌دهم مردم به من چه حسی دارند»، فقط دیواری احساسی دور خود کشیده‌ است. این فرد می‌خواهد از خود در برابر طرد‌شدن یا آسیب‌دیدن به دست دیگران محافظت کند. همه‌ی ما دوست داریم دیگران ما را دوست داشته باشند. انسان‌ها حیوانات اجتماعی هستند. روان‌شناس معروف آبراهام مازلو می‌گوید: «احساس عشق و دوست داشتن و نزدیک بودن به کسی کمک می‌کند تا به بالاترین درجه‌ی آگاهی و عقل برسیم». این مقاله را بخوانید تا ببینید اگر کسی از شما متنفر بود چه کار کنید.

همه‌ی ما برای زنده‌ماندن به دیگران نیاز داریم؛ از دوران نوزادی تا مدرسه و وقتی مشغول کار می‌شویم. تحقیقات زیادی هستند که نشان می‌دهند ارتباطات اجتماعی به افراد سالخورده کمک می‌کند تا بیشتر عمر کنند و خوشبخت‌تر باشند. سخت‌ترین نوع تنبیه سلول انفرادی است.

رونیکس

هرگز نمی‌توانید توانایی‌های خود را بدون کمک دیگران کشف کنید. در زندگی شخصی و کاری خود همیشه به کسانی نیاز دارید که با آنها حرف بزنید، به شما گوش دهند و اگر ایده‌ی بدی داشتید شما را از اجرای آن بازدارند. افراد به آینه‌های انسانی نیاز دارند که به آنها بگویند چقدر در طول یک‌ سال رشد کرده‌اند. این آینه‌ها هستند که نقاط قوت شما را نشان‌تان می‌دهند.


حتما بخوانید: هرم مازلو؛ آشنایی با سلسله مراتب نیازهای انسان از دید مازلو

سخت‌ترین تنبیه زندان انفرادی است

افراد معمولا فقط نقاط ضعف‌شان را به خودشان یادآوری می‌کنند. برای همین هم به دوستان و همکاران مورد اعتمادی نیاز دارند تا خودآگاهی را در خود افزایش دهند.

همه‌ی ما به‌شدت به ارتباطات اجتماعی نیاز داریم. برای همین هم عکس‌العمل‌های متفاوتی به طردشدن، قضاوت منفی، کنایه‌ها و حرف‌های نیش‌دار نشان می‌دهیم. این عکس‌العمل‌های از کمی رنجش خاطر گرفته تا ابتلا به افسردگی متفاوت هستند.

ولی می‌توانید یاد بگیرید که اگر کسی از شما خوشش نیامد، خیلی از کار او آزرده نشوید. باید آگاهانه بین تمایل به دوست‌داشته‌شدن و درک شرایط حاضر تعادل ایجاد کنید.

۱. عکس‌العمل تدافعی نشان ندهید و ارتباط را قطع نکنید

اولین قدم برای کنار آمدن با یک موقعیت منفی این است که عکس‌العمل خود را بشناسید. سعی نکنید احساسات خود را فرو ببرید. در عوض روزی چند بار از خود بپرسید: «چه حسی دارم؟» آیا در سینه احساس ترس می‌کنید؟ قلب‌تان از خیانت به درد آمده؟ شانه‌هایتان از عصبانیت خم شده؟ در دل احساس تحقیرشدگی می‌کنید؟ برای تشخیص دادن احساسات خود باید کمی تمرین کنید. اولین قدم این است که ببینید کدام احساس به سراغ‌تان آمده است. بعد از آن می‌توانید تصمیم بگیرید چه کار کنید.


