علائم افسردگی شدید، عوامل ایجاد، راه‌های تشخیص و درمان آن

زنان بیشتر در معرض افسردگی شدید هستند یا مردان؟

26

احساس مداوم یأس و ناامیدی از دچارشدن به افسردگی حکایت دارد. به این حالت، افسردگی بالینی نیز گفته می‌شود. با وجود افسردگی شدید، امکان کارکردن، مطالعه، خوابیدن، خوردن و معاشرت با دوستان و لذت‌بردن از فعالیت‌های مختلف دشوار می‌شود. برخی از افراد فقط یک‌بار به افسردگی شدید مبتلا می‌شوند؛ اما برخی دیگر نیز این مشکل را چندین بار در طول زندگی‌شان تجربه می‌کنند. افسردگی شدید، گاهی‌اوقات از نسلی به نسل دیگر خانواده منتقل می‌شود؛ اما در افرادی که سابقه‌ی خانوادگی ندارند نیز امکان وقوع دارد. همراه ما باشید تا با علائم افسردگی شدید و نیز درمان افسردگی شدید در زنان و مردان بیشتر آشنا شوید.

افسردگی شدید چیست؟

همه‌ی افراد گاهی در زندگی خود احساس غم و افسردگی می‌کنند؛ اما در افسردگی بالینی این غم و یأس در بیشتر اوقات روز با بیمار همراه است. گاهی‌ اوقات این افت انرژی و افسردگی در صبح‌ها نمود بیشتری دارد. فرد افسرده به انجام فعالیت‌ها، داشتن روابط و انجام امور روزانه و طبیعی تمایل و علاقه‌ای ندارد. اگر این ویژگی‌ها هر روز به‌مدت حداقل دو هفته به طول بینجامند، جزو نشانه های افسردگی شدید در فرد هستند. بنا به گزارش دی‌.اس.ام-۵ (DSM-5) افسردگی شدید علائم دیگری نیز دارد. این علائم از این قرار است:

  • احساس خستگی و بی‌انرژی‌بودن در طول شبانه‌روز؛
  • احساس گناه و بی‌ارزش‌بودن در طول شبانه‌روز؛
  • ناسازگاری و اختلال در تمرکز؛
  • پرخوابی یا بی خوابی در طول شبانه‌روز؛
  • کاهش علاقه و لذت محسوس در انجام تقریبا تمام فعالیت‌های روزانه که به این حالت در روانشناسی، انهدونیا (anhedonia) یا ناتوانی در لذت گفته می‌شود و بنا بر مشاهدات دیگران از فرد، مشخص می‌شود؛
  • تلاطم و پریشانی و بی‌تحرکی؛
  • فکرکردن مدام به خودکشی و مرگ؛
  • اضافه وزن یا کاهش وزن محسوس، (تغییر پنج‌درصدی به‌شکل افزایش یا کاهش وزن در طول یک ماه)

افسردگی شدید بیشتر چه کسانی را تهدید می‌کند؟

افسردگی شدید مشکلی شایع در تمام جهان است. برای نمونه بنا به گزارش مؤسسه‌ی ملی سلامت روان آمریکا، افسردگی شدید، ۶٫۷درصد از جمعیت بالای ۱۸ سال این کشور را تحت‌تأثیر قرار داده است و ۲۰تا۲۵درصد از بزرگ‌سالان در طی زندگی خود با مشکل افسردگی شدید دست به گریبان می‌شوند. افسردگی شدید در افراد مسن، نوجوانان و کودکان نیز ایجاد می‌شود؛ اما اغلب این مشکل در این افراد تشخیص داده نمی‌شود و درمانی نیز صورت نمی‌گیرد.

مقایسه افسردگی شدید در زنان و مردان

افسردگی شدید -زنان در معرض خطر

زنان دوبرابر مردان به افسردگی بالینی دچار می‌شوند. تغییرات هورمونی در سن بلوغ، دوران قاعدگی، دوران بارداری، سقط جنین و یائسگی احتمال و خطر ابتلا به افسردگی شدید را افزایش می‌دهد. سایر عواملی که زنان آسیب‌پذیر و حساس از نظر زیستی را در خطر ابتلا به افسردگی شدید قرار می‌دهد، از این قرار است: استرس زیاد در خانه یا محل کار، عدم ایجاد توازن و تعادل در زندگی و کار، نگهداری و مراقبت از والدین سال‌خورده و بزرگ‌کردن فرزند به‌تنهایی.

