کتاب نظریه انتخاب؛ برای کسانی که بهدنبال رضایت از زندگی هستند
آیا با وجود روابط زیاد، داشتن شغل و درآمد، هنوز هم احساس عمیق خوشحالی و رضایت ندارید؟ به نظر شما نبود این رضایت درونی ناشی از چیست؟ سهم شما از نداشتن این رضایت چقدر است؟ حس رضایت از زندگی به کیمیای دنیای امروز تبدیل شده که همه درتلاشاند تا آن را به دست بیاورند، اما ظاهرا هنوز هم خیلی از ما از داشتن آن محرومیم.
دکتر گلاسر ریشهٔ این نارضایتی را در روابط انسانی و البته انتخابهای ما میداند و در کتاب نظریه انتخاب سعی دارد تا به ما آموزش دهد که چگونه روابط سالم و راضی کنندهای داشته باشیم و با انتخابهای درست، کنترل رفتارمان را در دست بگیریم. دراین مطلب با کتاب نظریه انتخاب اثر متفاوت دکتر گلاسر، آشنا میشویم.
شناسنامه کتاب
- عنوان: نظریه انتخاب
- نویسنده: دکتر ویلیام گلاسر
- تعداد صفحات: ۴۳۰
درباره کتاب نظریه انتخاب
نظریه انتخاب برای اولین بار از سوی دکتر ویلیام گلاسر ارائه شد که که برمبنای واقعیتدرمانی است. واقعیت درمانی زیرمجموعهای از روان درمانی است که در آن درمانگر مبتنی بر واقعیت و حال زندگی فرد به درمان او میپردازد؛ برخلاف سایر روشهای درمانی که براساس کاوش در گذشتهٔ فرد به دنبال درمان است. دکتر ویلیام گلاسر روانپزشکی است که با تجویز داروهای شیمیایی و رواندرمانی براساس گذشته بیمار مخالف بود به همین دلیل نظریه انتخاب را ارائه کرد.
او در این نظریه و در این کتاب بیان میکند که رفتارهای ما دو بعد بیرونی و درونی دارند. از این رو برای مدیریت این رفتارها دو روش کنترل بیرونی و درونی داریم. او بر این باور است که درمان با کنترل درونی بسیار مؤثرتر از کنترل بیرونی است: «ممکن است پدر، مادر یا معلمی باشید که میخواهد کودک را وادار کند بهتر درس بخواند. شاید هم رئیسی باشید که زیردست خود را مجبور میکند کاری را انجام بدهد که از نظر او بیارزش است. تاوقتی که معتقدیم میتوانیم دیگران را کنترل کنیم یا دیگران ما را کنترل کنند، احساس بدبختی خاموش نخواهد شد.»
ویلیام گلاسر معتقد است که انسان به واسطهٔ اینکه موجودی اجتماعی است، روابط عاطفی و اجتماعی او اصلیترین نیازش را تشکیل میدهد. پس اگر به هر دلیلی، شخصی با اطرافیان خود مشکل داشته باشد و نیازهای عاطفیاش ارضا نشوند، بیمار میشود. او در مورد کتابش میگوید: «این کتاب دربارهٔ اهمیت روابط خوب در زندگی موفق است. در این کتاب میخواهم بگویم که بهجز بیماری، فقر و مصائب و عوارض کهنسالی، سایر مشکلات مهم بشر مثل خشونت، بزهکاری، بدرفتاری با کودکان، بدرفتاری با همسر، اعتیاد به الکل و مواد مخدر، شیوع روابط جنسی زودهنگام و بدون عشق و ناراحتیهای هیجانی، معلول روابط غیررضایتبخش هستند. کل کتاب بیان این قضیه است و نشان میدهد که چهکار کنیم تا با یکدیگر بهتر کنار بیاییم.»