حتما بخوانید: مدیریت احساسات با ۶ راهی که شخصیت شما را کامل‌تر می‌کند

۲. در مورد حقایق شرایط موجود فکر کنید

وقتی حس می‌کنید از فردی دوری می‌کنید یا حالت تدافعی گرفته‌اید، از خود بپرسید: «طرف مقابل می‌خواست چه کاری با شما بکند؟» آیا او وقعا می‌خواست به شما توهین یا خیانت کند؟ به شما بی‌احترامی کند یا شما را به‌مسخره بگیرد. مغز به‌شدت تلاش می‌کند از شما محافظت کند. بنابراین اگر ببیند احتمال آسیب اجتماعی وجود دارد، شرایط را تهدیدکننده درنظر می‌گیرد.

این فرایند منطقی نیست. وقتی به حرف‌های کسی عکس‌العمل نشان می‌دهید، از خود بپرسید: «منظورش از این حرف چه بود؟ می‌خواست مرا ناراحت کند؟ آیا بقیه به‌خاطر این حرف‌ها درمورد من قضاوت منفی می‌کنند؟» آیا می‌توانید از کسی بپرسید که می‌خواسته به شما توهین کند یا ایده‌ی شما را به‌سخره بگیرد؟ افراد معمولا از تأثیر حرف‌های خود آگاه نیستند. اگر بدانید طرف مقابل منظور خاصی نداشته احساس بهتری خواهید داشت.

۳. ابتدا ببینید نظر منفی او در مورد شخص شما‌ست یا ایده‌ی شما

وقتی کسی عمدا نسبت به شما منفی است

وقتی مغز احساس خطر‌ می‌کند، طوری عکس‌العمل نشان می‌دهیم که انگار مورد حمله واقع شده‌ایم. در این مواقع به صورت طبیعی همه‌ی حرف‌ها را به خودمان می‌گیریم. یک نفس عمیق بکشید و از خودتان بپرسید: «آیا طرف مقابل در مورد ایده‌ی من حرف می‌زد یا در مورد شخص خودم؟» اگر مطمئن نبودید یک نفس عمیق دیگر بکشید. احساس کنید که هوا وارد بدن شما می‌شود. این کار شما را درحال حاضر نگه می‌دارد و اجازه نمی‌دهد در افکار خود غرق شوید.

اگر می‌توانید به چشمان طرف مقابل خیره شوید. بعد دوباره سؤالات مورد دوم را از خودتان بپرسید. در این صورت می‌توانید مشخص کنید که آیا او با حرفش می‌خواسته به شما حمله کند، یا فقط یک اختلاف نظر کوچک دارد که می‌توانید آن را حل کنید.


حتما بخوانید: چطور هنگام مواجهه با نظرات مخالف، ذهن آرامی داشته‌ باشیم؟

۴. ببینید احساس طرف مقابل نسبت‌به شما برای‌تان مهم است یا نه

برخی افراد از شما خوش‌شان می‌آید. بعضی‌ها خوش‌شان نمی‌آید. آیا قضاوت طرف مقابل در مورد شما روی کار یا زندگی‌تان تأثیری دارد؟ اگر نه، چطور می‌توانید قید نیازتان برای دوست‌داشته‌شدن یا مورد‌احترام‌بودن توسط این فرد را بزنید؟ چه کار کنید که احساسات خود را خنثی نگه دارید و شما هم از او متنفر نشوید؟

سعی کنید افراد را همان‌طور که هستند قبول کنید. تلاش نکنید آنها را تغییر دهید یا بهتر کنید. با صبوری و محبت به حرف‌های آنها گوش دهید. در این صورت چه آن فرد از شما خوشش بیاید، چه نه، می‌توانید به سمت اهداف خود حرکت کنید. دکتر شارلوت کسل (Charlotte Kasl) نویسنده‌ی کتاب «اگر بودا نامزد داشت» می‌گوید: «وقتی سنسور شخصی خود را از کار می‌اندازید، می‌توانید به بهترین‌ها دست یابید. طرف مقابل را در ذهن خود ببخشید و از اشتباهات او بگذرید. در این صورت می‌توانید خودتان را هم ببخشید که از او ترسیدید یا عصبانی شدید.»