اصلی‌ترین علائم افسردگی شدید در مردان چیست؟

آمار افسردگی در مردان به‌شکل محسوسی کم‌تر گزارش شده است و احتمالا این موضوع از نظر و بررسی‌ها جا مانده است؛ زیرا مردانی که از این مشکل رنج می‌برند، کم‌تر درباره‌ی آن صحبت می‌کنند و به‌ندرت به‌دنبال دریافت کمک برای رفع آن هستند. علائم افسردگی شدید در مردان به‌شکل‌های مختلفی بروز می‌یابد که برخی از آنها از این قرارند: کج‌خلقی، عصبانیت یا سوءمصرف موادمخدر یا الکل و استفاده از موادی که خود می‌توانند از عوامل افسردگی باشند تا نتیجه‌ی آن.

سرکوب احساسات منفی ممکن است منجر به رفتارهای خشونت‌آمیز با نمود بیرونی و درونی شود؛ یعنی هم خود فرد و هم اطرافیان را در معرض خطر قرار دهد و نتایجی همچون خودکشی، قتل و بیماری به‌همراه داشته باشد.

چه عواملی باعث تحریک افسردگی شدید می‌شود؟

برخی از محرک‌ها و عوامل متداول در ایجاد افسردگی بالینی از این قرار هستند:

  • فقدان عزیزان به‌علت طلاق، مرگ یا جدایی؛
  • انزوای اجتماعی یا احساس محرومیت؛
  • تغییرات اساسی در زندگی مانند نقل مکان، فارغ‌التحصیلی، بازنشستگی، تغییر شغل و…؛
  • تضاد و اختلاف‌های شخصی در روابط، با شریک و همسر یا مافوق خود؛
  • در معرض آزار جنسی، جسمی یا احساسی قرارگرفتن.

افسردگی شدید چگونه تشخیص داده می‌شود؟

افسردگی شدید- تشخیص

متخصصین سلامت مانند پزشکانِ مراقبت‌های اولیه یا روان‌پزشکان می‌توانند با ارزیابی و معاینه‌ی پزشکی وضعیت افسردگی را بررسی کنند. مشکل افسردگی شدید با آزمایش و بررسی معمولی در ملاقات با پزشک قابل‌شناسایی است. پزشک با پرسش از سابقه‌ی شخصی و خانوادگی فرد در زمینه‌ی افسردگی شدید و بررسی علائم این بیماری می‌تواند به تشخیص درستی از وضعیت فرد دست یابد.

برای تشخیص افسردگی شدید نیازی به آزمایش خون، عکس‌برداری یا سایر تست‌های آزمایشگاهی نیست. با این وجود ممکن است پزشک معالج به کمک آزمایش خون به شناسایی سایر مشکلات پزشکی بپردازد که نشانه‌هایی مشابه افسردگی دارند؛ برای مثال، کم کاری تیروئید می‌تواند موجب بروز علائمی مشابه علائم افسردگی شود. مصرف و سوءمصرف الکل و موادمخدر، برخی داروها و سکته مغزی نیز علائم مشابهی دارند.

درمان افسردگی شدید در زنان و مردان چگونه است؟

افسردگی شدید یا بالینی، بیماری‌ای جدی، اما قابل‌درمان است. بنا به شدت علائم بیماری، پزشکِ مراقبت‌های اولیه یا روان‌پزشک ممکن است درمان دارویی با مصرف داروهای ضدافسردگی را تجویز کند. روان درمانی و بحث‌درمانی نیز برای رسیدگی به ابعاد عاطفی افسردگی تجویز می‌شوند. در بعضی مواقع برای تقویت اثربخشی درمان، در کنار داروهای ضدافسردگی از داروهای دیگر نیز کمک گرفته می‌شود. داروهای مختلف اثرات متفاوتی روی افراد گوناگون دارند؛ بنابراین پزشک معالج باید انواع و دُزهای مختلفی از دارو را برای رسیدن به بهترین نتیجه بررسی کند. گزینه‌های دیگری نیز برای درمان افسردگی بالینی وجود دارد. درمان با ضربه‌ی الکتریکی تشنج‌آور موسوم‌به ECT یا شوک‌درمانی نیز از سایر موارد درمان افسردگی بالینی هستند. این درمان‌ها در صورتی استفاده می‌شوند که داروها تأثیرگذار نباشند یا علائم بیماری بسیار شدید باشد.


