افسردگی پنهان چیست و چه علائمی دارد؟
بسیاری از افراد میکوشند افسردگیشان را پنهان کنند. کسانی که به افسردگی پنهان دچارند، بهراحتی میتوانند افسردگی خود را از دیگران مخفی کنند بهطوری که کسی متوجه وضعیتشان نشود. این افراد پشتِ نقابی از شادی و خوشحالی، چهرهٔ افسردهٔ خود را میپوشانند. مبتلایان به افسردگی پنهان نمیخواهند، شدت مشکل خود را بپذیرند. آنها فکر میکنند که اگر سرگرم زندگی عادی شوند، افسردگی بهمرور زمان از بین میرود. در برخی موارد، چنین چیزی امکانپذیر است؛ اما برای بیشتر افراد، نتیجهٔ پیگیرینکردن افسردگی پنهان، چیزی جز تداوم احساس تنهایی و غم نخواهد بود.
نشانههای افسردگی پنهان
پنهانکردن سگ سیاه افسردگی، یکی از روشهایی است که بسیاری از مبتلایان دنبال میکنند. آنها از احساسات خود سخن نمیگویند و نمیخواهند بار مشکلاتشان را بهدوش دیگران انتقال دهند. اما شما به اطرافیان خود دقت کنید و ببینید که اگر در میان رفتارهای آنها یکی از علائم زیر دیده میشود، احتمالا به افسردگی پنهان دچار هستند و تلاش میکنند تا چیزهایی را از شما پنهان کنند. در ادامه به ۶ علامت افسردگی پنهان اشاره خواهیم کرد:
۱. بروز عادتهای جدید و غیرعادی در خواب و خوراک
تغییر عادتهای همیشگیِ یک فرد در زمینهٔ خوردن و خوابیدن، نشان میدهد که مشکلی رخ داده است. خواب، بنیان سلامت جسمی و روحی است. چنانچه شخصی از اطرافیانتان بهخوبی نمیخوابد؛ یعنی یا نمیتواند به خواب برود یا بیش از حدِ معمول در طول روز میخوابد، احتمال دارد که دچار افسردگی پنهان شده باشد. افسردگی پنهان در برخی دیگر از افراد بهشکل مصرف غیرعادیِ الکل و غذا بروز میکند.
افراد افسرده برای پرکردنِ خلأهای درونی خود، به پرخوری روی میآورند. مصرف نوشیدنیهای الکلی هم راهی برای دورکردنِ غم و تنهاییِ ناشی از افسردگی است. البته بروز رفتارهای غیرعادی در زمینهٔ خوردن و خوابیدن فقط بهشکل زیادهروی بروز نمیکند؛ بلکه برخی افرادِ مبتلا به افسردگی پنهان، دچار کم خوابی میشوند یا میل و اشتیاقشان را نسبت به خوردن از دست میدهند؛ زیرا هیچ احساس شادی و لذتی به آنها دست نمیدهد و خوردن و خوابیدن بهنظرشان بیمعنا میشود.
۲. بهانهتراشی و پنهانشدن پشت نقاب شادی
همهٔ ما با افرادی روبهرو شدهایم که کوشیدهاند احساسات حقیقیشان را پشت نقابی از شادی پنهان کنند. این رفتار تا حدی در همهٔ ما وجود دارد؛ اما اگر با فردی که به افسردگی پنهان دچار شده، بیشتر همنشینی کنید، این نقاب بهمرور قدرتش را از دست میدهد و پرده از رازِ فرد برمیدارد. دقیقا به همین خاطر است که افرادِ مبتلا به افسردگی، تمایل چندانی به معاشرت با دیگران ندارند و فقط در مواقع ضروری با دیگران ارتباط برقرار میکنند. در نتیجه، همیشه بهانهای برای بههمزدن قرار شام، شرکتنکردن در مهمانی و رفتوآمد با دیگران مطرح میکنند. کشف چهرهٔ اصلی افسردگی از پشت نقاب شادمانیِ ساختگی، کار دشواری است. گاهی اوقات، با شکلگرفتن یک فضای صمیمی و صادقانه میان شما و فرد افسرده، بخشی از افسردگی او نمایان میشود.
۳. فلسفهبافیهای غیرعادی
افرادی که افسردگی خود را پشت نقاب شادی پنهان میکنند، در گفتوگوهای خود با شما معمولا بهسراغ موضوعات فلسفی میروند. یعنی اموضوعاتی که معمولا دربارهٔ آنها صحبت نمیکردند. مثلا احتمال دارد بهسراغ موضوعاتی مانند معنای زندگی یا دستاوردهای خود در زندگی بروند؛ حتی ممکن است به مقولهای مانند خودکشی هم بپردازند و مثلا از افکارِ گاهبهگاهشان دربارهٔ آسیبزدن به خود و مردن صحبت کنند. جستوجوی شادی و یافتن مسیری برای خوشبختی هم از موضوعات دیگری است که احتمالا فرد افسرده در فلسفهبافیهایش با شما مطرح میکند. چنین مباحثی نشان میدهد که فرد از درون با افکاری سیاه دستوپنجه نرم میکند؛ افکار سیاهی که جرئت مطرحکردن آنها را ندارد.