تمام تلاش خود را بکنید و از همه‌ی امکانات خود استفاده کنید. اهمیت دادن به اینکه بقیه از شما خوش‌شان می‌آید یا نه، فقط مهم‌ترین دارایی شما را هدر می‌دهد: انرژی شما را.


در ادامه بخوانید: درک احساسات دیگران با چند ترفند ساده اما کارا

چگونه می‌توانید بر صدا و لحن و شیوه بیان خود مسلط‌تر شوید تا ارائه تاثیرگذارتری داشته باشید؟

۱۰،۰۰۰ تومان

منبع psychologytoday
ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

آخرین دیدگاه‌ها (از 21 دیدگاه)
  1. Chanmina می‌گوید

    مطلب خوبی بود 🙂 من تو زندگیم همیشه یاد گرفتم که خوبی کن به همه همه چی اوکی میشه ولی تهش چی یا کتک خوردم یا خنجر زدن به قلبم بخدا خسته شدم از دوستای فیکو و اینچیزا واقعا نمیفهمم آخه من هیچ بدی در حق این آدمایی که اذیتم میکنن نکردم ولی اونا همش منو آزار میدن همه از لحظا جسمی و هم روحی کلا من بچگی خوبیم نداشتم همیشه ی خدا تنها بودم با چند نفر حتا سعی کردم دوستی کنم تهش همشون فقط تظاهر کردن دوستمن واقعا راسته که میگن تو از انسانیت فقط اسمشو داری رفیق های منن اکثرن همین بودن و من بارها سعی کردم روحیه خوبی به خودم بدم ولی همیشه درگیرم .کمکم کنید لطفا خواهش میکنم 🙏:)

    1. honey می‌گوید

      توی زندگیت تمامی انسان هایی که میان توی زندگیت یه جور امتحانن که خدا ازت میگیره که قوی ترت کنه ، تو باید سعی کنی توی دوست پیدا کردن دقت کنی ، و وابسته به کسی نباشی سعی کن یه بار تو با کسی ارتباط برقرار نکنی بزار اونا بیان سراغت ، در ضمن کسایی که اذیتت میکن ، عقده ای ان یا بدن ، ممکنه همه اینا توی یه محیط سالم بزرگ نشدن و خانواده ی سالم ندارند و توی خونه شون همیشه دعوا و اختلافاتی هس
      سعی کن یه مدت آدمای اطرافت رو امتحان کنی ، در ضمن قوی باش(:

  2. منم دیگ می‌گوید

    نمدونم چرا ولی به خاطر شخصیت شوخم بعضی ها زیاد ازم خوششون نمیاد مثله نمیاندمون که خیلی جدیه با شخصیتم کنار نمیاد

  3. معلول بنده خدا می‌گوید

    من چکار کنم ازبچگی معلول شدید بودم زندگیم باحسرت گذشت از بخت سیاهم برادم براثرتصادف فوت کردن و ی پسر ۳ ساله داشت وطبق رسوم غلط من ۱۶ ساله رو مجبور کردن با زن داداشم که ده سال از من بزرگتره عقد کردیم و بدون حتی ی جشن خیلی کوچیک خانوادگی مثل بی کس ها زنم دادن پسر بزرگ شد وزن گرفت و هیچ نگفت عمو تو آدمی .توعروسیش محل سگ نذاشت تا پسر خودم زن گرفت ،تهرانیه اولش خیلی خوب بود ولی خرم کرد ،الان دوساله بی دلیل اصلا باهام حرف نمیزنه وجوری رفتار میکنه که دارم دق میکنم جلو پسر نامردم و زنم جوردیگه رفتار میکنه ولی ی لحظه نیستن مثل مار نیشم میزنه انقدر حرومزاده اس کسی حرف من بدبخت باور نداره .تورو خدا بفرمایید چکار کنم که این عروس بی شعور اصلا برام بی اهمیت بشه .دارم افسرگی میگیرم