حتما بخوانید: ۱۰ ماده غذایی که با افسردگی مبارزه می‌کنند

آیا می‌توان از افسردگی شدید جلوگیری کرد؟

افسردگی شدید- جلوگیری

اگر شخصی یک بار به افسردگی شدید دچار بشود، احتمال دارد بعد از بهبود در مقاطع زمانی دیگر دوباره به این مشکل مبتلا شود. بهترین روش برای جلوگیری از بروز دوباره‌ی مشکل، شناخت و آگاهی‌یافتن از دلایل و محرک‌های افسردگی است که قبل‌تر در متن به آنها اشاره شد و البته ادامه‌ی مصرف داروهای تجویزشده از سوی پزشک برای جلوگیری از بازگشت افسردگی بالینی نیز بسیار مهم است، ضمن اینکه باید علائم افسردگی بالینی را شناخت و در صورت بروز هریک از آنها سریع با پزشک درباره‌ی علائم صحبت و گفت‌وگو کرد.


در ادامه بخوانید: ۵ باور نادرست درباره‌ افسردگی که در میان بسیاری از مردم رواج دارد
برای از بین بردن احساس افسردگی چه کاری انجام دهیم؟

در افسردگی غم به لایه‌های عمیق زندگی نفوذ کرده و اختلالاتی در احساسات و رفتار شما به‌وجود می‌آورد. اگر احساس افسردگی دارید، حتما با کمک یک روانشناس متخصص مشکل را ریشه‌یابی کنید و برای حل آن راهکار بگیرید.برای ارتباط با مشاور متخصص افسردگی روی دکمه زیر کلیک کنید.

هشدار! این مطلب صرفا جنبه آموزشی دارد و برای استفاده از آن لازم است با پزشک یا متخصص مربوطه مشورت کنید. اطلاعات بیشتر

به کمک زبان بدن، ناگفته‌ها را بگویید و بشنوید

۸،۰۰۰ تومان


منبع webmd
ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

آخرین دیدگاه‌ها (از 26 دیدگاه)
  1. مهدی می‌گوید

    سلام
    من چندسالی هست که کمبود اعتماد به نفس دارم یجوری که نمیتونم باکسی چشم تو چشم حرف بزنم اصلا نمیتونم از خونه برم بیرون از این میترسم اگه برم بیرون با کسی روبه رو شم الان از کمبود اعتماد به نفسم رسیده به وسواس و افسردگی شدید به خدا اینقدر خستم از این دنیا همش احساس پوچی میکنم الان یجوری شدم حوصله ندارم کارای روزمره رو انجام بدم اینقدر از خودم بدم میاد افسردگیم اینقدر شدیده همش به فکر خودکوشیم مخصوصا این وسواسم داره دیوونم میکنه نه الان باید بگم دیوونه شدم از دست این وسواس لعنتی یجوری رو مغزم کار میکنه به خدا تا مرز سکته میرم اونموقع از بس روم فشار میاد گریه م میگیره الان بدجوری کلافه شدم الان تنها راهی که به ذهنم میرسه اینه که خودمو خلاص کنم از این زندگی بیهوده و همش وسواس فکری دارم اینقدر دارم اذیت میشم همیشه احساس خستگی میکنم در شبانه روز اینقدر میخوابم جوری که دیگه به زور از خواب بیدار میشم الان هیچی تو دنیا واسم معنی نداره همه چیز واسم بی معنی شده و حالم بیستوچهار ساعته پریشونه به خدا دارم ذره ذره اب میشم اینقدر وزنم پایین اومده

  2. مهدی می‌گوید

    سلام
    من چندسالی هست که کمبود اعتماد به نفس دارم یجوری که نمیتونم باکسی چشم تو چشم حرف بزنم اصلا نمیتونم از خونه برم بیرون از این میترسم اگه برم بیرون با کسی روبه رو شم الان از کمبود اعتماد به نفسم رسیده به وسواس و افسردگی شدید به خدا اینقدر خستم از این دنیا همش احساس پوچی میکنم الان یجوری شدم حوصله ندارم کارای روزمره رو انجام بدم اینقدر از خودم بدم میاد افسردگیم اینقدر شدیده همش به فکر خودکوشیم مخصوصا این وسواسم داره دیوونم میکنه نه الان باید بگم دیوونه شدم از دست این وسواس لعنتی یجوری رو مغزم کار میکنه به خدا تا مرز سکته میرم اونموقع از بس روم فشار میاد گریه م میگیره الان بدجوری کلافه شدم الان تنها راهی که به ذهنم میرسه اینه که خودمو خلاص کنم از این زندگی بیهوده و همش وسواس فکری دارم اینقدر دارم اذیت میشم همیشه احساس خستگی میکنم در شبانه روز اینقدر میخوابم جوری که دیگه به زور از خواب بیدار میشم الان هیچی تو دنیا واسم معنی نداره همه چیز واسم بی معنی شده و حالم بیستوچهار ساعته پریشونه به خدا دارم ذره ذره اب میشم اینقدر وزنم پایین اومده