۴. درخواست کمک و سپس پسگرفتن این درخواست
مبتلایان به افسردگی پنهان، تلاش زیادی برای مخفینگهداشتن مشکل خود از دیگران میکنند. اما گاهی اوقات، این مقاومت در پنهانکاری را کنار میگذارند و با شخصی دیگر دربارهٔ مشکلشان صحبت میکنند. حتی ممکن است قدمی برای رفع مشکل بردارند و برای دیدار با مشاور یا درمانگر پا پیش بگذارند. حتی تعداد انگشتشماری از بیماران افسرده، حاضر به شرکت در نخستین جلسهٔ درمان هم میشوند. اما این اقدامها تداومی ندارد و فرد پس از مطرحکردن مشکلش، بهسرعت پشیمان میشود و احساس میکند که زیادهروی کرده است. چنین فردی بر این باور است که کمکگرفتن برای بهبودی بهمعنای پذیرش افسردگی است. بیشتر افرادِ مبتلا به افسردگی چنین رفتاری دارند و دوست ندارند که با پیگیری درمان، بیماری را بپذیرند؛ ضمن اینکه احساس میکنند، هیچکس نباید ضعفشان را ببیند.
۵. ابراز احساسات بهشکلی اغراقآمیز و شدید
احساسات افرادِ مبتلا به افسردگی پنهان بهشکلی قویتر و شدیدتر نسبت به دیگران بروز پیدا میکند؛ مثلا شخصی که بهطور عادی، برای صحنههای یک فیلم، گریه نمیکند چنانچه به افسردگی پنهان دچار باشد، با دیدن صحنههای تلخ و ناراحتکننده، زیر گریه میزند؛ یا اگر این فرد در دوران سلامت، بهندرت دچار عصبانیت میشده، در دوران افسردگی به محرکها شدیدتر پاسخ میدهد. بهفرض، اگر رانندهای در خیایان، مسیرش را سد کند، عصبانیتی فراتر از خشمی عادی از خود بروز میدهد. دربارهٔ ابراز محبت هم برخی افراد افسرده، اغراق میکنند. این افراد میکوشند تا احساسات ناشی از افسردگی خود را شدیدا کنترل کنند و به همین خاطر، احساسات و عواطف دیگرشان بهشدت غلیظ و پرشور ابراز میشود.
۶. نگاهی به دور از خوشبینی به مسائل
روانشناسان، به داشتن نگاهی با میزان خوش بینی اندک، «واقعبینیِ افسردگی» میگویند. وقتی شخصی دچار افسردگی پنهان میشود، به دنیای پیرامون خود و آثار خود بر آن، نگاهی همراه با واقعبینی پیدا میکند. این در حالی است که افراد سالم معمولا به قضایا خوشبینتر مینگرند و انتظاراتی بیش از ظرفیتهای واقعی دنیا و خود در نظر دارند. برای نمونه، افراد سالم، از عملکرد خود در انجام کارهای گوناگون رضایت بیشتری نسبت به افراد افسرده دارند؛ این افراد، نگاهشان همراه با خوشبینی است اما در واقع، آنقدر هم که فکر میکنند، خوب عمل نکردهاند (مور و فِراسوکو، ۲۰۱۲).
واقعبینی افسردگی معمولا بهعنوان نشانهای از افسردگی نمایان نمیشود؛ زیرا واقعگراییِ موجود در رفتار چنین فردی، بسیار عادیتر از رفتار فردی است که دچار بیماری افسردگی است. مثلا وقتی فرد افسرده، پس از چهار بار تلاش برای دریافت ترفیع و ارتقا، همچنان موفق به کسب آن نشده است، رفتاری متفاوت با فردی سالم در این باره از خود نشان میدهد. فرد سالم در این مواقع میگوید: «این بار دیگر ترفیع میگیرم» اما فرد افسرده میگوید: «دوباره تلاشم را میکنم؛ اما احتمال دریافت ترفیع چندان قوی نیست».
نشانهٔ مهم: خشم و زودرنجی
برخی افراد افسرده در ظاهر تفاوتی با دیگران ندارند. البته بروزنکردن نشانهای مبنی بر افسردگی تا حد زیادی به توانایی آن فرد در پنهانکردن عواطف و مدیریت احساساتش هم وابسته است؛ اما اگر فردی مدام در برخورد با افراد مختلف دچار خشم و زودرنجی میشود، باید به وجود افسردگی پنهان در او شک کرد.
در افسردگی غم به لایههای عمیق زندگی نفوذ کرده و اختلالاتی در احساسات و رفتار شما بهوجود میآورد. اگر احساس افسردگی دارید، حتما با کمک یک روانشناس متخصص مشکل را ریشهیابی کنید و برای حل آن راهکار بگیرید.برای ارتباط با مشاور متخصص افسردگی روی دکمه زیر کلیک کنید.