کتاب از دو بخش اصلی و ده فصل تشکیل شده است. در بخش اول کتاب، بیشتر به توضیح و تشریح مسئله کنترل بیرونی و درونی و نیازهای انسان پرداخته شده و در ادامه در بخش دوم، راهکارهای عملی در زمینه روابط ارائه شده است.
بخش اول: نظریه
- فصل اول: ما به یک روانشناس جدید نیاز داریم
- فصل دوم: نیازهای اساسی و احساسات
- فصل سوم: دنیای کیفی شما
- فصل چهارم: رفتار کلی
- فصل پنجم: جور بودن شخصیت و قوت نیازها
- فصل ششم: تعارض و واقعیت درمانی
- فصل هفتم: خلاقیت
بخش دوم: عمل
- فصل هشتم: عشق و ازدواج
- فصل نهم: اعتماد و خانواده شما
- فصل دهم: آموزش، تعلیم و تربیت و مدارس کیفی
در واقع دکتر گلاسر به دنبال این است تا با دستهبندی روابط انسانی به چهاردستهٔ والدین و فرزندان، همسران، معلم و شاگرد و مدیر و کارمند، آسیبهای روابط انسانی را تفکیک و به هرکدام به صورت ویژه بپردازد.
به طور خلاصه دکتر گلاس در تئوری انتخاب میخواهد با مطالعهٔ این کتاب به این نتیجه برسیم که: «خود ما هستیم که تمام اعمالمان از جمله احساس بدبختیمان را انتخاب میکنیم. دیگران نه میتوانند ما را بدبخت کنند و نه خوشبخت. تمام چیزی که از دیگران میتوانیم بگیریم و تمام چیزی که به دیگران میتوانیم بدهیم، اطلاعات است. ما تمام اعمال، افکار، احساسات و حتی بخشی از فیزیولوژی خود را انتخاب میکنیم.»
درباره نویسنده
ویلیام گلاسر متولد سال ۱۹۲۵ در ایالت اوهایو آمریکاست. او که در ابتدا در رشتهٔ مهندسی شیمی مشغول به تحصیل شد، پس از فارغالتحصیلی در رشته روانشناسی ادامه تحصیل داد تا در ۲۸ سالگی روانپزشک شود. عمدهٔ شهرت او به خاطر روش واقعیتدرمانی است و معروفترین اثر او نیز کتاب نظریه انتخاب است. علاوه بر روان درمانی و تالیف کتاب، او یک مؤسسه به نام خود تاسیس کرد و افراد زیادی را در زمینه کاری خود آموزش داد. او در سال ۲۰۱۳ و در سن ۸۸ سالگی درگذشت.
آیا این کتاب برای شماست؟
این کتاب برای شماست اگر حس رضایتمندی از زندگی و البته روابطتان ندارید. اگر با والدین، فرزند، شاگرد و حتی معلم و کارفرما خود به مشکل برخوردهاید، این کتاب به شما کمک میکند تا روابط خود را نه با تلاش برای تغییر دیگران، بلکه با اصلاح کردن انتخابهایتان بهبود دهید.
بخشهایی از کتاب
بذر تمام بدبختیهای ما در سالهایی کاشته میشود که با آدمهایی سروکار داریم که معتقدند نهتنها دریافتهاند چهچیزی برای خودشان درست است بلکه صلاح دیگران را نیز میدانند. آنها با توسل به این اکتشاف خود و سنت مخربی که هزاران سال است بر فکر آنها سایه افکنده، احساس میکنند وظیفه دارند ما را مجبور کنند کاری را که از نظر آنها درست است، انجام بدهیم. بزرگترین منبع بدبختی انسان، نحوه مقاومتش دربرابر این اجبار است. نظریه انتخاب، مخالف سنت باستانی «من صلاح تو را می دانم» است. کل این کتاب تلاشی برای جواب دادن به این سوال بسیار مهم است که تقریبا همه هنگام بدبختی و ناراحتی از خود میپرسیم: چطور میتوانم طبق میل خودم زندگی کنم و همزمان با کسانی که به آنها نیاز دارم، کنار بیایم؟