    1. علی می‌گوید

      مهدی جان. بسیاری از مواقع ریشه نداشتن اعتماد به نفس ما در نداشتن عزت نفس هست. درواقع عزت نفس پایه و اساس رفتار های اجتماعی ماست. عزت نفس یعنی حس درونی ارزشمندی و لیاقت. بهت پیشنهاد میکنم حتما قبل از هرکاری درباره عزت نفس تحقیق کن و تلاش کن هر روز بهبود بدی.
      بسیاری از ما ایرانی ها کمبود عزت نفس داریم

    2. نیلوفر شهدوست می‌گوید

      دوست عزیز و خوب، شما تنها کسی نیستید که این حالت‌ها رو تجربه می‌کنید. بسیاری از افراد با مشکلاتی مشابه روبه‌رو هستند. خبر خوب اینه که راه‌کارهای زیادی برای خروج از این وضع وجود داره. با مطالعه‌کردن درباره حالت‌هاتون و راه‌کارهای پیشنهادی سعی کنید که خودتون رو از این وضعیت حارج کنید. قبل از شما ادم‌های زیادی بودن که با تلاش برای حل مساله‌شون از وضعیت ناخوشایند رها شدن. شما هم حتماااا میتونید

  3. I AM SINA می‌گوید

    من الان خیلی ناامیدم هرکاری میکنم نمیتونم از ناامیدی بیرون بیام چند روز درس میخونم بعدش باز ناامید میشم و ولش میکنم خیلی آهنگ های غمگین گوش میکنم هیچی توی زندگی برام مهم نیست هیچی الان یک عضو جدید به خونوادمون اضافه شده ولی هیچ حسی بهش ندارم.خیلی بی انرژی هستم سر صبح که بیدار میشم پاهام از شدت بی انرژی بودن خم میشه و نمی تونم راستشون کنم خیلی ناامیدهستم حتی آینده و هیچی برام مهم نیست خسته شدم نمی دونم باید چکار کنم من هر روز آهنگ های خیلی غمگین گوش میدم و خیلی عاشق آهنگ های غمگینم آهنگ شاد می‌شنوم سر درد میشم و از اون محیط میرم بیرون و میرم یک جای تاریک هدفونو می‌زارم توی گوش هام و می‌شینم آهنگ های غمگین گوش میکنم خیلی تلاش کردم این عادت ها رو ترک کنم ولی هر روزم یک حالت می گذره خیلی خجالتی هم هستم و وقتی فامیلا میان میرم توی اون اتاق زیر پتو خودمو به خواب میزنم تا نرم پیششون خیلی حالم بده نمیدونم چه بلایی سرم اومده هر موقع هم بارون میاد خود به خود گریه ام میگیره من خیلی تاریکی رو دوست دارم علتشو نمی دونم ولی از محیط های تاریک و کم نور خیلی خوشم میاد چون سکوته یک عادت بد دارم اونم این هستش که یک کاریو مثل درس خواندن میچسبم بهش با این که هیچ انگیزه ای ندارم و بعد چند روز ولش میکنم میشه کمک کنید بگید باید چکار کنم

    1. نیلوفر شهدوست می‌گوید

      دوست خوب این حالت‌ها ممکنه برای همه پیش بیاد. شما تنها نیستید. اما خبر خوب اینه که افسردگی راه چاره داره. شما باید اول حالتی رو که دارین، برای خودتون خوب تعریف کنید که این کار رو انجام دادین. بعد درباره افسردگی مطالعه کنید و راه‌کارهای بیرون اومدن از اون رو امتحان کنید. اگر جواب نداد حتما به مشاور مراجعه داشته باشید. این روزا، مشاورای روانشناس انلاین هم زیاد هستن و حتی به شکل غیر حضوری و به شکل مکالمه نوشتاری هم میتونین باهاشون صحبت کنید. از لینک زیر سَری به مقاله‌های ما درباره افسردگی هم بزنید. کمکتون میکنه:
      https://www.chetor.com/

هر سوالی داری از
هوش مصنوعی رایگان چطور
بپرس!

close icon
close icon