افسرده نیستم ولی چند وقت اهنگ عاشقانه گوش میدم احساستم بالا رفته خخخخخ حالا نمیدونم چمه ولی کلا حل نمیکنم با الانم😆😆😆😆
جالبه که از احساساتیشدنتون لذت نمیبرید و خوشتون نمیاد. در هر حال امیدواریم که همیشه شاد و راضی باشید دوست عزیز
سلام،
ممنونم از مطالب مفید شما
به نظرتون میشود به نتایج سایت های مختلف اینترنتی درباره ی افسردگی داشتن یا نداشتن اعتماد کرد؟
من شخصا چند ماهه که واقعا بی خوابی خستگی مفرط خوردن غذای کم تر یا گریه کردن و یا برعکس با وجود اسنکه بخوام نتوانم گریه کنم و …
رو تجربه کردم و در ماه اخیر بدتر هم شدن و با سردرد همراه شده و حدود چندین سایت شاید ۱۰ سایت رو هم چک کردم و اثرا می گفتن افسردگی شدید و یا نسبی رو به شدید….
تمام افرادی که من رو میناسند حتی خانواده من رو فردی برونگرا و خیلی شاد و مثبت میبینن…در صورتی که اینجوری بودم و الان هم وانمود می کنم اینطوری هستم…انگار بیرون زا اتاقم یه ادم و داخل اتاقم یه ادم دیگم…
و اصلا جرئت گفتنش رو هم ندارم چون از قضاوت شدن خیلی میترسم اگر کسی دعوام بکنه هم ناراحت میشم ولی نه به اندازه ی قضاوت شدن و یا حتی یه جمله یا یه کلمه بد منفی درباره ی من مخصوصا اگر تکرار بشه!
حتی چندین بار هم امتحان کردم ببینم میتونم بگم یا نه و اولش رو با یه حرف ساده و غیر مستقیم مثل حرف زدن درباره ی کسی که افسرده هست یا بیماری های روانی تا نظر خانوادم رو بدونم ببینم واکنششون چیه و اصلا خوب نیست و یا وقتی یکم خیلی کم از حس هایی که دارم رو براشون بگمکتنها چیزی که میشنوم اینه:
این فکرا رو بریز دور چون بدرد نمی خورند چرا ذهنت رو مشغول می کنی؟!باید به درست برسی و همیشه نگران درست باشی….
واقعا دیگه جرئت ندارم بگم و هیچوقت به کسی گریه کردنم رو نشون نمیدم…
ببخشید خیلی طولانی شد ولی واقعا در این باره چندین ماهه صحبت نکردم و نقش بازی کردن و یا لبخند الکی یا ساکت بودن خیلی دیگه عذاب آوره…
می خواستم بپرسم که آیا میشه من خودم به تنهایی بدون اینکه کسی متوجه بشه افکارم رو و روحیه ام رو تغییر بدم؟
سلام دوست عزیز.
خوشحالیم حال روحیت برات مهمه و دغدغه داری که بهترش بکنی.
درباره سؤال اولت (به نظرتون میشود به نتایج سایت های مختلف اینترنتی درباره ی افسردگی داشتن یا نداشتن اعتماد کرد؟)، خیلیخیلی بستگی داره به اعتبار اون وبسایت؛ اما بهتره همیشه این رو مدنظر داشته باشی که همیشه مراجعه به مشاور یا روانشناس بهترین و مطمئنترین راهه. درباره سؤال دومت (می خواستم بپرسم که آیا میشه من خودم به تنهایی بدون اینکه کسی متوجه بشه افکارم رو و روحیه ام رو تغییر بدم؟)، باید بگیم که بله! میتونی با کمک مطالعۀ کتابها، راهنماییهای مشاور، و خوندن مقالات معتبر، خودت بهمرور افکار و روحیاتت رو بهبود ببخشی. اتفاقاً ما هم توی «چطور» مقالههای خیلی خوبی داریم که میتونه خیلی کمکت کنه (معرفی کتاب هم داریم).
بههرحال، همین که به مشکلت فکر میکنی و برای بهبودش وقت میذاری، نیمی از راه رو طی کردهای. ما توی «چطور» برات آرزوی موفقیت میکنیم. 🙂
سلام
خیلی ممنونم از راهنماییتون
اتفاقا بعد از نوشتن اون پیام و مطالعه ی بیشتر و مثبت اندیشی یکم تونستم قضیه رو بهتر کنم ولی خب مثل یه این میمونه که روی یه طناب نازک بین خوشحالی و افسردگی باشم پس باید خیلی حواس ادم جمع باشه که دوباره به اون حال قبلی برنگرده و فعلا تونستم رکورد بزنم و تقریبا ۵ یا ۶ روزه که تونستم خوشحال بمونم 💐☺
جالب بود تابحال مقاله به این کاملی درباره خودم نخونده بودم
خوشحالیم که با ما همراهید. عاطفه عزیز هر مشکلی راهی دارد. شما هم حتما و قطعا میتوانید افسردگی را کنار بزنید.
خسته شدم .!!!خیلی زیاد